یادداشتهای قاصدک
اجتماعی
درباره وبلاگ


در کتابی خواندم که میزان فرزانگی و فهم و درک انسانها بر دو عامل استوار است ؛ گفتن سخنی دلنشین و پسندیده و داشتن دلی سخن پذیر. دوست عزیز به وبلاگ یادداشتهای قاصدک خوش آمدید . مطالب وبلاگ من در خصوص سایبر و امنیت رایانه , مسائل اجتماعی و مذهبی خواهد بود . سعی خواهم کرد که با بیان مطالب متنوع , وبلاگ جذابی را خدمتتان ارائه کنم . ترجمه هایی که در این وبلاگ مطالعه میکنید بیانگر دیدگاههای نویسنده وبلاگ نیست . از این که لحظات گرانبهایتان را صرف بازدید از وبلاگ من می کنید متشکرم . هرگونه استفاده از مطالب وبلاگ با ذکر منبع بلامانع است . بنا به دلایلی تصمیم گرفتم که آدرس وبلاگمو از sorushafshar.blogfa.com به آدرس جدید mydandelions.loxblog.com تغییر بدم . و از این به بعد مطالبم رو در این آدرس منتشر خواهم کرد .
آخرین مطالب
نويسندگان

 پهپادها یا همان پرنده های هدایت پذیر از دور در زمینه های مختلف عملیات های نظامی و غیرنظامی وسیله ای شناخته شده هستند که در برخی موارد حتی گوی سبقت را از ماهواره ها و هواپیماهای سرنشین دار نیز ربوده اند.

مأموریت شناسایی و نظارت هوایی بیشترین حجم کاری پهپادها را در سراسر دنیا به خود اختصاص داده است. یکی از مزیت های مهم این وسائل در مأموریت های شناسایی، توانایی پرواز چند ساعته تا چند روزه روی هدف به صورت مداوم است، کاری که از عهده ماهواره های جاسوسی که عموماً در ارتفاعات نچندان بالا مستقر هستند بر نمی آید و هواپیماهای سرنشین دار هم بیشتر به دلیل محدودیت های تحمل انسان امکان پرواز طولانی مدت را ندارند.

در عملیات های رزمی هم که بخش مهم دیگر مأموریت های پهپادها را تشکیل می دهد، حذف خطر آسیب دیدن خلبان به عنوان بخشی از توان دفاعی که هم به سرعت قابل جایگزینی نیست و هم هزینه ای چند میلیون دلاری برای آموزش و تمرین وی صرف می شود، حذف تبعات ناشی از به اسارت در‌آمدن او توسط دشمن، ارزانتر تمام شدن طیفی از مأموریت های تهاجمی در صورت اجرا توسط پهپاد و آماده به کار بودن بالاتر آنها نسبت به هواپیماهای سرنشین دار برخی از مزیت های مهم این وسائل هوایی هستند.

به علاوه در کاربردهای پلیسی و امنیتی، مأموریت های جستجو و نظارت هوایی، پایش مرزها و حفاظت از منابع طبیعی هم پهپادها روز به روز بیشتر جای خود را باز می کنند در حالی که اغلب، نیاز به افزودن امکانات بیشتر و تغییرات طراحی نسبت به نمونه نظامی ندارند.

از اینرو کشورهای مختلفی برای رفع نیازهای داخلی و کسب منافع اقتصادی از طریق فروش سامانه های بدون سرنشین در بازارهای نظامی و غیرنظامی دست به کار ساخت نمونه های مختلفی از پهپادها شده اند. در این گزارش به معرفی پهپادهای ساخته شده توسط چند کشور مهم منطقه و مقایسه ای کوتاه با مشابه ایرانی آنها می پردازیم. پیش از این در گزارش های مستقلی نمونه های گوناگون پهپادهای ایرانی را معرفی کرده بودیم.

هند؛ همکاری های مشترک از ابتدا

کشور تاریخی هندوستان سابقه ای به نسبت طولانی و بیش از نیم قرن در صنایع هوافضایی دارد. مونتاژ هواپیماهای جنگی روسی و انگلیسی اولین تلاش های این کشور در این عرصه را شکل داد که با تلاش های ناموفق برای ساخت نمونه بومی هواپیمای جنگنده پیگیری شد.

فعالیت های این کشور در زمینه پهپادها از همان ابتدا به کارهای صهیونیست ها در این عرصه گره خورد. به عقیده برخی کارشناسان پس از موفقیت رژیم اشغالگر قدس در استفاده عملیاتی از پهپاد در 1982، هندی ها هم در سال بعد اولین نمونه پهپاد را با کمک گرفتن از این رژیم برای بسترسازی در جهت راه اندازی زیرسامانه های مختلف لازم، به تولید رساندند، تا 4 سال بعد مشغول کار روی بخش هایی نظیر ارسال و دریافت تصاویر و کنترل و هدایت بوده و در 1988 برنامه طراحی و ساخت یک پهپاد شناسایی را آغاز نمودند.

حاصل این برنامه پهپاد «نیشهات» بود که در 1995 اولین پرواز خود را به انجام رساند. این پهپاد از یک طرح ساده و شناخته شده استفاده نموده و مانند بسیاری از پروژه های دفاعی هندی، مسیری بسیار طولانی را برای توسعه و رسیدن به تولید انبوه پیموده است به طوریکه بخشی از آزمایش های نهایی آن در سال 2002 به پایان رسید.

شاید دلیل این امر دسترسی این کشور به محصولات صنایع غربی و شرقی و خریداری پهپادهای مختلف خارجی خصوصاً نمونه هایی مانند هرمس اسرائیلی باشد در حالی که کشورهایی مانند آفریقای جنوبی که از نظر منابع با هند چندان قابل مقایسه نیستند سریعتر از هندی ها طرح هایی در این رده رابه نتیجه رساندند.

رقابت تاریخی هند با چین و پاکستان خصوصاً‌ در زمینه موازنه قوای نظامی باعث شد تا با ادامه دادن همین مسیر و ارتباط با صنایع هوافضایی کشورهای دیگر خصوصاً روسیه و البته رژیم صهیونیستی، در عصر دسترسی کشورهای در حال توسعه به فناروی های پیشرفته، کاستی های خود را تا حدود زیادی جبران کرده و امروزه نمونه های جدیدی از پهپاد را با کمک شرکت های خارجی ساخته و به خدمت بگیرند.

در زمینه پهپادهایی با موتور جت، «لاکشیا» نخستین نمونه هندی است که در سال 1985 برای اولین بار پرواز کرد و با 15 سال تأخیر در سال 2000 وارد تولید شد. مأموریت های آن شامل هدف پروازی سرعت بالا و شناسایی است. بیشینه سرعت این پهپاد کمتر از 850 کیلومتر بر ساعت و برد آن نیز کمتر از 150 کیلومتر است.


پهپاد لاکشیا

خانواده پهپادهای «راستوم» با سه نمونه مختلف، دسته دیگری از پهپادهای هندی هستند که نام خود را از یک متخصص هوافضایی هندی گرفته اند. راستوم-1 که با الهام از هواپیمای «لانگ-ئی-زد» طراحی شده توسط برت روتان ساخته شد، در سال 2009 نخستین پرواز خود را انجام داده و طبق طراحی باید به مداوت پروازی 12 ساعت دست یابد. این پهپاد 5.12 متر طول، 7.9 متر دهانه بال، بیشینه سرعت 225 کیلومتر بر ساعت و سقف پرواز 8000 متر دارد.

«راستوم-اچ» با طراحی کاملاً متفاوت با راستوم-1، پهپادی بزرگ برای مأموریت های طولانی به مدت 24 ساعت است که به برد و سقف پرواز بالاتری نیز دست می یابد. این پهپاد 9.5 متری با دهانه بال 20.6 متر، قادر به حمل 350 کیلوگرم محموله بوده، به بیشترین برد 1000 کیلومتر و سقف پرواز 10668 متر دست می یابد.

راستوم-اچ

راستوم-اچ شباهت بسیاری به پهپاد اسرائیلی «هرون» دارد که باز هم نشان دهنده ارتباط صنعت پهپادی آنها با هند است. نمونه ای از این پهپاد با نام راستوم-2 برای اجرای مأموریت های تهاجمی تحت توسعه قرار دارد.

مهمترین طرح پهپادی هندی ها که در مراحل ابتدایی طراحی است، پهپاد تهاجمی «آئورا» نام دارد که با استفاده از طرح بال پرنده شباهت های زیادی با پهپادهایی نظیر «آر-کیو-170»، «نئورون» و «فانتوم ری» یافته است. هم از نظر علوم مختلف هوافضا و هم از بابت زیرسامانه های عملیاتی، این پهپاد یک جهش رو به جلو برای صنعت پهپادی هند به شمار می رود. قرار است این پهپاد کمتر از 15 تن جرم و دست کم 9هزار متر سقف پرواز داشته و در سال 2015 نخستین پرواز خود را به انجام برساند.

طرحی منتشر شده از پهپاد هندی آئورا

 

پاکستان؛ آهسته و پیوسته

سابقه پاکستان در صنایع هوایی هر چند با همسایه شرقی اش هند چندان قابل مقایسه نیست اما در زمینه پهپادها به مراتب بیشتر تلاش کرده است.

پاکستانی ها از اوائل دهه 1980 فعالیت های پهپادی خود را آغاز نموده و هر دو بخش خصوصی و دولتی آن در این زمینه فعالیت می کنند.

بیش از 30 نمونه پهپاد مختلف در این کشور ساخته شده که بیشتر شامل پهپادهای کوچک و متوسط با مداوت پرواز چند دقیقه تا کمتر از 8 ساعت است. برخی نمونه ها مانند پهپاد «فالکو» که تحت امتیاز ایتالیا ساخته می شود، به مداومت پرواز 14 ساعت دست یافته و البته از نظر زیرسامانه ها نیز در رده پیشرفته ترین پهپادهای پاکستان قرار می گیرند.

ظاهراً ساختار محبوب طراحان پاکستانی، بدنه استوانه ای یا مکعب مستطیلی، بال بالا، دم H شکل متصل به بالها و یک موتور ملخی در انتهای بدنه است که البته در بسیاری از پهپادهای متوسط دنیا نیز از گذشته تاکنون استفاه شده است.

به جز یک نمونه پهپاد هدف با نام «نیشان-تی-جی-1000» با موتور توربوجت به نظر می رسد بقیه نمونه های پاکستانی از موتورهای ملخی استفاده می کنند.

نمونه موتور جت از پهپاد نیشان

از جمله پهپادهای طراحی شده توسط این کشور می توان به «فلامینگو» با برد بیش از 200 کیلومتر، سقف پرواز تا 4200 متر، طول 5.18 و دهانه بال 7.31 متر و مداومت پروازی 6 تا 8 ساعت اشاره نمود.

فلامینگوی پاکستان

نمونه ای دیگر از محصولات پاکستانی، پهپاد «جاسوس» با دهانه بال نزدیک به 5 متر، سرعت 130 کیلومتر بر ساعت، برد 80 تا 100 کیلومتر، سقف پرواز حدود 3050 متر و مداوت پروازی 4 تا 5 ساعت است.

پهپاد جاسوس-2 پاکستان

پهپادهای عملیاتی پاکستان در مأموریت های شناسایی، هدف پرنده، عملیاتی انتحاری و آموزش هدایت پهپاد به کار می روند و طرح هایی برای ساخت پهپادهای مسلح نیز در این کشور دنبال می شود.

عمده انواع بومی پهپادهای پاکستانی دارای ساختار مشابهی هستند و در واقع هر چند از نظر کمیت، محصولات این کشور قابل توجه است اما سطح پیشرفتگی آنها تفاوت قابل توجهی با یکدیگر ندارند.

 

ترکیه؛ حرکت بلند پروازانه

کشور ترکیه با مونتاژ جنگنده آمریکایی اف-16 تجارب خوبی در برخی زمینه های تولید یک محصول پیشرفته هوایی بدست آورد هر چند که این به هیچ وجه به معنی ایجاد توانمندی طراحی بومی نبود.

تنوع محصولات پهپادی ترک ها با بیش از 10 نمونه مختلف، کم نیست اما جدی ترین حرکت این کشور در عرصه پرنده های بدون سرنشین با رونمایی از پهپاد آنکا(که تیها هم نامیده می شود) مشخص گردید.

 

صنایع هوایی ترکیه سال هاست در سایه ارتباط با صنایع پیشرفته دنیا اعتبار مناسبی برای خود کسب کرده که مونتاژ جنگنده اف-16 برای نیروی هوایی ارتش این کشور از نتایج چنین ارتباطی بود هر چند تاکنون حضور بین المللی پررنگی در مقایسه با صنایع کشورهای غربی از ترکیه دیده نشده است. بعلاوه سابقه ساخت تجهیزات و زیرسامانه های هواگردها نیز در ترکیه وجود دارد نظیر برخی سامانه های مخابراتی و یا تسلیحات هوایی.

به جز چند نمونه پهپاد کوچک و دست پرتاب، نمونه هایی هم در رده متوسط در بین محصولات این کشور دیده می شود. البته فرماندهان نظامی و سیاسی ترک به در اختیار گرفتن سریع بهترین محصولات غربی و البته رژیم صهیونیستی بیشتر اعتقاد داشته اند تا توسعه بومی محصولات. البته پهپادهای هدف نیز توسط صنایع این کشور ساخته شده است.

طرح پهپاد آنکا با دو نمونه اصلی شناسایی با مداوت پروازی بالا و رزمی برنامه ریزی شده است که نمونه اول در سال 2010 نخستین پرواز خود را انجام داده و طبق زمان بندی باید تا قبل از پایان سال 2012 به تولید برسد.

این پهپاد بزرگ با طول 8 متر، دهانه بال 17.3 متر، جرم 1600 کیلوگرم و برخورداری از یک موتور توربوپراپ به بیشترین سرعت 217 کیلومتر بر ساعت، برد نهایی 4896 کیلومتر، سقف پرواز 9144 متر و مداوت پروازی 24 ساعت دست می یابد.

پهپاد آنکا؛ محصول جاه طلبانه ترکیه

برخی کارشناسان نظامی عقیده دارند طراحان ترکیه ای با استفاده از مشاوران آمریکایی و اسرائیلی موفق به طراحی این پهپاد شده اند که تفاوت فاحشی با سایر محصولات ترکیه از نظر ابعاد و مقدورات پروازی دارد. حتی در صورت صحت نداشتن این مدعا، شباهت ساختاری آنکا با پهپادهایی چون پریدیتور آمریکا و هرمس-450 اسرائیل(که در اختیار ترکیه نیز هست) مشهود بوده و الگو برداری از این پهپادها را تأیید می کند که البته امری مرسوم برای کشورهای در حال توسعه تلقی می شود.

در هر صورت پهپاد آنکا برای کشور ترکیه یک گام جهشی محسوب می شود و سطح کیفی طراحی و تولید قابل قبول آن و اعتماد نظامیان ترک نشان دهنده عزم جدی این کشور در به نتیجه رساندن این برنامه است. خصوصاً که نمونه رزمی آن و تبلیغات گسترده برای ارائه آنکا در بازارهای بین المللی نیز مؤید همین مطلب است.

و اما ایران...

کشورمان ایران نیز که امروزه یکی از مهمترین قدرت های در منطقه غرب و جنوب غرب آسیا محسوب می شود از سال ها پیش و در واقع اواسط جنگ تحمیلی 8 ساله و تقریباً همزمان با هند و پاکستان فعالیت های خود بر روی هواپیماهای بدون سرنشین را آغاز کرده و امروز با گذشت بیش از دو دهه، ده ها نمونه از پهپادهای کوچک تا بزرگ را به تولید انبوه و استفاده عملیاتی در مناطق مختلف کشور رسانده است. محصولاتی که طی شدن روند گام به گام در توسعه آنها قابل تشخیص است.

خانواده پهپادهای متوسط مهاجر و ابابیل در نقش های شناسایی و هدف پرنده، پهپادهای موتور جت و دوربردشاهد و کرار با همین مأموریت ها و طرح های جدیدی همچون پهپاد سفره ماهی از معروف ترین نمونه های ایرانی هستند که پیش از این به معرفی آنها پرداخته بودیم. سفره ماهی دارای یک طراحی پیشرفته از نوع نزدیک به طرح های تلفیقی بال و بدنه است که در پهپادهای جدید و در حال توسعه در دنیا دیده می شود.

پهپادهای کوچک و متوسط هر سه کشور هند و پاکستان و ترکیه مشخصات قابل مقایسه و قابل رقابتی دارند و پرداختن به مقایسه ای جزئی بین آنها هدف این گزارش نیست.

دو کشور ایران و پاکستان در زمینه تنوع محصولات رده متوسط به هم بیشتر نزدیک هستند و هند و ترکیه به دلایلی که گفته شد کمتر بر روی تأمین نیاز از طریق محصولات صرفاً بومی تأکید داشته اند.

همچنین به جز محصولات پاکستانی جدید که فقط مونتاژ این کشور بوده و نه بومی، ضعف در زیرسامانه های لازم برای کنترل از راه دور در محصولات این کشور مشهود است. در حالی که بیشترین برد اعلام شده برای پهپاد های ایرانی که بدون کمک کشورهای خارجی توسعه یافته اند به 1000 کیلومتر می رسد.

پهپادهای شاهد با برد 700 و کرار با برد 1000 کیلومتر، هر دو مشخصات عملیاتی برتری هم از نظر سرعت و هم از برد و سقف پرواز نسبت به لاکشیای هندی و نیشان پاکستانی دارند در حالی که ترک ها هیچ نمونه قابل رقابتی با این دو محصول ایرانی ندارند.

پهپاد کرار، مسلح به بمب

با مقایسه ای بین سایر محصولات ایرانی که حاصل کار چندین مجموعه مختلف صنعتی هستند و بر مبنای اطلاعات رسمی منتشر شده مشاهده می شود در تمامی رده های پهپاد از نمونه هایی با دهانه بال کوچکتر از 20 سانتیمتر تا بیش از 10 متر، محصولاتی در کشورمان ساخته شده است و تنها در رده پهپادهایی مانند راستوم-اچ هند و آنکای ترکیه تاکنون اطلاعات زیادی اعلام نشده هر چند که در بین پهپادهای جدید نمایش داده شده در حاشیه رزمایش پیامبر اعظم-7، دست کم یک نمونه می تواند در این رده قرار بگیرد.

رسمی ترین اطلاعات منتشر شده از پهپادهای ایرانی با مداومت پرواز بالا در مورد پهپاد شاهد129 است که قابلیت پرواز به مدت 24 ساعت را داشته و همچنین امکان شلیک موشک سدید را دارد. بنابر این باید گفت تنها همین نمونه از پهپادهای کشورمان از هم اکنون با نسل بعدی راستوم-اچ و آنکای ترکیه که قرار است قابلیت شلیک موشک پیدا کنند رقابت می کند. البته از نوع پیشران مورد استفاده در  شاهد129 صحبتی به میان نیامده و در صورت استفاده از موتور توربوجت یا توربوفن باید آن را در سطحی بالاتر از آنکا و راستوم-اچ قرار داد زیرا توان رسیدن به سرعتهای بالاتری نسبت به این دو را خواهد داشت که با موتور توربوپراپ به دلیل محدودیت های ذاتی آن نمی توان رسید. برد بسیار زیاد این پهپاد که 1700 تا 2000 کیلومتر عنوان شده، دیگر موضوعی است که باید به عنوان یک ویژگی مهم به آن اشاره کرد.

نکته مهم اینجاست که متخصصان کشورمان از همان ابتدای راه صنعت پهپاد، در تحریم دولت ها و صنایع خارجی قرار داشته و با اتکا به توان داخلی موفق به توسعه و تولید بیش از 500 فروند از انواع مختلف هواپیماهای بدون سرنشین در این سال ها شده اند.

البته الگوبرداری از طرح های موفق و مطرح خارجی نیز در برخی پهپادهای جدید ایرانی مشهود است که به عنوان یک راه حل میانبر پذیرفته شده در طراحی محصولات، مورد قبول است اما توسعه زیرسامانه های مختلف حتی موتور و تولید انبوه آنها در داخل کشور به انجام می رسد که سبب سرپا ماندن صنعت پهپاد در کشورمان حتی با وضع تحریم های شدیدتر در چند سال اخیر شده است.

بنابراین به جرأت می توان گفت جایگاه جمهوری اسلامی ایران در این صنعت نه تنها در منطقه بلکه در دنیا بسیار بالا بوده همانگونه که افتخاراتی نظیر تصویربرداری طولانی مدت و عبور از روی ناوهای هواپیمابر و ناوشکن های نیروی دریایی آمریکا و پایگاه های این کشور در زمان اشغال عراق در چند سال گذشته نیز اثبات عملی این جایگاه بوده است.

 

تاثیر گذاری در فضای داخلی ایران از جمله برنامه های اصلی رسانه های ضد ایرانی بوده است.

راه اندازی بی بی سی فارسی در دی ماه 87 خود گواهی بر این موضوع است که شروع فعالیت های گسترده رسانه ای در راستای پتانسیل مردمی در ماه های مانده به انتخابات ایران مدلی است که توسط جریان رسانه ای فارسی زبان غربی پدیدار می شود.

اما در این روزها با پدیده جدید مواجه شدیم که عکس این مطلب را می رساند و آن هم راه اندازی سایت انگلیسی زبان با حوزه تخصصی انتخابات ایران است،که این امر جدای از همه حواشی تاثیر این حادثه را در معادلات جهانی نشان می دهد.

 

در این راستا برادوی ورلد Broadway World نوشت، اولین سایت انگلیسی زبان که منحصرا به انتخابات ایران تعلق دارد با نام " دیده بان انتخابات ایران، Iran Election Watch" توسط عناصر ضدانقلاب راه اندازی شد. 
سایت انگلیسی زبان "دیده بان انتخابات ایران" یک رسانه آنلاین است که محور اصلی گزارش های آن اختصاص به انتخابات ایران در سال 2013 دارد. دنیس حسن زاده اجیری 29 ساله فارغ التحصیل دانشگاه تهران در رشته انسان شناسی و طراح وب سایت های رادیو فردا و رادیو آزادی اروپا می باشد که این سایت را نیز طراحی کرده تا برای تغذیه اطلاعاتی سایت های غربی که می خواهند به رصد اخبار انتخابات ایران بپردازند، فعالیت کند.
مسئولین این سایت نوشته اند : راه اندازی این سایت به زبان انگلیسی بدلیل اهمیت انتخابات ایران می باشد که گفته شده است "انتخابات ایران دنیا را عوض خواهد کرد."
متولیان این سایت هدف خود را تعامل معنی دار با مخاطبان جهانی و کسانی که علاقه مند به رصد اخبار انتخاباتی هستند معرفی نموده اند. 
اعضای اصلی تشکیل دهنده این سازمان رسانه ای گروهی از خبرنگاران تحصیل کرده در داخل و خارج از ایران است. اعضای اصلی سایت عبارتند از:
1- دنیس اجیری: دریافت کننده جایزه از انجمن خبرهای آنلاین در سال 2012 می باشد. وی همچنین ویرایشگر ویژه و طراح سایت رادیوآزادی اروپا و بخش فارسی رادیو آزادی می باشد.

 

دنیس اجیری


2- نیما تمدن: عضو انجمن روزنامه نگاری و کارشناسی رسانه واشنگتن دی سی در اندیشکده جنگ و صلح آمریکا است. او همچنین دانشجوی کارشناسی ارشد رشته روزنامه نگاری در یک دانشکده آمریکایی می باشد. 
3- مایکل هیرشمن: روزنامه نگار
دنیس اجیری مدعی شده است : این سایت برای مقابله با سانسور و رسیدن به درک ذاتی از آزادی بیان، آزادی مذهب و البته آزادی مطبوعات طراحی شده است. 
اجیری در ادامه انگیزه خود از طراحی سایت گفت: ما ضرب المثلی در زبان فارسی داریم که می گوید: "قطره قطره جمع گردد، وانگهی دریا شود" ماخبرنگاران نیز در کنار یکدیگر جمع شده ایم تا بتوانیم به اهدافمان (افشاگری درباره حکومت ایران) برسیم.البته با سرمایه های کلان و بی سروته سازمان سیا که متقبل هزینه های ناشی از چنین فعالیت هایی می باشد تا به اهداف خود در زمینه باصطلاح براندازی سیاسی که بیشتر شبیه به یک خواب آشفته و بدون تعبیر است ، دست یابد.

 

 

 موشک های نظامی ساخته شده اند تا مواد منفجره را به محل هدف برسانند و پس از اصابت، با انفجار حاصله آن را از بین ببرند. این محموله در بخشی از موشک که اصطلاحاً به آن سر جنگی(کلاهک جنگیWarhead-) گفته می شود قرار می گیرد.


در موشک های بالستیک قدیمی و برخی از موشک های بالستیک فعلی، سر جنگی ثابت است یعنی موشک در مرحله نهایی حرکت، به همراه کل بدنه خود به سمت زمین می آید. در حالی که در موشک های جدید، سرجنگی جدا شونده است بدین معنی که بخش مربوط به محموله انفجاری پس از مرحله اوجگیری از موشک جدا شده و به سمت زمین حرکت می کند.

خانواده موشک های بالستیک ایرانی که بیشترین تعداد آنها را نمونه های گوناگون شهاب تشکیل می دهند از انواع این سرجنگی ها بهره مند هستند که هر یک مربوط به عملیات خاصی است. از اینرو در این گزارش بیشتر به بررسی کلاهک های جنگی موشک های بالستیک از نسل شهاب می پردازیم.

این کلاهک ها صرف نظر از ثابت یا جدا شونده بودن، دستکم از سه منظر قابل بررسی و مقایسه هستند: وجود قابلیت هدایت، خصوصیات شکلی و نوع محموله جنگی.

در صورت جدا شونده نبودن، وجود قابلیت هدایت و تصحیح مسیر برای کلاهک بستگی به خود موشک دارد. عمده موشک های بالستیک با استفاده از سامانه کنترل بردار رانش راهبری(کنترل) می شوند بنابراین پس از اتمام سوخت و خاموش شدن پیشران، قابل هدایت و راهبری نیستند.

سرجنگی های جدا شونده نیز معمولاً ‌فاقد هدایت هستند و از اینرو به صورت ذاتاً‌ پایدار طراحی می شوند تا پس از ورود مجدد به جو و ایجاد نیروهای آیرودینامیکی بر اثر حرکت روی بدنه به سمت زمین جهت گرفته و به مختصات انتهایی مسیر حرکت خود برسند. برخی از کشورها نظیر هند برای ساخت کلاهک هایی که در قوس نزولی مسیر پرواز قابل  هدایت باشند تلاش کرده اند.

از آنچه در ظاهر پیداست، می توان نتیجه گرفت سرجنگی های موشک های بالستیک ایرانی از نسل شهاب و نمونه های توسعه یافته از روی آن از نوع هدایت شونده با سطح آیرودینامیکی نیستند و در صورتی که از موتورهای راکتی کوچک واکنشی به عنوان راه حل معمول در پرتابه های خارج از جو(یا سایر راه های ممکن)  در آنها استفاده نشده باشد این کلاهک ها پس از خاموش شدن پیشران موشک و طبعاً پس از جدایی از بدنه موشک قابل تصحیح مسیر نیستند.

تنها موشک بالستیک کوتاه برد فاتح-110 با توجه به بهره مندی از بالک های کنترلی روی سرجنگی، تا انتهای مسیر قابل هدایت و راهبری است. برخی از نمونه های فاتح به نظر می رسد دارای سرجنگی جدا شوند باشند هر چند که برای موشکی در این رده، چنین چیزی مرسوم نیست.


موشک کوتاه برد فاتح-110


از نظر ظاهری، اولین انواع سرجنگی های شهاب، مخروطی ساده بودند که بعدها با دو نوع دیگر، تنوع یافتند. نوعی که در اینجا آن را «سه مخروطی» می نامیم با دو بخش مخروطی که اولی زاویه بیشتری دارد شروع شده و به واسطه یک حجم استوانه ای با طول قابل توجه به بخش مخروطی سوم می رسد. این ترکیب به نظر می رسد امروزه معمول ترین ترکیب هندسه ظاهری کلاهک های جنگی موشک های بالستیک کشور است زیرا علاوه بر خانواده شهاب، در موشک های قیام و سجیل-1 و 2 و عاشورا و قدر-1 و قدرF نیز دیده می شود.

نوع دیگر که آن را «دومخروطی» می نامیم، با یک حجم مخروطی از دماغه شروع شده و به واسطه یک حجم استوانه ای کوتاه به بخش مخروطی انتهایی می رسد.


انواع شکل ظاهری سرجنگی از سمت راست، دو مخروطی، سه مخروطی و مخروطی ساده


تحلیل های کارشناسان خارجی در باره این سه نوع طرح کلاهک بسیار جالب است. آنها با استفاده از نرم افزار های تحلیل دینامیک سیالات محاسباتی(CFD) و مکانیک پروازی، با فرض یک توزیع جرم همگن در داخل کلاهک که از نوک دماغه شروع شده و تا طول های مختلفی نزدیک به انتهای آن ادامه یابد شبیه سازی هایی را اجرا کرده و به این نتیجه رسیده اند که نوع سه مخروطی از دو نوع دیگر ضریب نیروی مقاوم(درگ) کمتری دارد؛ نوع دو مخروطی از دو نوع دیگر پایداری بیشتری دارد و بیشترین حجم محموله در شرایط ثابت در این نوع قابل انباشتن است. البته خواص دو نمونه جدیدتر به هم نزدیک تر است تا به نمونه قدیمی تر از سرهای جنگی موشک های شهاب.



سه نوع کلاهک روی سه نسل از موشک شهاب


هر چند در این تحلیل ها از فرضیات ساده کننده هم استفاده شده است اما با توجه به یکسان گرفتن عوامل تأثیرگذار مختلف برای هر سه نوع، می توان به این نتایج توجه و اعتماد نسبی کرد.

می دانیم سرجنگی موشک های دوربرد از جو خارج شده و پس از طی بخش قابل توجهی از مسیر خود در خارج از آن مجدداً به جو بازگشته و به سوی هدف سرازیر می شوند. در این شرایط و با توجه به نبود هدایت، کلاهک پایدارتر مناسب تر است پس منطقی خواهد بود که در نسل های جدید شهاب، قیام و سجیل خبری از نوع مخروطی ساده نباشد. خصوصاً با توجه به کم بودن ضریب نیروی مقاوم این طرح کلاهک، رسیدن موشک سجیل به سرعت تا 12 ماخ(بیش از 4000 متر بر ثانیه) در هنگام اصابت به هدف ممکن شده است.


موشک دوربرد سجیل با کلاهک سه مخروطی


همچنین برای رسیدن به بردهای بالاتر یا بهینه شدن خواص موشک می شود می توان مقداری از جرم سرجنگی کم کرد. شاید از اینرو باشد که سر جنگی موشک قیام حدود 750 کیلوگرم است.


موشک میانبرد قیام-1


بنابراین متخصصان کشورمان با بهره گیری از طرح های موجود و اجرای محاسباتی که با استفاده از اَبَررایانه، ماه ها به طول می انجامد، اقدام به بهسازی طرح کلاهک موشک های کشورمان کرده اند.


موشک دوربرد قدرF


از طرفی این سؤال مطرح می شود که چرا نوع سه مخروطی تنها در یک نسل از خانواده شهاب بکار رفته است؟ یک پاسخ منطقی می تواند مأموریت خاص این نمونه از موشک شهاب باشد. در واقع همیشه لازم نیست یک سرجنگی بسیار سنگین حمل شود و برای انهدام برخی اهداف، چنین کلاهکی مطلوب است. با نگاهی به انواع محموله های جنگی کلاهک ها این موضوع روشن تر می شود.

از نظر ماهیت عملکردی سر جنگی، دسته بندی از نظر منفرد یا غیر منفرد بودن آن صورت می گیرد.
کلاهک منفرد، نوع معمول و پایه کلاهک هر موشکی است. این سرجنگی بسته به مأموریت تعریف شده برای آن می تواند انفجاری شدید، ترکشزا، آتشزا و ... باشد که در موشک های بالستیک عموماً از نوع انفجاری شدید است.

جرم سرجنگی منفرد نسل های اول موشک شهاب-3 که در کلاهک مخروطی ساده جا داده شده اند از نوع انفجاری شدید بالغ بر 1000 کیلوگرم تی-ان-تی است که محوطه ای به شعاع بیش از 1500 متر را به طور کامل تحت تأثیر قرار می دهد.

نوع دیگر، کلاهک «چندگانه» یا «مجتمع» است که در واقع از کنار هم قرار گرفتن تعدادی کلاهک کوچکتر حاصل شده است و پس از جدا شدن کلاهک اصلی از موشک و در زمان مطلوب، این کلاهک های کوچک از سرجنگی اصلی جدا شده و با فاصله گرفته از هم به نقاط مختلفی برخورد می کنند. به طور معمول کلاهک های مجتمع، از سه تا 14 کلاهک کوچکتر تشکیل می شوند.

سرجنگی «خوشه ای» را می توان نوعی از کلاهک ها مجتمع دانست که از تعداد زیادی بمبچه(بمبلت) تشکیل شده اند. این نوع سرجنگی برای پوشش دادن یک منطقه نسبتاً وسیع که اهدافی با مقاومت کم در آن پراکنده شده اند مناسب است. البته بمبچه های سرجنگی خوشه ای موشک های بالستیک با بمب های خوشه ای معمولی که از هواپیماها رها می شوند ممکن است تفاوت های ابعادی داشته باشند. برخی منابع خارجی تعداد بمبچه های این سرجنگی را 1400 عدد اعلام کرده اند. 

نوع دیگری از سرجنگی های موشک های ایران، «بارانی» نامیده شده است. این کلاهک نیز از تعداد زیادی بمبچه تشکیل شده اما فرایند عملکرد آن با خوشه ای متفاوت است به طوریکه پس از رسیدن به سطح زمین این مهمات به صورت شعاعی به اطراف پراکنده می شوند. در گزارش «کلاهک بارانی شهاب؛ تلفیقی مقتدرانه از رویش و ریزش» این نوع کلاهک را معرفی کرده بودیم.

گفتنی است کلاهک تعدادی از موشک های شهاب در رزمایش اخیر پیامبر اعظم که به سمت پایگاه هوایی شبیه سازی شده دشمن شلیک شدند از نوع خوشه ای یا بارانی بوده است. این دو نوع، بهترین سرجنگی برای انهدام هدف هایی مانند هواپیما که برخی در سطح یک فرودگاه پراکنده شده و برخی زیر آشیانه ها قرار دارند به شمار می رود.

در پایان باید گفت بهبود موشک های بالستیک کشور تنها منحصر به افزایش برد از 300 کیلومتر در شهاب-1 به 2000 کیلومتر در قدر و عاشورا و ... و بهبود دقت نبوده است بلکه بهینه سازی خصوصیات عملکردی و عملیاتی با تغییرات اجزای مختلف نیز در دستور کار بوده مثلاً استفاده از سوخت جامد، آن هم دو مرحله ای در موشک دوربرد و سریع سجیل که خواب را از چشم صهیونیست ها ربوده، حذف بالک در موشک میانبرد قیام-1 که تنها با وجود یک سامانه کنترلی فوق مدرن ممکن شده و آن را به کاندیدای مناسبی برای توسعه یک نمونه زیردریایی پرتاب تبدیل کرده و همچنین انواع کلاهک های مختلف که هریک برای طیفی از مأموریت ها کارایی بهینه دارند از دیگر جلوه های رشد و بالندگی در صنعت موشک های بالستیک ایران است که بخش زیادی از بازدارندگی تسلیحاتی کشور پس از جنگ تحمیلی مدیون این موشک ها است.

 رفتار نتانياهو از تهديد ايران براي اسرائيل خطرناك‌تر است

 

به گفته گلدبرگ، پس از انتخاب شدن فلسطين به عنوان عضو ناظر در سازمان ملل، اوباما در جمعي خصوصي گفت "اسرائيل نمي‌داند كه منافعش‌ در چه چيزي است". وي همچنين در مورد تصميم نتانياهو به ادامه شهرك‌سازي‌ها گفته است: نتانياهو دارد اسرائيل را به سوي انزواي كامل بين‌المللي مي‌برد.

 

به اعتقاد اوباما، اگر دولت كوچك اسرائيل كه در منطقه‌اي نه چندان مهمان‌نواز تشكيل شده، تنها دوست و متحد خود – آمريكا – را از دست بدهد، نابود خواهد شد. ايران تهديدي كوتاه مدت براي اسرائيل است، اما رفتار مقامات خود اسرائيل در بلند مدت دولت اسرائيل را تهديد مي‌كند.

 

گلدبرگ در مقاله خود در مورد نظر اوباما پيرامون موضوع فلسطين اظهار مي‌دارد: اوباما معتقد است نتانياهو سياستمداري بزدل است اما رهبري بلامنازع در اسرائيل است كه با اين حال تمايلي به استفاده از سرمايه سياسي در جهت پيشبرد طرح سازش و توافق با فلسطين ندارد.

 

اين روزنامه‌نگار نزديك به كاخ سفيد همچنين از تمايل جان كري به از سرگيري روند سازش اشاره ‌مي‌كند اما خاطرنشان مي‌كند كه اوباما اشتياق كمتري نسبت به اين موضوع دارد. باراك اوباما نتانياهو را گرفتار لابي شهر‌ك‌نشينان در اسرائيل مي‌داند كه به هيچ عنوان تمايلي به گرفتن ژست‌هاي سازشكارانه در برخورد با فلسطينيان ندارد و به همين دليل تلاش ديپلماتيك از جانب رئيس جمهور آمريكا در چنين شرايطي چندان هوشمندانه نيست.

 

وي در پايان اين نكته را از جانب اوباما يادآور مي شود كه اسرائيل در رأي‌گيري بعدي سازمان ملل بيش از پيش خود را منزوي خواهد ديد.

 

گفتني است جفري گلدبرگ روزنامه‌نگار مشهور و با سابقه آمريكايي نزديك به مقامات كاخ سفيد و با سابقه فعاليت در واشنگتن پست، جروزالم پست، نيويوركر، نيويورك تايمز، بلومبرگ، نشريه آتلانتيك و ... است.

 

 چندي پيش خبری در رسانه ها منتشر شد مبنی بر اعتراض "جولیان آسانژ" موسس ویکی لیکس به تولید فیلمی با عنوان "رکن پنجم" که آن فیلم را "دروغ اندر دروغ" توصیف کرده بود.

 

 وی در سخنرانی ویدئویی خود خطاب به دانشجویان دانشگاه آکسفورد گفت: «این فیلم تبلیغاتی یک‌جانبه و به شدت علیه وب‌سایت ویکی‌لیکس است. ولی فقط حمله علیه ما نیست، بلکه حمله‌ای آگاهانه علیه ایران نیز هست و به تبلیغات جنگ‌افروزانه علیه ایران دامن می‌زند.»

 به گفته جولین آسانژ، صحنه اول این فیلم، مرکزی نظامی در ایران را در حالی نشان می‌دهد که ایرانی‌ها در حال کار برای ساختن بمب هسته‌ای هستند. وی سپس می‌پرسد: «یک چنین ماجرایی با ساختن فیلم درباره ویکی‌لیکس چه ارتباطی دارد؟»

 جولین آسانژ سپس یادآوری می‌کند که خود دستگاه‌های اطلاعاتی آمریکا می‌گویند که ایران در حال حاضر برنامه‌های هسته‌ای تسلیحاتی ندارد.

 وی می‌افزاید: «فیلمنامه این فیلم دروغ اندر دروغ است، فیلمی پرهزینه و هالیوودی که قرار است در ماه نوامبر اکران شود. رسانه‌های فاسد و فرهنگ فاسد به این شکل در جنگ دستگاه‌های امنیتی شریک می‌شوند.»

 اما همین اظهارنظر ساده موجب شد تا "مجید محمدی" عضو "حلقه کیان" تاب نیاورد و طی مطلبی با عنوان "آسانژ: انقلابی يا تبهکار؟" در سایت رادیو فردا به محاکمه وی بپردازد.

وی در ابتدا ضمن معرفی موسس ویکی لیکس، از تحرکات وی با عنوان "ضدآمریکایی" یاد می کند و همچنین مصاحبه آسانژ با "سیدحسن نصرالله" را "لکه ی ننگ حرفه ای" برای جولیان آسانژ قلمداد می کند.وی در ادامه می نویسد : «آسانژ در انتقاد به فيلم از عدم صحت سناريويی که جاش سينگر (نويسنده‌ی مجموعه‌ی پر بيننده‌ی "وست وينگ" يا "بخش غربی کاخ سفيد") نوشته سخن گفته است گويی که نويسندگان مجموعه‌های داستانی بايد همانند نويسندگان فيلم‌های تاريخی و مستند به رخدادها وفادار بمانند.»!

 

 در حالی عضو حلقه کیان، این فیلم را یک فیلم داستانی می داند که سازندگان فیلم نظر دیگری دارد.به گزارش دوویچه وله «استودیوی فیلم‌سازی "دریم‌ورکز" گفته که "رکن پنجم" نمایشگر  نخستین روزهای ویکی‌لیکس‌ست.»

  دوویچه وله اضافه کرد: «کارگردانی این فیلم را بیل کندون برعهده دارد. کندون می گوید: "ما می‌خواهیم پیچیدگی‌ها و چالش‌های شفافیت در عصر اطلاعات را بکاویم".»

  اما محمدی در ادامه، بدون توجه به اینکه برای تولید فیلمی با موضوع یک شخص واقعی باید براساس واقعیات تصویرسازی شود، خواسته یا ناخواسته نه تنها صحت شخصیت پردازی افراد را در فیلمهای هالیوودی زیر سوال می برد، بلکه از آن نیز دفاع می کند.

  وی می نویسد: «مگر اولين بار است چنين اتفاقی افتاده که صدای آسانژ در آمده؟ مگر بقيه‌ی سناريو نويسان و کارگردانان مثل کن بِرنز (مستند ساز معروف امريکايی که آثارش بارها از شبکه‌ی عمومی پی بی اس پخش شده) از اين چهره‌ها فيلمهای مستند ساخته‌اند که فيلم مربوط به آسانژ نيز چنين باشد؟ اين انتظار چگونه برای آسانژ شکل گرفته است؟ تنها خود بزرگ بينی بيش از حد يا نظريه‌ی توطئه است که عکس العمل وی را توجيه می کند. او در اين موضوع بايد خود را در کنار بزرگ ترين چهره‌های تاريخ می ديد که به پرده‌ی سينما راه يافته‌اند.»

  مجید محمدی در ادعایی عجیب تر سخنرانی مدیر سایت ویکی لیکس را حرکتی برای "کسب حمايت جمهوری اسلامی" دانسته است.

 برخی معتقدند که بی بی سی زرنگ است، راست می‌گوید؛ اما نه همیشه. به وقت و بزنگاه دروغ می‌گوید و  سعی می‌کند زرورق‌پیچش کند تا به استناد همین زرورق و راست‌هایی که مخاطب قبلا از او شنیده است دروغ را باور کند. اما اخبار این رسانه انگلیسی خود  می گویند که بی بی سی نه به وقت و نه بزنگاه، بلکه معمولا دروغ می گوید. این که چگونه این کار را می کند نیاز به دقت زیادی دارد، به همین خاطر دروغ هایش را راست می نماید.

این گزارش نشان می دهد که بی بی سی چطور تاریخ را عوض می کند؛ دو ماجرای تاریخی بی ربط را پشت سر هم روایت می کند؛ حرف هایی را جعل می کند؛ دروغ هایی را از زبان کارشناسانش دائما تکرار می کند؛ از جانب دیگران بیانیه صادر می کند؛ هر چیزی را سیاسی می بیند و امنیتی؛ هر خبری که منبعش مقامات رسمی جمهوری اسلامی باشند را زیر سوال می برد، سنگ پراکنان به جمهوری اسلامی را تایید می کند؛ برای رهبرانش خط و نشان می کشد و دست آخر هم مجریانش ژست بی طرفی می گیرند. اینها همه گوشه ای است از رسانه­ای که دختران مجرد را مادران داغدار می خواند؛ همکاری با همکارانش تکذیب می کند؛ برای جمهوری اسلامی کلاهک های هسته ای می سازد و آنقدر دروغ می گوید که  صدای فعالان بین المللی را هم در می آورد.

گزارش مستند پنجاه دروغ بی بی سی، مشتی بر خروار دروغ هایی انداخته که هر روز از شبکه سلطنتی بی بی سی برای مخاطبینی به نمایش گذاشته می شود که گمان می کنند «بی بی سی گاهی دروغ می گوید». مشتی که تنها گویای تنوع و فراوانی این دروغ هاست.

1- دختر مجردی که در بی بی سی مادر شد؛

گوینده بخش خبری بی بی سی فارسی چهارشنبه 28دسامبر (7دی) گفت: «یکی از "مادرانی" که در اعتراض به بازداشت فرزندان خود، در پارک لاله تهران بست می نشستند، بازداشت شد. "ژیلا کرم زاده" بهمن ماه سال 88 بازداشت و حدود یک ماه زندانی شد و دادگاه بدوی در فروردین ماه او را به چهار سال زندان محکوم کرد.

خانم کرم زاده، زمانی که برای گرفتن گذرنامه به اداره گذرنامه مراجعه کرده بود، دستگیر و برای اجرای محکومیت به زندان منتقل شد.»

خدیجه مقدم (فعال فمینیست) که به عنوان مطلع و برای اعلام همبستگی با زن بازداشت شده، با تلویزیون فارسی بی بی سی ارتباط تصویری برقرار کرده بود، سخنان جالب توجهی را بر زبان آورد.

وی در معرفی ژیلا کرم زاده عنوان کرد: «دلم می خواهد این را بگویم که ایشان یک شاعر جوان دلسوزی است که حتی ازدواج نکرده و خودش مادر نیست(!) ولی به قدری متعهد است که همه بچه های ایران را فرزند خودش می داند.!!» به نظر می رسد دست اندرکاران بنگاه سخن پراکنی انگلیس، فرصت کافی برای توجیه کردن منبع مطلع خود نداشته اند و فراموش کرده اند اظهارات وی را پیش از مصاحبه، چِک کنند.

2- دروغ بی بی سی درباره نماز میت ناصر حجازی

شبکه خبری بی‌‌بی‌سی فارسی، وابسته به دولت انگلیس در گزارش خبری خود از مراسم تشییع پیکر ناصر حجازی، مدعی شد حجت‌الاسلام حسن خمینی بر پیکر وی نماز میت خوانده است. شبکه خبری بی‌بی‌سی فارسی در گزارش خود، آورده است: "در حضور نام های بزرگ فوتبال ایران، سیدحسن خمینی، نوه آیت الله روح الله خمینی، مراسم نماز میت را در استادیوم آزادی به جای آورد و در حالیکه جمعیت حاضر، یکپارچه نام حجازی را فریاد می کردند، مراسم تشییع ادامه یافت" به گزارش «نسیم»، نماز میت مرحوم ناصر حجازی توسط حجت الاسلام مالک مسئول فرهنگی باشگاه استقلال تهران در ورزشگاه آزادی تهران اقامه شد.

3- اعتراض های لندن و دروغ بزرگ بی بی سی

جرقه اعتراض های گسترده لندن به قتل رسیدن جوان سیاه پوستی بود که این حادثه به سرعت احساسات و عواطف مردم بریتانیا تحریک کرد و در اعتراض به قتل این جوان 29 ساله به خیابان آمدند و طولی نکشید که تقریبا تمامی شهرهای اصلی انگلستان یکپارچه خشم شد. این خبر مهم از سوی شبکه جهانی بی بی سی این طور منعکس شد: «پلیس احتمال می دهد که این فرد در درگیری با یک گروه رقیب محلی کشته شده. به گفته برخی اهالی محل، طی این درگیری سه اتومبیل به تعقیب و گریز پرداختند در حالی که به علت اوضاع نا آرام محله، ظاهرا پلیس برای جلوگیری از این درگیری در محل حضور نداشت.» این جهت گیری بی بی سی ساکنان تاتنهام را خشمگین کرد و اعتراضات موج گسترده تری را به خودگرفت.

تا این که بعد از یک هفته از خشم مردم، بی بی سی حادثه کشته شدن مارک مورگان (Mark Morgan) را با این تیتر «اطلاع‌رسانی در مورد مرگ "مارک دوگان" گمراه‌کننده بود» اصلاح کرد. این رسانه دولتی بااذعان به اینکه مرگ "مورگان" باعث براه افتادن موجی از اعتراضات در محله تاتنهام لندن شد در یک خط توضیح داد:

«مارک دوگان 29 ساله بر اثر تیراندازی پلیس کشته شد.»

*خط و نشان بی بی سی

شبکه بي‌بي‌سي فارسی در تاریخ 26 شهریور 90 اقدام به پخش مستندی با عنوان "خط و نشان رهبر"  به تهیه کنندگی و روایت گری "بزرگمهر شرف الدین" کرد. بنابر ادعای بي‌بي‌سي این مستند درباره چگونگی رهبر شدن حضرت آیت‌الله خامنه‌ای است. راوی به به صورت کلی هدف از این مستند را معرفی می کند؛ «علی خامنه‌ای چگونه رهبر ایران شد و چگونه رقیبانش را از راه برداشت». پاره ای از ادعاهای دروغ در این مستند بدین شرح است:

4. بي‌بي‌سي در این جمله، رسیدن به مقام ولایت را به عنوان مسابقه قدرت میان مسئولان نظام معرفی می کند و با نادیده گرفتن نقش خبرگان رهبری در انتخاب شخص اصلح برای مقام ولایت، مقام معظم رهبری را به عنوان شخصی نشان می دهد که از ابتدا به دنبال رسیدن به قدرت و حکومت بوده است؛ بي‌بي‌سي فارسی همچنین از واژه "رقیبانش" استفاده می کند و تا انتهای مستند هیچ حرفی از معرفی این رقیبان توهمی به میان نمی آورد.

5. بی بی سی پدر مقام معظم رهبری را شخصی گوشه گیر  و جدا از مسائل سیاسی قلمداد می کند و حتی برقراری ارتباط میان مقام معظم رهبری در همان دوران جوانی با رجال سیاسی را بر خلاف خواسته پدرش توصيف مي‌كند. حال آن که بنا بر اسناد آیت الله سید جواد خامنه ای ابوي مقام معظم رهبري، از خانواده ای عالم و مجتهد بوده است و همواره با سیاست های دیکتاتوری رضاشاه مخالف بوده و مبارزه می کرده است. مقام معظم رهبری در توصیف ایشان می فرمایند : " پدرم با هر کاری که رضا خان پهلوی کرده بود، مخالف بود؛ از جمله اتحاد و شکل از لحاظ لباس و دوست نمی داشت همان لباسی را که رضا خان به زور می گوید، بپوشد. "

پدر مقام معظم رهبری

6. با توجه به توصيف بزرگمهر، مقام معظم رهبري براي اولين مرتبه و به دليل فعاليت‌هايش در مسجد كرامت، توسط ساواك دستگير شده است. ( رهبر انقلاب از سال1350 تا 1353 در مسجد کرامت تدریس دروس اسلامی داشتند. با توجه به اسناد ساواک و خاطرات معظم له، ایشان شش مرتبه توسط نیروهای ساواک دستگیر شده اند که اولین دستگیری ایشان در سال 1341 بوده که از سوی امام خمینی (ره) حامل پیامی برای آيت الله ميلانى و علماى خراسان در خصوص چگونگى برنامه هاى تبليغاتى روحانيون در ماه محرّم و افشاگرى عليه سياست هاى آمريكايى شاه و اوضاع ايران و حوادث قم بوده است.

7. در این مستند راوی بی بی سی می گوید: "با سرنگونی شاه و پیروزی انقلاب، خامنه ای به تهران می رود"، که باز هم به این اظهار نظر، دروغی تاریخی است؛ برای نقد این دروغ، نیاز به توضیحی اجمالی درباره تشکیل شورای انقلاب است. شورای انقلاب به فرمان امام خمینی (ره) در فرانسه و با فرمان دادن به شهید مطهری تشکیل شد ؛ یعنی شورای انقلاب قبل از ورود امام به ایران و پیروزی نهایی انقلاب اسلامی تشکیل شده است و امام در فرانسه فرمان تشکیل این شورا را صادر کردند  و مقام معظم رهبری یکی از افرادی بودند که توسط امام خمینی (ره) برای این شورا انتخاب شده بودند و بعد از اطلاع از فرمان امام خمینی (ره) توسط شهید مطهری به ایشان و قبل از پيروزي انقلاب، به تهران مراجعت کردند.

8. گوینده در ادامه معرفی مقام معظم رهبری دوستی ایشان با شهید آیت الله بهشتی و حجت الاسلام رفسنجانی را اینگونه توصیف  می کند: " دوستی اش با اکبر هاشمی رفسنجانی و آیت الله محمد بهشتی دو چهره کلیدی انقلاب، او را به حلقه آیت الله خمینی نزدیک تر می کند.

" برای رد کردن این دروغ بی بی سی نیازی به توضیح چندانی نیست، در موضوع تشکیل شورای انقلاب به انتخاب مقام معظم رهبری توسط امام خمینی (ره) اشاره شد و در پیامی دیگر از امام خمینی (ره) آشنایی معظم له با امام خمینی (ره) قبل از انقلاب مشخص می شود: اینجانب [امام خمینی ره] که از سال های قبل از انقلاب با جنابعالی [آیت الله خامنه ای] ارتباط نزدیک داشته ام و همان ارتباط بحمدالله تعالی تا کنون باقی است، جنابعالی را یکی از بازوهای توانای جمهوری اسلامی می دانم و شما را چون برادری که آشنا به مسائل فقهی و متعهد به آن هستید و از مبانی فقهی مربوط به ولایت مطلقه فقیه جدا جانبداری می کنید، می دانم و در بین دوستان و متعهدان به اسلام و مبانی اسلامی از جمله افراد نادری هستید که چون خورشید روشنی می دهید.

9. بنی‌صدر در گفتگو با بی بی سی درباره مقام معظم رهبری و مخالفت با حضور وی در شورای انقلاب می گوید: "در آغاز کارم اغلب نمی‌دونستند اینها عضو شورای انقلابند، وقتی هم دانستند همه تعجب می کردند، که چی مثلا، آدم هایی که نقششون چی بوده در انقلاب، آقای خامنه ای زندان رفته تبعید رفته، همین". این جملات دروغ بنی صدر در حالی از مستند بی بی سی بیان شد که اولا وی، بعد از مقام معظم رهبری و بواسطه تشکیل دولت موقت و به همراه چند نفر دیگرعضو شورای انقلاب شدند. ثانیا، این ادعای بنی صدر که کسی این افراد را نمی شناخت و همه تعجب می کردند، مبهم است و معلوم نیست منظور وی چیست، ولی به نظر می رسد منظور بنی‌صدر، اعضای دولت موقت هستند که بعد از پیروزی انقلاب و با تشکیل دولت موقت وارد شورای انقلاب شدند. ثالثا، اینکه کسی اعضای شورای انقلاب را نمی شناخت ادعای خنده داری به نظر می رسد، زیرا اعضای اولیه شورای انقلاب کسانی همچون آیت الله شهید محمد بهشتی، شهید مطهری، حجت الاسلام هاشمی،  آیت الله علی خامنه ای وآیت الله طالقانی و... بوده اند.
بني صدر همچنين به راحتي سوابق انقلابي مقام معظم رهبري را ناديه گرفته و مي‌گويد: آقای خامنه ای زندان رفته تبعید رفته، همین، در حالي كه بني صدر يك روز هم در زندان و يا تبعيد به سر نبرده است.

10. در ادامه مستند خط و نشان رهبر، با به تصوير كشيدن قسمت‌هايي از حضور رهبر معظم انقلاب در مناطق جنگي و عملياتي، راوي مي‌گويد: در روزهايي كه نزديكان آيت‌الله خميني، هر كدام گوشه‌اي از كشور را در اختيار گرفتن، سهم علي خامنه‌اي وزارت دفاع شده است". اين مسئله با واقعيت تاريخي تطابق ندارد زيرا مقام معظم رهبري هيچ‌گاه وزير دفاع نبوده و حضور در جبهه‌هاي جنگ بواسطه سرپرستي ايشان بر سپاه پاسدارن، جايگاه نماينده امام در شوراي عالي دفاع و علاقه شخصي ايشان براي حضور، جنگيدن و  بازديد از مناطق جنگي و عملياتي بوده است.

11. در ادامه بي‌بي‌سي با تحريف منابع و تصاوير تاريخي موضوع ديگري را به مخاطب القا مي‌كند. راوي  بی بی سی مي‌گويد: "نماينده‌هاي حامي ابوالحسن بني‌صدر در مجلس درباره تلفات كرخه كور، از علي خامنه‌اي توضيح مي‌خواهند، آقاي خامنه‌اي در پاسخ مديريت رئيس جمهور بر جنگ را زير سؤال مي‌برد". بي‌بي‌سي بلافاصله بعد از اين عبارت، صحنه‌اي را نشان مي‌دهد كه مقام معظم رهبري در مجلس عليه بني‌صدر صحبت مي‌كند. با كمي دقت به اين صحنه متوجه مي‌شويم كه اين فرمايشات مقام معظم رهبري در جلسه رأي عدم كفايت مجلس به بني‌صدر در تاريخ 31 خرداد 1360 است و  نه در پاسخ به سوال نمايندگان حامي بني‌صدر از رهبر معظم انقلاب و اصولا وجود چنين پرسش و پاسخي جعلي و دروغ است.

12. بي‌بي‌سي درباره عزل بني‌صدر هيچ اشاره‌اي به اختلافات ميان بني‌صدر با ديگر مسؤلان و حتي عزل بني‌صدر از فرماندهي كل قوا توسط امام خميني در 24 خرداد 1360 ندارد و تنها عامل عزل بني‌صدر را فرمايشات مقام معظم رهبري توصيف مي‌كند، در حالي كه رأي به عدم كفايت بني‌صدر بدون هيچ گونه استيضاحي انجام گرفت و اين عدم كفايت 6 روز بعد از عزل بني‌صدر از سمت فرماندهي كل قوا توسط امام خميني (ره) بوده است. (بني‌صدر رد جلسه مجلس شركت نكرد و عملا استيضاحي صورت نگرفت) راوي بی بی سی با استفاده از سخنان مقام معظم رهبري در همان جلسه 31 خرداد و نشان دادن تصاوير بعدي مجلس عزل بني‌صدر مي‌گويد: "در مجلسي انباشته از اعضاي حزب جمهوري اسلامي، اين حرف‌ها كبريتي است در انبار باروت، استيضاح رئيس جمهور كليد مي‌خورد، اينجا رأي نمايندگان به عدم كفايت بني‌صدر."

13. درباره موضوع تحميلي بودن نخست وزير از طرف مجلس و امام خميني (ره)، تحميلي در دوره اول  وجود نداشته و دور اول نخست وزيري ميرحسين موسوي با هماهنگي و رضايت مقام معظم رهبري بود و تنها در دور دوم  رياست جمهوري، امام پيشنهاد نخست وزيري ميرحسين موسوي را به ايشان دادند.


14. در بخش ديگري از مستند، نوبت به انتخاب مقام مظم رهبري در مجلس خبرگان رهبري مي‌رسد: راوي بی بی سی در كنار پخش قسمتي از مجلس خبرگان رهبري و سخنراني حجت‌الاسلام هاشمي رفسنجاني، مي‌گويد:" در مجلس خبرگان رهبري، اكبر هاشمي رفسنجاني نقش اساسي را در رهبر شدن خامنه‌اي بازي مي‌كند." اين استدلال درباره به رهبري رسيدن مقام معظم رهبري توسط حجت‌الاسلام هاشمي، كاملا با واقعيت و تاريخ معاصر تفاوت دارد؛ صحبت‌هاي جناب آقاي هاشمي درباره نظر امام خميني (ره) نسبت به مقام معظم رهبري بعد از انتخاب معظم‌له به عنوان رهبر انقلاب است، يعني اكثريت خبرگان رهبري با انتخاب آيت‌الله خامنه‌اي به عنوان رهبر بعدي به اجماع رسيدند و آقاي هاشمي نيز بعد از انتخاب مقام معظم رهبري در تأييد اين انتخاب، خاطره فوق را از امام خميني (ره) نقل مي‌كنند.

15. مستند ساز  بی بی سی همچنين شيخ علي تهراني را به عنوان يكي از اساتيد مقام معظم رهبري مي‌شمارد كه اين حرف نيز همچون ساير استدلال‌هاي بزرگمهر واژه‌اي جز دروغ بر آن نهاده نمي‌شود.

 

16. بی بی سی در بخش دیگری از مستند خود، به نقل از منتظري انتخاب مقام معظم رهبري را ابتذال مرجعيت شيعه معرفي كرده است، در اينجا يادآوري نامه منتظري به رهبر معظم انقلاب به عنوان انتخاب ايشان از سوي خبرگان رهبري براي اثبات دروغ بودن و تحريف تاريخ از سوي بي‌بي‌سي كمك شاياني مي‌كند.

متن پیام آقای منتظری جهت عرض تبريك به مقام معظم رهبري:

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب مستطاب حجت الاسلام والمسلمین آقای حاج سید علی خامنه ای رهبر منتخب جمهوری اسلامی ایران دامت برکاته
پس از سلام و تحیت و تسلیت به مناسبت ضایعه جبران ناپذیر و مصیبت عظمای عالم اسلام ، ارتحال روح خدا، پیشوای عالیقدر آزادگان و مستضعفان جهان بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران قائد عظیم الشأن حضرت آیت الله العظمی امام خمینی ( قدس سره الشریف ) که به همه جهانیان درس فداکاری و مبارزه و قیام در برابر طاغوت ها و مستکبران را آموخت ، از خداوند قادر متعال مسئلت می نمایم جنابعالی را که فردی لایق و متعهد و دلسوز و در دوران مبارزات و انقلاب تجربه ها آموخته و همواره مورد حمایت رهبر بزرگ انقلاب بوده اید در انجام مسئولیت خطیر رهبری که مجلس خبرگان به جنابعالی محول نموده است یاری نماید....
۲۳/۳/۱۳۶۸
حسینعلی منتظری


همان‌طور كه ديده مي‌شود در اين نامه جز تأييد انتخاب شايسته مجلس خبرگان و همچنين تأييد شخصيت مقام معظم رهبري از زبان منتظري، برداشت ديگري نمي‌توان از آن داشت و هيچ عباراتي همچون ابتذال مرجعيت شيعه در اين پيام رؤيت نمي‌شود.
17. از ديگر اظهارات مطرح شده در اين مستند، اشاره به زمان رياست جمهوري جناب آقاي هاشمي رفسنجاني است، مستندساز بی بی سی مي‌گويد: " اولين قرباني اكبر هاشمي رفسنجاني است، دوست ديروز آقاي خامنه‌اي و رئيس جمهور آن روز، اين‌بار آيت‌الله خامنه‌اي مي خواهد به او ثابت كند كه رياست جمهوري در ايران تنها سمتي تشريفاتي است".بزرگمهر در اين عبارات ادعا مي‌كند كه آيت‌الله خامنه‌اي به دنبال نشان دادن تشريفاتي بودن جايگاه رياست جمهوري است.

با كمي مطالعه در بازنگري قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران، مشخص مي‌شود كه جايگاهي به عنوان نخست‌وزيري وجود ندارد و تمامي وظايف نخست‌وزير منتقل به رئيس جمهور مي‌شود، يعني ديگر جايگاه رياست جمهوري به مانند دهه شصت، از حداقل مديريت برخوردار نبوده و رئيس جمهور به عنوان رئيس هيئت دولت و قوه مجريه مي‌بايست نسبت به مسائل اجرايي كشور نظارت داشته و جوابگو باشد.

18. راوی بی بی سی با اشاره به موضوع استعفای مجلس ششم  در سال 1382در ادامه می گوید: "در بیرون از مجلس انتقاد از رهبر بهای سنگین تری دارد. شاید جالب ترین قسمت این مستند استفاده جالب و خنده دار بی بی سی از تصاویر غائله 18 تیر 78 است، از سوی دیگر هیچ غائله ای در سال 82 به دلیل بسته شدن روزنامه در کشور وجود ندارد. اینکه تصاویر پخش شده درباره غائله 18 تیر 78 است، نیاز به اثبات ندارد زیرا در همان صحنه های پخش شده در این مستند تاریخ ضبط فیلم در بالای سمت راست تصویر دقیقا زیر لوگوی بی بی سی وجود دارد "18 تیر 78"، این طنز تصویری  بی بی سی یعنی برگشتن از سال 82 و ماجرای استعفا، به تاریخ 78 و ماجرای کوی دانشگاه!!!

 بی بی سی و روایت های دروغینش از دفاع مقدس

19. مستند دو سرباز؛ دروغ پردازی بی بی سی در مورد دفاع مقدس

شبکه تلویزیونی بی بی سی در تاریخ 24سپتامبر (2مهر) همزمان با هفته دفاع مقدس با پخش مستند جنجالی"دوسرباز" که سال گذشته هم به همین مناسبت از بی بی سی پخش شده بود (و مورد نقد صدا و سیما و دیگر رسانه های داخلی قرار گرفت) به تخریب ارزش های انقلاب و دفاع مقدس پرداخت. اما در مستند "دوسرباز" نکات قابل توجه زیادی وجود دارد که تنها یکی از نقدهای جالبی را که سال گذشته در رسانه ها منتشر شد در این قسمت می آوریم: در این مستند «بی بی سی سعی داشت تا به مخاطب القا ‌کند که نبرد هشت ساله ایران با ارتش بعث صدام صرفاً نبرد "صدام" و" امام" است و سراسر شکست است و سرافکندگی. نگارنده قصد دارد در این یادداشت برنامه پخش شده بی بی سی را از نظر صحت و سقم اسنادی و نیز کار رسانه‌ای و عملیات روانی بررسی نماید. راوی بی بی سی در این مستند ادعا می کند یک رزمنده داوطلب ایرانی و یک سرباز عراقی در خلال عملیات بیت المقدس و فتح خرمشهر یکدیگر را ملاقات می کنند و رزمنده ایرانی دلش برای سرباز مجروح عراقی می سوزد و او را از دست تیر خلاص زن های جمهوری اسلامی! (اتهام جدید بی بی سی علیه دفاع مقدس) نجات می دهد و سپس بعد از نزدیک به 30 سال آنها اتفاقی در کشور کانادا! در حالی که جفتشان از تالمات جنگ از نظر روحی بسیار بهم ریخته اند یکدیگر را در یک مرکز روان درمانی ملاقات می کنند و این ملاقات به گوش "ژیار"که او نیز اتفاقی چند کوچه پایین تر است می رسد و اتفاقی به این بزرگی رخ می دهد که این دو باز یکدیگر را می بینند!


20. بی بی سی در این مستند ادعا می کند: «پس از آزادسازی خرمشهر در سال 1361 معادله جنگ به نفع ایران تغییر کرد. در بیشتر جبهه ها نیرو های عراق به پشت مرزهای رسمی دو کشور عقب رانده شدند و"صدام حسین" حاضر به قبول آتش بس شد؛ اما "آیت الله خمینی" این جواب را برای او فرستاد: (قسمتی از سخنرانی امام خمینی در 24 اسفند 1360) به صدام می گویم که من یک راه برای تو سراغ دارم و آن راه انتحار است.» بی بی سی با شیطنت سخنان سال 60 امام را به جای پاسخ به درخواست آتش بی عراق در سال 61 جا زد. 
21.در این مستند بی بی سی چنین ادعا می شود که امام خمینی به خاطر خصومت شخصی با صدام جنگ را ادامه داد و آتش بس را نپذیرفت! در حالی که  در آن دوران همچنان بخشی از خاک ایران در تصرف نیروهای بعثی صدام بود از اینرو امام خمینی (ره) هر گونه پذیرش آتش بس را رد نمودند.

22. در بخشی از این مستند بی بی سی، ترانس کلارک سفیر سابق انگلیس در بغداد ادعا می کند هر دو رهبر با غرب دشمن بودند. این ادعای کلارک 180 درجه در تقابل با منبع مهمی از تاریخ جنگ قرار دارد. کتاب "ویرانی دروازه شرقی" نوشته "وفیق السامرایی" ژنرال ارشد استخباراتی عراق که رسما در این کتاب عنوان می شود که آمریکایی ها و غربی ها اطلاعات جبهه ایران را به روز به اطلاع عراق می رساندند حتی درحد زدن خاکریز در روزی جدید. (کیهان: 8 مهر 1389)

 

 چرا ما با كشورهاي روسيه وچين كه درخواست ايجاد پيمان امنيتي نظامي كرده بوديم پيمان نبستيم تا جاي ما را كشورهند بگيرد؟

پاسخ:
ايجاد پيمان امنيتي و نظامي بين كشورها، در صورتي بوجود مي آيد كه منافع و تهديدات بلند مدت مشترك داشته باشند و هدف آنها مقابله با اين تهديدات و ارتقاي منافع مشترك بوده و داراي ويژگي هاي ايدئولوژيكي و فرهنگي نسبتا مشابهي باشند. به عبارت ديگر انعقاد اتحاد استراتژيك در زمينه هاي مختلف نظامي، امنيتي و ... بين كشورها، نيازمند وجود عوامل و شرايط همگرايي و در حد گسترده و بالاترين مراتب و غلبه آن بر عوامل واگرايي است. مهمترين شرايطي كه براي همگرايي لازم است عبارتند از: تشابه ايدئولوژيك، تفوق منافع مشترك بر منافع متضاد، تشابه ساختار سياسي و اجتماعي كشورها با پيشينه تاريخي مشترك، عدم تضاد ژئوپلوتيك، مكمل هم بودن از نظر اقتصادي، و توسعه يافتگي عقلاني كشورها، از ميان عوامل فوق، برتري منافع مشترك، عدم تضاد ژئوپلوتيك و مكمل اقتصادي بودن از همه مهمتر و مؤثرترند. (نظريه هاي متعارض در روابط بين الملل، جيمز دوئرتي، ترجمه عليرضا طيب، نشر قومس، 1376، ص 665)
اكنون با توجه به مقدمه فوق مي پردازيم به سؤال؛ مروري كوتاه بر روابط حاكم بين كشورهاي سه گانه فوق با ايران و اصول و استراتژيهاي آنان در سياست داخلي و خارجي خويش مؤيد اين نظر است كه عوامل واگرايي بين اين كشورها با ايران، غالب بوده در نتيجه اصولا اتحاد استراتژيك و ايجاد پيمانهاي امنيتي، نظامي و ... بين ايران با كشورهاي مذكور امكان پذير نمي باشد.
بررسي عوامل همگرايي و واگرايي هر كدام از اين كشورها در رابطه با ايران از ظرفيت و گنجايش يك نامه خارج است از اين رو به عنوان نمونه به بررسي اين موضوع در رابطه با كشور روسيه با ايران مي پردازيم:
روابط ايران و روسيه
اگر نگاهي به گذشته تاريخ روابط اين دو كشور بياندازيم، اگر نگوييم دشمني، حالت عدم دوستي دو كشور بوده است. پس از فروپاشي اتحاد جماهير شوروي، روابط ايران و روسيه دچار تحول عظيمي شد و در زمينه هاي مختلف، روندي رو به گسترش را پيمود، بهبود روابط دو كشور و همكاري هاي آنها، با توجه به وضعيت جهان پس از فروپاشي نظام دو قطبي، باعث تحليل هايي در اين زمينه شد كه روابط دو كشور قابليت گسترش هر چه بيشتر را دارد كه حتي بحث اتحاد استراتژيك ايران و روسيه توسط عده اي مطرح گرديد.
الف. بررسي عوامل همگرايي بين ايران و روسيه
1. توسعه ناتو به شرق به عنوان خطر مشتركي براي هر دو كشور مي تواند يك عامل همگرايي آنها قلمداد شود.
2. حفظ صلح و ثبات در منطقه و جلوگيري از نفوذ قدرتهاي خارجي، خصوصا با توجه به اينكه آسياي مركزي و قفقاز يك محدودهء امنيتي براي هر دو كشور ايران و روسيه محسوب مي شود كه ژئوپلوتيك هر دو كشور را تحت تاثير قرار مي دهد.
3. جلوگيري از سلطه شركت هاي خارجي و چند مليتي بر منابع نفت و گاز منطقه خصوصا منابع نفت و گاز آسياي مركزي و قفقاز كه يك مسأله استراتژيك بوده و با امنيت ملي روسيه ارتباط مستقيم دارد. (روسها و سياست عدم اطمينان، روزنامه جهان اقتصاد، 16 آبان 1377، ص 5) حضور شركت هاي غربي و آمريكايي در منطقه نه تنها موافق با نظر و منافع روسيه نيست بلكه تبعات خاص آن از جمله نفوذ و حضور آمريكا و اسرائيل در منطقه، امنيت ملي ايران را نيز به مخاطره مي افكند.
4. و عواملي نظير همكاري ها و مبادلات اقتصادي و منافع دو طرف از آن، بهره برداري از منابع دريايي خزر و مقابله با نفوذ پان تركيسم در منطقه از ديگر عوامل همگرايي در روابط ايران و روسيه مي باشد.

 

ب. بررسي عوامل واگرايي در روابط ايران و روسيه
1. ناهمگوني ايدئولوژيك و فرهنگي دو كشور: روسيه و ايران متعلق به دو حوزه تمدني و ايدئولوژيك خاص و متفاوت از هم هستند. تفاوت ايدئولوژيكي بين دو كشور اين توان بالقوه را دارد كه به يك تضاد جدي در شرايط ويژه اي تبديل شود.
2. عدم وجود تهديد و دشمن دائمي: تهديدات مشتركي نظير توسعه ناتو به شرق، نفوذ قدرت هاي خارجي و شركت هاي نفتي و ... هر چند امري مهم است ولي نمي تواند به عنوان يك تهديد دائمي، واقعي مشترك اتحاد را بين اين دو كشور محسوب گردد.
3. چالش هاي روابط اقتصادي و مكمل نبودن اقتصادهاي دو كشور: عدم توسعه مناسب همكاري هاي دو كشور، عدم انجام تعهدات طرفين در قبال يكديگر، تكنولوژي پايين كالاهاي روسي، و در نتيجه تأمين نكردن نيازهاي ايران و ... روابط اقتصادي دو كشور را علي رغم برخي پيشرفت ها در هاله اي از ابهام فرو برده است.
4. بي ثباتي در روسيه و نامشخص بودن فضاي سياسي آن.
5. حافظه تاريخي ملت ايران: روسها در حافظه تاريخي مردم ايران چهره مثبتي ندارند. در چشم ايرانيان روسيه كشوري است كه همواره در طول تاريخ، چشم طمع بر خاك ايران داشته و در هر فرصتي به سرزمين هاي ايران تجاوز كرده است. و نمونه اخير آن حمايت از رژيم متجاوز عراق در كنار قدرت هاي بزرگ عليه نظام اسلامي ايران بود.
6. برخورد ژئوپلوتيك ايران و روسيه: موقعيت و اهداف ژئوپلوتيك ايران و روسيه و تضاد ويژگي هاي آن يكي ديگر از عوامل ريشه اي است كه مي تواند همگرايي دو كشور را با مانع جدي روبرو سازد.
7. و عواملي نظير اختلاف دو كشور در مسأله انتقال نفت و گاز آسياي مركزي و قفقاز و تعيين رژيم حقوقي درياي خزر، همه در تشديد واگرايي بين دو كشور مؤثرند.

نتيجه
در بررسي عوامل همگرايي و واگرايي بين ايران و روسيه مشاهده مي شود كه عوامل همگرايي در روابط اين دو كشور اندك است و در اين موارد اندك نيز، همه متغيرهاي لازم، از جمله تداوم و شفافيت وجود ندارد. بعلاوه عوامل واگرايي در روابط بين دو كشور بيشتر ريشه اي و بر عوامل همگرايي غلبه دارد. روسها در طول تاريخ نشان دادند كه دوستان قابل اعتمادي نبوده اند. خلاصه اينكه تفاوت آرمان ها، هدف ها، تاريخ، فرهنگ و ايدئولوژي، دوستان و دشمنان و علايق امنيتي و ژئوپلوتيكي دو كشور، امكان ايجاد اتحاد استراتژيك و پيمانهاي امنيتي _ نظامي و ... را منتفي مي سازد.
و در مورد روابط ايران با چين نيز چنين موضوعي با موارد مشابه صحت دارد.
اما بايد به نكته مهمي توجه داشت و آن اينكه هر چند امكان اتحاد استراتژيك و انعقاد پيمانهاي امنيتي و نظامي و ... بين ايران با كشورهايي نظير روسيه و چين بدلايل متعددي كه برشمرديم منتفي است اما مسلما ايران مي تواند در قالب منافع مشترك با روسيه همكاري كند و ديپلماسي خود را طوري در قبال روسها تنظيم كند كه حداكثر بهره را در چارچوب اصول و ارزش هاي نظام اسلامي در جهت منافع بلند مدت خود در منطقه كسب نمايد. ايران همچنين بايد همكاريهاي نزديك خود را با كشورهاي ديگري نظير چين و هند _به عنوان قدرت هاي منطقه اي_ توسعه بخشد. (ر.ك: بررسي امكان اتحاد استراتژيك بين ايران و روسيه، خليل شيرغلامي، فصلنامه امنيت ملي، سال اول، شماره 3، بهار 1379)

بنام خداوند بخشنده مهربان

سوگند به آسمان که دارای برجهای بسیار است . و سوگند به آن روز موعود . و شاهد و مشهود . مرگ و عذاب بر شکنجه گران صاحب گودال باد . گودالهایی پر از آتش شعله ور . هنگامی که در کنار آن نشسته بودند . و آنچه را نسبت به مومنان انجام می دادند تماشا می کردند .

سوره بروج آیه اول تا هفتم .

صاحبان  گودال یا اصحاب اخدود چه کسانی بودند و چه بلایی سر مومنان آوردند ؟ در اینکه این گروه شکنجه گر چه اشخاصی بودند و در چه زمانی می زیستند ؟ مفسران و تاریخ نویسان نظرات مختلفی دارند . ولی  آنچه در همه روایات تقریبا مشابه گفته شده این است که آنها خندقهای بزرگی از آتش فراهم ساخته بودند و مومنان را وادار می کردند که دست از ایمان خود بردارند ، هنگامی که با مقاومت آنان روبرو می شدند آنها را در این کوره های آدم سوزی انداخته و به آتش می کشیدند .

سرگذشت اصحاب اخدود بنا به روایت اول :

ذوانوس آخرین نفر از سلسله گروه حمیر در سرزمین یمن بود . وی به آیین یهود در آمد و گروه حمیر نیز از وی پیروی کردند ، او نام خود را یوسف نهاد ، و مدتی بر این منوال گذشت ، سپس به او خبر دادند که در شمال یمن هنوز گروهی بر آیین نصرانیتند ،  هم مسلکان ذوانوس او را وادار کردند که اهل نجران را مجبور به پذیرش آیین یهود کند . ذوانوس هم طبق خواسته اطرافیانش از مسیحیان خواست که  آیین یهود را بپذیرند ولی حاضر به شهادت شدند ولی حاضر به صرف نظر کردن از آیین خود نبودند .

ذوانوس دستور داد خندق عظیمی کندند و هیزم در آن ریختند و آتش زدند ، گروهی را زنده زنده به آتش انداختند و گروهی را با شمشیر کشتند . به طوری که عدد مقتولین و سوختگان به آتش به بیست هزار نفر رسید .

کشور همسایه یمن یعنی حبشه مسیحی بود پس چون پادشاه حبشه از شرح حال مسیحیان یمن مطلع گردید به یمن حمله کرد و اینگونه اصحاب اخدود به سزای اعمال ننگین خود رسیدند .

روایت دوم :

به نقل از امیر مومنان علی ( ع ) : مجوس اهل کتاب بودند و به کتاب آسمانی خود عمل می کردند ، یکی از پادشاهان آنها با خواهر خود همبستر شد و آن زن از پادشاه خواست که ازدواج را خواهر را مجاز بشمارد ، ولی مردم نپذیرفتند و زیر بار نرفتند و پادشاه عده ای از مومنان را که سخن او را قبول نکردند در خندقی از آتش افکند .

روایت سوم :

بعضی نیز این ماجرا را مربوط به اصحاب دانیال پیامبر معروف بنی اسراییل و یارانش دانسته اند که در کتاب دانیال از تورات به آنها اشاره شده است .

روایت چهارم :

 در حدیثی از امیر مومنان علی ( ع ) آمده است که خداوند پیامبری از میان مردم حبشه بر آنها مبعوث کرد ، آنها به تکذیبش برخاستند و در میان آنان جنگی واقع شد ، سرانجام گروهی از یاران آن پیامبر را کشتند و گروه دیگری را با خود پیامبر اسیر کردند ، سپس محلی را آماده کردند و آنرا پر از آتش ساختند . و مردم را به کنار آن دعوت کردند و گفتند هر کس بر آیین ماست به کناری رود ، و هر کس دین این گروه را دارد باید خودش را در آتش بیفکند ، یاران آن پیامبر چون دیدند هیچ راهی نیست شجاعانه خود را در آتش افکندند .

روایت های دیگری نیز در مورد اصحاب اخدود بیان شده است .

هولوکاست یا همه سوزی دیرینه ای به قدمت تاریخ بشر دارد . قصد من از این نوشته حتما این نبود که بگویم اصحاب اخدود یهودی بوده اند هر چند که بر اساس  اکثر روایات اصحاب اخدود یهودی بوده اند . اثبات این که اصحاب اخدود بر چه آیینی بوده اند هدف من نیست . بلکه منظور سرنوشت اینان بوده که در این دنیا به مکافات عمل گرفتار و نیز وعده الهی نیز بر مجازات آنان با آتش سوزان جهنم است . آتشی که بی تردید مافوق تصور بشر است .

قدر مسلم این که واژه هولوکاست نه از زمان جنگ جهانی دوم که از قدیم الایام بوده ، و بارها و بارها به انحا مختلف در تاریخ تکرار شده است . نمونه های زیادی را میتوان برشمرد . هولوکاست ایرانیها در 2600 سال پیش در روز 13 فروردین ، ماجرای اصحاب اخدود ، قحطی زمان جنگ جهانی اول در ایران و بلاهای بسیاری که بر سر سایر ملل نیز نازل شده و عده ای به دست عده ای دیگر از بین رفته اند . با این حال ، اکثر ما فکر می کنیم که واژه هولوکاست از زمان جنگ جهانی دوم ابداع شده است .

جالب این که در جایی خواندم که هزینه جنگ جهانی اول و دوم توسط خانواده های ثروتمند یهودی که بانکدارها و سرمایه دارهای بزرگی هم هستند تامین شده است . یعنی یهودی ها پول دادند که هیتلر زنده زنده آنها را در آتش بسوزاند ؟ کدام را باور کنم ؟ اینکه هولوکاست یهودیها واقعا رخ داده ؟ یا اینکه مصببین جنگ های جهانی و تامین کننده مالی آنها چه کسانی بوده اند ؟ فرضیه های زیادی در این مورد میتوان مطرح کرد که یکی از آنها می تواند توطئه باشد . بله توطئه . یعنی عده ای برای رسیدن به مطامع خودشان جهانی را سرکار گذاشته اند .

سروش افشار 8/11/91

منابع :

قرآن کریم

تفسیر نمونه

سایت ها و وبلاگهای اینترنتی 

 

 

جمعه 6 بهمن 1391برچسب:پدر , پسر , شیر , کوه , سخنان ناب, :: 21:54 :: نويسنده : سروش افشار

پدر دستشو میندازه دوره گردنه پسرش میگه پسرم من شیرم یا تو؟

پسر میگه : من..!

پدر میگه : پسرم من شیرم یا تو؟!

پسر میگه : بازم من شیرم...

پدر عصبی میشه دستشو از رو شونه پسرش بر میداره میگه : من شیرم یا تو!؟

پسر میگه : بابا تو شیری...!

پدر میگه : چرا بار اول و دوم گفتی من حالا میگی تو ؟

پسر گفت : آخه دفعه های قبلی دستت رو شونم بود فکر کردم یه کوه پشتمه اما حالا...

چهار شنبه 4 بهمن 1391برچسب: سخنان ناب , دکتر شریعتی , نیایش , :: 22:30 :: نويسنده : سروش افشار

ای خداوند ! به علمای ما مسئولیت و به عوام ما علم و به مومنان ما روشنایی و به روشنفکران ما ایمان و به متعصبین ما فهم و به فهمیدگان ما تعصب و به زنان ما شعور و به مردان ما شرف و به پیران ما آگاهی و به جوانان ما اصالت و به اساتید ما عقیده و به دانشجویان ما نیز عقیده و به خفتگان ما بیداری و به دینداران ما دین و به نویسندگان ما تعهد و به هنرمندان ما درد و به شاعران ما شعور و به محققان ما هدف و به نومیدان ما امید و به ضعیفان ما نیرو و به محافظه کاران ما گستاخی و به نشستگان ما قیام و به راکدان ما تکان و به مردگان ما حیات و به کوران ما نگاه و به خاموشان ما فریاد و به مسلمانان ما قرآن و به شیعیان ما علی ( ع ) و به فرقه های ما وحدت و به حسودان ما شفا و به خودبینان ما انصاف و به فحاشان ما ادب و به مجاهدان ما صبر و به مردم ما خودآگاهی و به همه ملت ما همت ، تصمیم و استعداد فداکاری و شایستگی نجات و عزت ببخش .      

دکتر شریعتی

 روزنامه لبنانی «الاخبار» در مقاله‌ای به قلم «ناصر شراره»، نویسنده لبنانی با اشاره به برنامه بشار اسد، رئیس جمهوری سوریه برای ایراد سخنرانی تحت عنوان سخنرانی راهبردی بحران سوریه به بیان برخی محورهای این سخنرانی و طرح راهبردی پرداخت.

روزنامه الاخبار نزدیک به جریان مقاومت لبنان در این باره نوشت: منابع آگاه پیش‌بینی می‌کنند که رئیس جمهوری سوریه ظرف روزهای آینده سخنرانی مهمی را در خصوص دیدگاه‌هایش در قبال بحران سوریه ایراد کند.

بر اساس این گزارش، منابع آگاه در گفت‌وگو با روزنامه الاخبار افشا کرده‌اند که محتوای این سخنرانی با مضمون نامه‌ای که «فیصل المقداد»، معاون وزیر خارجه سوریه در سفر به مسکو حامل آن بود و هفته پیش با مقامات آن دیدار داشت، تفاوتی ندارد.

به گفته این منابع، طی سفر اخیر «اخضر ابراهیمی»، فرستاده ویژه سازمان ملل در امور سوریه به دمشق و دیدار با مقامات سوری، مسکو با دمشق تماس گرفته و خواستار اطلاع از موضع آنها در دیدار با ابراهیمی درباره بحران سوریه پیش از رسیدن ابراهیمی به روسیه شده است

به همین منظور بشار اسد، معاون وزیر خارجه خود را راهی مسکو کرد تا مقامات روس را از موضع دمشق مطلع کند و در آنجا بود که المقداد موضع و دیدگاه بشار اسد در قبال بحران سوریه و حل این بحران را به اطلاع «میخائیل بوگدانوف»، همتای روسی‌اش رسانده است.

این منابع تاکید می‌کنند که از جمله نکات بسیار مهم در طرح بشار اسد برای حل بحران سوریه «نامزدی وی برای انتخابات ریاست جمهوری سوریه در سال 2014 در کنار نامزدهای دیگر است» که تاکنون مورد اعتراض قرار نگرفته است.

اما از دیگر نکات و موارد مذکور در طرح راهبردی بشار اسد برای پایان دادن به بحران سوریه می‌توان به موارد زیر اشاره کرد که در صورت دستیابی به توافق برسر آن طرح «ژنو 2» نام خواهد گرفت:

- برقراری آتش‌بس بین طرف‌های درگیر

- حضور و استقرار ناظران بین المللی در سوریه جهت نظارت و اشراف بر اجرای آتش‌بس

- تشکیل مجلس موسسان اصلاح قانون اساسی سوریه

- تشکیل دولت وحدت ملی

- برگزاری انتخابات پارلمانی آزاد و سالم با نظارت بین المللی

سخنرانی بشار اسد درباره مسائل منطقه ای

به گفته این منابع انتظار می‌رود، سخنرانی راهبردی اسد تنها راه‌حلی برای بحران این کشور نباشد، بلکه رئیس جمهوری سوریه در سخنرانی خود به مسائل منطقه‌ای نیز بپردازد و دیدگاه جامع و کاملی درباره مشکلات منطقه‌ای ارائه دهد که با استقرار و ثبات منطقه‌ای در ارتباط است.

این منابع اظهار می‌کنند: براین اساس بشار اسد خواستار به رسمیت شناختن موضوع سوریه در قبال حمایت از دو قضیه فلسطینی و لبنان و مقاومت آنها خواهد شد. سپس خواستار مشروعیت و به رسمیت شناختن تلاش سوریه برای آزاد سازی سرزمین‌های اشغالی خود خواهد شد، اما این بار این سرزمین‌ها تنها جولان را دربرنخواهد گرفت، بلکه «اسکندرون» را نیز شامل خواهد شد.

اما در خصوص ایراد سخنرانی بشار اسد، منابع مذکور اعلام می‌کنند که زمان ایراد این سخنرانی تا حدود زیادی وابسته به برخی متغییرها دارد که اولین آنها در «تغییر و تحولات جاری در عرصه میدانی سوریه» نمود پیدا می‌کند تا دمشق این واقعیت را به اثبات برساند که نظام دمشق توانایی تعیین سرنوشت درگیری‌های کنونی را دارد و اگر به ظاهر معارضان مسلح در برخی نقاط و برای مدتی موفقیت‌هایی را احراز کرده‌اند، این موضوع در بلندمدت هیچ‌گاه مصداقیت نخواهد داشت و این معارضان هیچ‌گاه نخواهند توانست موجبات براندازی نظام را فراهم کنند، مگر آنکه دخالتی نظامی خارجی در کشور صورت گیرد که این نیز امری غیرممکن و نامحتمل است، چون چنین دخالتی با مخالفت سرسختانه روسیه، چین و ایران مواجه خواهد شد که به شدت مخالف روی آوردن دشمنان سوریه به این گزینه هستند.

از سوی دیگر آمریکایی‌ها تقریبا به این باور تقریبا کامل رسیده‌اند که در عمل توان مقابله و غلبه بر گروه‌ها و جماعت‌های تکفیری مسلح فعال در سوریه را ندارند و سرویس‌های اطلاعاتی آمریکا به این نتیجه نزدیک به یقین رسیده‌اند که تلاش‌های آمریکا در این خصوص با ناکامی و شکست مواجه شده است. همچنین برای آمریکا ثابت شده که این گروه‌ها و جماعت‌ها در حال اجرای طرحی است که زیان آن برای آمریکا در سوریه بسیار بیشتر از حاکمیت نظام کنونی در این کشور است.

موضوعات مورد مناقشه

همانطور که ملاحظه شد، طرح اسد برای حل بحران سوریه حائز نکاتی است که بی‌تردید مناقشه‌ها و بحث و جدل‌هایی را به دنبال خواهد داشت و اولین نکته‌ای در این طرح حذف شده قضیه «کناره‌گیری بشار اسد» از قدرت است.

در این ارتباط بی‌تردید مسکو و واشنگتن بحث‌ها و گفت‌وگوهایی داشته و با یکدیگر تبادل نظر داشته‌اندو به نظر می‌رسد، هر دو کشور به این توافق رسیده‌اند که قضیه برکناری اسد از قدرت را به صندوق‌های رای و انتخابات ریاست جمهوری موکول کنند که مقرر شده است،‌ در سال 2014 میلادی برگزار شود و این موضوعی است که اسد نیز با شرط موافقت طرف‌های دیگر (معارضان و کشورهای حمایت‌کننده از آنها) با آن موافقت کرده است.

اما در خصوص اصلاح قانون اساسی باید گفت، موضوع اصلی که در اصلاح قانون اساسی سوریه مورد توجه قرار خواهد گرفت، تعیین نظام آینده حاکم بر سوریه است، اینکه این نظام باید پارلمانی باشد یا ریاستی، این درحالی است که بشار اسد با شکل پارلمانی نظام بیش از ریاستی آن موافق است که در صورت تصویب چنین نظامی به معنای انتخاب رئیس جمهوری سوریه توسط پارلمان و نه از طریق انتخاب مستقیم مردم است، در واقع می‌توان گفت که تلاش می‌شود، نظامی شبیه نظام کنونی حاکم بر لبنان در سوریه نیز به اجرا گذاشته شود.

براین اساس منابع سوری پیش‌‌بینی می‌کنند، در صورتی‌که امور بر وفق مراد در جریان باشد، دولت وحدت ملی تشکیل خواهد شد که بر اصل «یک سوم» مبتنی باشد، به این معنا که یک سوم چنین دولتی را نمایندگان نیروهای معارض و یک سوم دیگر را نمایندگان جریان‌های مستقل و یک سوم را نمایندگان حزب بعث به خود اختصاص خواهند داد، با گرایش به اینکه شخص نخست‌ وزیر از میان جریان مستقل انتخاب شود، اگر چه در مناقشه برسر این امر آشکار شد که این گرایش وجود دارد که فردی چون «هیثم مناع» از جریان معارض پست نخست وزیری یا معاونت آن را احراز کند،‌ به ویژه آنکه وی رابطه بسیار خوبی با بغداد دارد و این موجب می‌شود تا بغداد به راحتی بتواند وی را به سمت تهران متمایل کند.

این منابع در پایان اظهار می‌کنند که اگر طرح اسد با مخالفت خاصی مواجه نشود و موانع و چالش‌های پیش روی آن برداشته شوند و مسکو و واشنگتن برسر آن به توافق اولیه برسند، به صورت جدی در نشست نیمه ژانویه بین وزرای خارجه آمریکا و روسیه با حضور اخضر ابراهیمی مورد بحث و رایزنی قرار خواهد گرفت تا پس از توافق نهایی برسر آن به عنوان طرح «ژنو 2» به شورای امنیت ارائه شود.

بر اساس این گزارش، سرانجام اینکه نشست آینده پوتین و اوباما اعلامی جهت پذیرش این طرح و اعلام حل بحران سوریه خواهد بود.

 

 انتخاب "جان کری" به عنوان وزیر امور خارجه آمریکا و کنار گذاشتن "هیلاری کلینتون" به سوژه‌اي جدي براي القاء تغيير در رويكرد سياست خارجي دولت جديد اوباما در قبال ايران و موضوع اسرائيل تبديل شده است به نحوي كه رسانه‌هاي مطرح و جريان ساز غربي تلاش مي‌كنند با پيش كشيدن سوابق و مواضع جان كري از نشانه‌هاي تغيير در رويكردهاي اوباما در قبال ايران و تلاش براي گشودن باب مذاكره با ايران سخن بگويند

به نظر مي‌رسد تبليغات گسترده براي جان كري و آنچه رويكرد «گفتگو مدارانه» وي در رسانه‌هاي غربي و بعضي از رسانه‌هاي اصلاح طلب داخلي خوانده مي‌شود، صرفا با هدف تبليغاتي صورت گرفته است تا هم امريكا ژست گفتگو مداري را بصورت تمام كمال براي خود حفظ كند و در واقعيت امر تغيير در رويكرد خود در قبال مردم ايران كه ندهد هيچ، بر تحريم‌ها و اعمال محدوديت‌ها نسبت به مردم ايران بيافزايد. موضوعي كه اين روزها و همزمان با بحث‌هاي مختلف پيرامون رويكرد متفاوت جان كري در سياست خارجي شاهد آن هستيم. از تصويب بودجه براي تقابل با نفوذ ايران در امريكاي شمالي تا تصويب تحريم رسانه‌هاي ايراني بر روي سرويس‌ دهنده‌هاي ماهواره اي.

شايد يكي از مهمترين تحليل‌ها در اين زمينه و با هدف تبليغ براي گفتگو مدار نشان دادن وزير امور خارجه جديد امريكا را مجله معروف "فارین پالیسی" در شماره اخیر خود منتشر كرده باشد كه اطلاع از آن براي مخاطبان خالي از لطف نخواهد بود: 

 

در صورت تایید پست جدید سناتور جان کری به عنوان وزیر امور خارجه آمریکا، یکی از اولین موضوعاتی که او قرار است از میز کار خود حذف کند "مسئله برنامه هسته‌ای ایران" است.

کری این موضوع را قبلا نیز مورد بحث قرار داده است. ما این مطالب را در سایت ویکی لیکس قبلا مطرح کرده ایم به گونه ای که چارچوب مشروح رویه دیپلماتیک کری را به صورت گسترده ای به تصویر می کشد. در این اسناد طبقه بندی شده او چگونگی رهیافت خود را درباره این موضوع توضیح داده است.
 
اولین سند مرجع مربوط به گفتگوی او در تاریخ فوریه ۲۰۰۵ با مایکل بارنیر وزیر امورخارجه فرانسه است. کری به بارنیر گفت که گفتگوهای او با کشورهای منطقه او را متقاعد کرده است که ایران همچنان به یک برنامه تسلیحاتی هسته ای ادامه خواهد داد، اما او قبول دارد که هیچ گزینه جایگزین خوب دیگری به غیر از مذاکره وجود ندارد.
 
گرچه او گزینه نظامی را حذف نکرده است اما به اعتقاد او این گزینه بسیار دشوار است. وی در عوض از تحریم های سازمان ملل متحد که دیرزمانی است اعمال شده و هر چند گاه یکبار تشدید می شود به عنوان یک جایگزین نامبرده است.
 
او که هنوز از شکستش از انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۰۴ دلگیر است، اظهار داشت که در صورت انتخاب او به عنوان وزیر امور خارجه آمریکا قصد دارد با صاحب منصبان کنونی قدرت و همچنین با سایر افراد ذی نفوذ در داخل حکومت ایران ارتباط برقرار کند. ۵ سال بعد کری این فرصت را پیدا کرد تا ارتباطاتی را که عنوان کرده بود با برخی از افراد درون حاکمیت برقرار کند. او در یکی از ملاقات های خود با حمد بن خلیفه آل ثانی، امیر قطر ابراز داشت که علائمی که از پشت صحنه در واشنگتن برای تهران ارسال شده، بدون پاسخ مانده است.
 
از نظر او ایرانیان برای اینکه در این زمینه صحبت کنند واهمه دارند. «برداشت ما این است که لازم است تا راهی را برای گشودن باب گفتگو با ایران بیابیم.» براساس گزارش ها آل ثانی پیشنهاد کرد که در این زمینه نقش واسطه را ایفا کند و در ادامه از جان کری پرسید که چه پیامی را می خواهد به رئیس جمهور ایران منتقل کند.
 
در پاسخ سناتور کری گفت «ایالات متحده آمریکا این مباحث را به طور جدی دنبال می کند و درصدد بوده است تا مبنای جدیدی را برای رابطه با ایران بر اساس منافع مشترک و الزامات قانونی آژانس بین المللی انرژی که از طرف ایران رعایت می شود، برقرار کند.» این منافع مشترک شامل مبارزه با قاچاق مواد مخدر، طالبان و تجارت غیر قانونی است.
 
سناتور جان کری که در آن زمان ریاست کمیته روابط خارجی مجلس سنا را برعهده داشت به امیر گفت که او نگران است که ایران هنوز بر این باور است که با آمریکای سال ۱۹۵۳ که به سرنگونی دولت ایران کمک کرد، روبرو است. کری به آل ثانی گفت که ایالات متحده آمریکا خواسته‌های ایران به عنوان یک بازیگر منطقه ای را به رسمیت می شناسد و آمریکا می خواهد در این زمینه گفتگو کند تا مشخص شود که این قدرت منطقه ای ایران چه مسائلی را دربرمی گیرد.
 
البته این گفتگو تقریبا سه سال قبل صورت گرفت. با اینکه از آن زمان تا کنون تحولات زیادی روی داده است، در این زمینه پیشرفت اندکی حاصل شده و به همین دلیل صبر واشنگتن رو به اتمام است. دیدگاه های کری ممکن است از آن زمان تاکنون تغییرات زیادی کرده باشد اما او هنوز احتمالاً با آنچه که به آل ثانی ابراز داشت پایبند است: «تداوم این مسیر مناقشه برانگیز غیرعاقلانه است.»

 «انزوای ایالات متحده آمریکا در اثر اعمال تحریم‌های شدید علیه جمهوری اسلامی ایران.» این مساله را تاکنون بسیاری از کار‌شناسان عرصه اقتصاد بین‌الملل اعلام کرده بودند اما در روزهای اخیر، این مساله از سوی یکی از وزرای مهم کابینه جدید باراک اوباما مورد تایید قرار گرفته است؛ موضوعی که بیشتر از آنکه نشانه رویکرد ملایم در برابر ایران باشد، نشانه خشم مقامات کاخ سفید از ناکامی درباره پروژه تحریم‌ها علیه ایران است.

«چاک هگل» که روز گذشته به طور رسمی به عنوان وزیر دفاع ایالات متحده آمریکا معرفی شد، در مصاحبه‌ای که با یکی از نشریات آمریکایی انجام داده، صراحتا از روش برخورد افزایش تحریم‌ها علیه ایران و افزودن بر شدت آن‌ها انتقاد کرده و این مساله را موجب ایزوله و منزوی شدن آمریکا عنوان کرده است. هگل تاکید کرده است: «من با افزایش شدت تحریم‌ها به طور جدی مخالف هستم؛ چرا که وقتی کاخ سفید در این عرصه تنهاست، نه تنها این تحریم‌ها کارآیی ندارد، بلکه زمینه را برای انزوای ایالات متحده نیز فراهم می‌کند.» 

 
به نظر می‌رسد این تغییر رویکرد در سیاست تحریمی کاخ سفید پس از آن ایجاد شده که افزایش شدت تحریم‌ها علیه ایران و گسترده شدن دامنه آن به مواردی مانند تجهیزات دارویی و پزشکی، با اعتراضات گسترده کشورهای متعدد در جهان روبرو شد و حتی سازمان‌های بین‌المللی نظیر یونیسف، فائو و سازمان ملل هم نسبت به آن اعتراض کردند و این اقدام را یک جنایت تاریخی علیه بشریت خواندند. 
 
از سوی دیگر، سیاست افزایش فشار و شدت تحریم‌ها علیه ایران به ویژه در عرصه صنعت نفت سبب شد تا کشورهای زیادی از این پروژه خارج شوند و به دلیل وابستگی شدید خود به نفت ایران، آمریکا را در اجرای این تحریم‌ها تنها بگذارند. ترکیه، ژاپن، کره جنوبی، یونان، ایتالیا و اسپانیا از جمله کشورهایی بودند که ابتدا در پروژه تحریم نفت ایران از سوی اتحادیه اروپا شرکت کردند اما پس از گذشت کمتر از دو ماه، همه آن‌ها از این اقدام پشیمان شدند و مجددا تقاضای واردات نفت از ایران را با قراردادهای جدید مطرح کردند؛ مساله‌ای که سبب شد تا «گام طلایی» کاخ سفید برای اعمال فشار بی‌سابقه به اقتصاد ایران و مجبور کردن ایران برای دست برداشتن از حقوق هسته‌ای خود در‌‌ همان ابتدا در «باتلاق» فرو برود. 
 
اکنون به نظر می‌رسد با توجه به اظهارات اخیر «جان کری»، وزیر امور خارجه و «چاک هگل»، وزیر دفاع ایالات متحده در کابینه دوم اوباما، سناریوی جدید در دستور کار مقامات کاخ سفید قرار گرفته است. اگر تا پیش از این، افزایش روز به روز شدت تحریم‌ها علیه ایران، خط مشی اصلی ایالات متحده بود، اکنون و با شکست خوردن این پروژه که نهایتا منجر به انزوای آمریکا شده، برنامه «کاهش شدت تحریم‌ها در قبال گسترش دامنه آن‌ها» در دستورکار دموکرات‌های ساکن اتاق بیضی قرار گرفته است. 
 
در همین راستا، برخی از کار‌شناسان، تبلیغات گسترده برای جان کری و چاک هگل و آنچه رویکرد «گفتگو مدارانه» آنان در رسانه‌های غربی و بعضی از رسانه‌های اصلاح طلب داخلی خوانده می‌شود، صرفا با هدف تبلیغاتی صورت گرفته است تا هم امریکا ژست گفتگو مداری را بصورت تمام کمال برای خود حفظ کند و در واقعیت امر تغییر در رویکرد خود در قبال مردم ایران ندهد که هیچ، بر تحریم‌ها و اعمال محدودیت‌ها نسبت به مردم ایران بیافزاید؛ موضوعی که این روز‌ها و همزمان با بحث‌های مختلف پیرامون رویکرد متفاوت کابینه دوم اوباما در سیاست خارجی شاهد آن هستیم؛ از تصویب بودجه برای تقابل با نفوذ ایران در امریکای شمالی تا تصویب تحریم رسانه‌های ایرانی بر روی سرویس‌ دهنده‌های ماهواره‌ای

 

 به گزارش روزنامه نيويورك تايمز، وزارت خزانه داري آمريكا در اين گزارش هشدار داد كه به رغم تحريم هاي گسترده و متعدد براي خارج كردن ايران از سيستم مالي بين المللي اين كشور راه هاي مختلفي براي دور زدن تحريم ها كشف كرده است.
خزانه داري آمريكا اين اقدامات را تهديدات در حال ظهور براي تحت تاثير قرار دادن اثر تحريم ها خواند.
براساس اين گزارش «آدام زوبين» مدير اداره كنترل و ارزيابي خارجي وزارت خزانه داري آمريكا كه مسئول اجراي تحريم هاي اين كشور عليه ايران نيز هست، در اين باره گفت: ايراني ها از واحدهاي مبادله خصوصي و شركت هاي مختلف در ديگر كشورها براي انجام دادن مبادلات مالي خود استفاده مي كنند.

وي مدعي شد: اين معاملات با پوشش هاي جعلي و با اتكا به مبادلات بدون كاغذ كه به مبادلات حواله اي معروف هستند و در بخش هايي از خاورميانه و آسيا بسيار رايج است، انجام مي شود. اين مبادلات به صورت غيررسمي و با پول غيررايج و با استفاده از پيك ها و واسطه هاي قابل اعتماد انجام و جابجا مي شود.
اداره ارزيابي خارجي وزارت خزانه داري آمريكا روز پنجشنبه نهادها و موسسات مالي آمريكا را از آنچه كه مدير آن تكنيك هاي مبادلاتي ايران براي دور زدن تحريم ها خوانده آگاه كرده است.
نيويورك تايمز در ادامه گزارش خود افزود: اين تحريم ها كه گفته مي شود براي كنترل برنامه هسته اي ايران اعمال شده است، بسياري از بانك هاي ايراني را در ليست سياه خود قرار داده و آنها را از انجام مبادله در سيستم مالي بين المللي منع كرده است تا از اين طريق انجام معاملات نفتي ايران را مختل كند.
آدام زوبين همچنين در كنفرانس خبري در مقابل خبرنگاران بزرگترين دستاورد تحريم ها را مقابله با دسترسي ايران به سيستم مالي بين المللي و كانال هاي بانكي خواند اما همزمان تاكيد كرد كه ايران در حال تطابق دادن خود با اين تحريم ها است.
گزارش وزارت خزانه داري آمريكا درباره توانايي ايران در دور زدن تحريم ها در حالي منتشر شده است كه پيش از اين نيز رسانه هاي غربي در گزارش هاي متعددي به ناكارآمدي اين تحريم ها اذعان كرده اند. اعتراف وزارت خزانه داري آمريكا از آن جهت بسيار حائز اهميت است كه از سوي نهادي كه مسئوليت مستقيم اجرا و نظارت بر تحريم ها عليه ايران را برعهده دارد، اعلام مي شود.
مقامات اين وزارت خانه پيش از اين ادعا كرده بودند كه تحريم هاي اول ژوئيه (تير91) با خاصيت فلج كنندگي و گزنده بودن ايران را مجبور به تغيير محاسبه و رفتار خواهد كرد.
فريد زكريا: ايران تسليم آمريكا نخواهد شد
در همين رابطه نظريه پرداز و تحليل گر ارشد مسائل سياست خارجي آمريكا، گفت: از آنجا كه ايران تسليم آمريكا نخواهد شد، آمريكا مجبور است در قبال ايران به دنبال راه حلي مبتني بر مذاكره باشد.
فريد زكريا طي مقاله اي در مجله تايم بحث هايي كه در پي نامزدي چاك هيگل براي تصدي پست وزارت دفاع آمريكا در رسانه هاي آمريكايي مطرح شده بود را مورد بررسي قرار داد.
به گزارش فارس، اين ويراستار نشريه تايم نوشت: «مخالفان معرفي چاك هيگل به عنوان وزير دفاع بعدي آمريكا ادعا مي كنند كه ديدگاه هاي او درباره اسرائيل از چارچوب هاي جريان اصلي سياست آمريكا خارج است.»
وي مي افزايد: اما، ديدگاه هاي واقعي چاك هيگل اين را انعكاس نمي دهند زيرا وي در بسياري از مقوله ها تا اندازه زيادي شبيه شيمون پرز (رئيس رژيم صهيونيستي) است.
اين استاد سياست خارجي آمريكا مي نويسد: «با اين حال، ديدگاه هاي هيگل درخصوص اسرائيل نامربوط هستند زيرا اين كاخ سفيد و كنگره هستند كه سياست هاي آمريكا را در اين خصوص تعيين مي كنند.»
فريد زكريا، علي رغم اين، ديدگاه هاي هيگل درباره ايران را خارج از چارچوب هاي جريان اصلي سياست خارجي آمريكا مي داند و آن را پديده مباركي ارزيابي مي كند زيرا به زعم وي، واشنگتن در اين موضوع به «تفكراتي تازه» نياز دارد.
به نوشته فريد زكريا، دولت اوباما در سال 2013 و شايد در طي ماه هاي آينده با بحراني در ارتباط با ايران مواجه خواهد بود.
اين تحليل گر ارشد مسائل سياسي در ادامه مي افزايد: از آنجا كه ايران تسليم آمريكا نخواهد شد و جنگ آمريكا با ايران هم گزينه اي نيست كه براي آمريكا جذاب باشد، دولت آمريكا مجبور خواهد بود به دنبال راه حلي مبتني بر مذاكره باشد، يعني استفاده از سياست چماق و هويج كه اغلب از آن به ديپلماسي مبتني بر زور ياد مي شود.
به گفته وي، آمريكا تاكنون استفاده از چماق را زيركانه در دستور كار قرار داده است، اما تاكنون هويج ها را نشان نداده است: «آمريكا قادر نبوده است براي خودش يا دنيا توافق قابل قبول را تعريف كند و مهم تر از همه اينكه نتوانسته نشان دهد اگر با ايران به توافق برسد، مايل است چه كند؟ آيا تحريم ها برداشته مي شوند؟ كدام تحريم ها لغو مي شوند؟ آيا آمريكا از تلاش براي سرنگون كردن رژيم ايران دست بر خواهد داشت؟ آيا آمريكا مايل خواهد بود روابطش با ايران را به حالت عادي بازگرداند؟»
زكريا با اشاره به موانعي كه آمريكا براي رسيدن به راه حل در موضوع هسته اي ايران با آنها روبرو است مي نويسد: واشنگتن براي اينكه به ايران مشوق هايي ارائه دهد تا بتواند با اين كشور به توافق هايي پيرامون برنامه هسته اي اش برسد به ابتكار و خلاقيت نياز دارد.
اين نظريه پرداز مسائل سياسي معتقد است؛ چاك هيگل همان گزينه اي است كه مي تواند با پيشنهاد دادن رويكردي كه در آن مزايايي براي تهران در نظر گرفته شده باشد، ديدگاهي را در درون دولت آمريكا به وجود آورد كه با حصول اطمينان از اينكه ايران به بمب دست نمي يابد با اين كشور به توافق برسد.

 سازمان ناتو با برآورد میزان توانمندی حزب الله لبنان اعلام کرد که مقاومت لبنان دارای 65 هزار نیروی مبارز و مجهز نظامی و مردمی است که هیچ کس را توان رویارویی با آن نیست.به گزارش فارس به نقل از روزنامه لبنانی «الدیار»، سازمان ناتو با بررسی میزان توانمندی حزب الله لبنان اعلام کرد که حزب الله، 65 هزار نیروی سازماندهی شده در اختیار دارد که 15 هزار نفر از آنان نظامی و دوره های آموزش نظامی عالی را پشت سر گذاشته اند بقیه این نیروها نیز در واقع یک ارتش مردمی هستند که آموزش هایی را پشت سر گذاشته اند و مجهز هستند ...

 آمار خودکشی سربازان آمریکایی در سال گذشته بیش از تعداد سربازانی است که در میدان‌های جنگی و عملیاتی کشته شد‌ه‌اند.


تسنیم به نقل از فاکس نیوز نوشت: تعداد نظامیان آمریکایی که از طریق خود کشی جان خود را از دست داده‌اند بیش از  تعداد تلفاتی است که در میدان‌های جنگ و عملیاتی کشته شد‌ه‌اند.

بنابراین گزارش، 349 نظامی آمریکایی در سال گذشته خودکشی کردند، این در حالی است که تعداد کشته شدگان آمریکا سال گذشته در افغانستان 295 نفر بود.

آمار تعداد سربازانی که در سال 2011  از طریق خودکشی جان خود از دست دادند 301 نفر بودند.

"سینتیا  اسمیت" سخنگوی وزارت دفاع آمریکا این گزارش را تایید کرد.

بعضی کارشناسان پیش بینی می‌کنند آمار خودکشی در سال جاری افزایش خواهد یافت.

در می 2012 لئون پانتا وزیر دفاع آمریکا گفت: خودکشی یکی از پیچیده‌ترین و حادترین مسایلی است که پنتاگون با آن روبرو است.

وی تاکید کرد که خودکشی در بین نظامیان آمریکایی به صورت یک اپیدمی در آمده است.

 

 u5g688cuabc53nq2ec7x.jpg7nnlvmt88ueay3uxkm3e.jpgدر در متن  کامل این گزارشی با عنوان "پهپاد های آمریکای تولید ایران" آمده است:

آقای " احمد وحیدی " وزیر دفاع ایران اعلام کرد که ایران در حال حاضر مشغول طراحی و ساخت پهپادهای مشابه مدلRQ-170 Sentinel و یا به اصطلاح "جانور قندهار" (به خاطر استفاده از این پهپاد برای جاسوسی در افغانستان) می باشد. وی افزود که مدل های نوین پهپادهای ایرانی از سامانه های امنیتی و کنترل پیشرفته تری نسبت به مدل آمریکایی، برخوردار خواهند بود.

 

در ادامه این گزارش آمده است: ارتش ایران در ماه دسامبر 2011 میلادی، موفق شد کنترل و هدایت پهپاد آمریکایی RQ-170 Sentinel ساخت کارخانه Lockheed Martin را در دست گرفته و آن را در اختیار خود قرار دهند. از نکات حائز اهمیت این پهپاد آمریکایی می توان به سامانه های چند منظوره و سیستم رادار گریز فن آوری استل Stealth technologyاشاره نمود.

رادیو روسیه تصریح می کند: با این تفاسیر و با توجه به سیستم های پیشرفته ی بکار رفته در این پهپاد، متخصصان ایرانی توانستند نه تنها هدایت آن را در دست گرفته، بلکه با مهارت خاصی این پهپاد را بر زمین بنشانند. لازم به ذکر است که کنترل فرود چنین پهپادهایی کار بسیار دشواری می باشد. پیش از این هیچ کس نتوانسته بود در سیستم هدایت آن اختلالی ایجاد نموده و کنترل آن را در دست گیرد.

این گزارش می افزاید: پس از اعلان خبر به دام افتادن پهپاد آمریکای در دستان ایرانیان، ایالات متحده با رد این موضوع، خبر گسترش یافته را تکذیب نمود. ایران در جواب به بی اعتنایی ایالات متحده به این موضوع، اقدام به پخش ویدئوی به دام افتاد و فرود پهپاد RQ-170 در یکی از باندهای پرواز ایران نمود.

در ادامه این گزارش آمده است: مدتی پس از انتشار این ویدئو، آقای باراک اوباما رئیس جمهور ایالات متحده به ناچار صحت خبر به دام افتادن پهپاد آمریکایی در آسمان ایران را اعلام کرد. ایالات متحده با این که قوانین بین الملل را زیر پای گذاشته و به حریم کشور دیگر وارد شده بود ولی با گستاخی تمام خواستار بازگرداندن هواپیمای بدون سرنشین خود به کشورش بود. ایران با بی اعتنایی نسبت به درخواست آمریکا، به درخواست این کشور پاسخ رد داد.

در گزارش رادیو روسیه آمده : پس از گذشت یک سال، خبر به دام افتادن یکی دیگر از پهپادهای ایالات متحده نیز در رسانه های ایران و از سوی سردار رمضان شریف ، سخنگوی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی منتشر گردیده شد.

این گزارش خاطر نشان می کند: این بار نیروهای ایرانی موفق به مهار پهپاد ScanEagle از پهپادهای نیروی هوایی ارتش آمریکا شدند. از نکات حائز اهمیت این پهپاد می توان به اندازه ی کوچک و توان انجام پرواز در ارتفاعات پایین اشاره کرد که این نکات، کمک شایانی به در امان ماندن هواپیمای بدون سرنشین از دست رادارهای دشمن، می نماید.

این گزارش می افزاید: پس از به دام افتادن دومین هواپیمای بدون سرنشین آمریکایی، می توان چنین استنباط کرد که ایالات متحده نه تنها از به دام افتادن پهپادهای خود درس عبرت نگرفته است، بلکه جاسوسی در حریم خصوصی و هوایی کشورهای جهان منجمله جمهوری اسلامی ایران را با پهپادهای مختلف ادامه می دهد.

در ادامه این گزارش تصریح می کند که با نگاهی به موفقیت های ایران در به دام انداختن پهپادهای آمریکایی، می توان به این نکته اشاره کرد که ارتش ایران موفق به یافتن راهی برای به کنترل درآوردن پهپادهای آمریکایی شده است. به نظر کارشناسان امور نظامی، ایران با استفاده از سامانه های ضد موشک مخصوص و از طریق مداخله در سیستم جهت یابی و موقعیت یابی جهانی (GPS) ، هدایت پهپادهای آمریکایی را در دست می گیرد. در ضمن لازم به ذکر است که با این که تمامی پهپادهای جدید (منجمله 2 پهپاد به دام افتاده) از سیستم خود انفجار برخوردار می باشند، ولی نظامیان ایالات متحده نتوانستند این قسمت را فعال نمایند.

این گزارش می افزاید: بدین ترتیب، کارشناسان ایرانی به سرعت در حال پژوهش، تحقیق و بررسی پهپادهای به دام افتاده بوده و درحال ساخت مدل های مشابه می باشند. مدل های ایرانی این پهپادها برای تقویت سامانه ضد هوایی و صنایع هوایی در نظر گرفته خواهند شد.

رادیو اسرائیل اضافه می کند: هواپیماهای بدون سرنشین ایران با نام "شهید 129" یکی از دست آوردهای ایران در صنعت هوانوردی می باشد. این هواپیما به منظور انجام حملات نظامی و حمل موشک طراحی و به تولید رسیده است. به گفته ی آقای محمد علی جعفری فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، پهپاد جدید ایرانی می تواند تا 24 ساعت در هوا پرواز کرده و به کمک موشک های مخصوص، اهداف را به دقت مورد اصابت قرار دهد. تعدادی از کارشناسان امور نظامی بر این عقیده اند که پهپاد ایرانی، مدل مشابه و برگرفته از پهپاد آمریکایی به دام افتاده در سال گذشته RQ-170می باشد.

در پایان این گزارش آمده است: با نگاهی به حوادث و اتفاقات اخیر در ایران می توان این نکته را دریافت که صنایع نظامی ایران به سرعت در حال رشد بوده و این کشور به غیر از ساخت هواپیماهای بدون سرنشین، در ساخت سامانه های دفاع ضد هوایی نیز به مراتبی رسیده است. ایران با به دام انداختن پهپادهای آمریکایی، ایالات متحده را به فکر ایجاد تغییرات اساسی در سیستم هدایت هواپیماهای خود وادار ساخته است. این اقدام ایران منجر شد تا همگان به قدرت پنتاگون درمورد تجسس هوایی ایران با شک و تردید نگاه کنند

emkb59yitgxfhuhm6vl6.jpgu89mb9yb0hewmezrxbe.jpg

 

 معرفی سناتور چاک هیگل برای تصدی پست وزارت دفاع آمریکا، از جمله موارد مربوط به امور داخلی آمریکا است و ارتباطی به اسرائیل ندارد. در واقع دخالت دادن موضوع اسرائیل به حوزه سیاست داخلی ایالات متحده - که اغلب از سوی حامیان خودخوانده این رژیم صورت می‌گیرد - ضرر و زیان بسیار زیادی را متوجه اسرائیل می‌سازد. کشاندن پای اسرائیل به مبارزات حزبی [در ایالات متحده] و یا متضاد نشان دادن آن با منافع آمریکا، در طولانی‌مدت به ضرر اسرائیل تمام خواهد شد. حال که در این مسئله، از اسرائیل نام برده شده، ساکنان سرزمین‌های اشغالی به جای آشنایی با کاریکاتور هیگل- که دست‌راستی‌ها از وی ترسیم کرده‌اند- حق دارند درک درستی از دیدگاه‌ها و سوابق وی داشته باشند.

 

بررسی دقیق و منصفانه سوابق این سناتور، جای هیچ شکی درباره حمایت و پشتیبانی وی از اسرائیل و تعهدش به امنیت آن، باقی نمی‌گذارد. چاک هیگل در برابر سیاست خاورمیانه، فردی مسئول، آگاه و دلیر است. معرفی استقلال هیگل و عدم اطاعت محض وی از دستورات احزاب راست، به مثابه سیاست‌های ضداسرائیلی، نوعی از عوام‌فریبی است که نه به نفع ایالات متحده است و نه به نفع اسرائیل تمام خواهد شد.

این گزارش با رد بسیاری از اتهام‌های بی‌اساس نومحافظه‌کاران علیه هیگل، نتیجه‌گیری می‌کند: ما پس از بررسی سوابق هیگل در رابطه با اسرائیل، اعتبار وی در حوزه امنیت ملی و درک این فرد از منطقه، بر این باوریم افرادی که منافع واقعی اسرائیل برایشان مهم است، می‌بایست از نامزدی هیگل برای تصدی پست وزارت دفاع استقبال کنند.


 

دلیل مخالفت با هیگل حول این محور می‌چرخد که وی به نوعی یهودستیز و دارای عقاید ضد اسرائیلی بوده و احتمالاً مایل به اقدام نظامی علیه ایران  به خاطر برنامه هسته‌ای این کشور  نیست. هرچند با بررسی سوابق این سناتور، اظهارنظرهای زیادی از وی در حمایت از اسرائیل و ابراز نگرانی پیرامون ایران به چشم‌ می‌خورد. 

مجموعه‌ای از نقطه‌نظرات علنی هیگل درباره اسرائیل  در زمان حضور وی در مجلس سنا  در زیر آورده می‌شود:

· ما همواره متحد قدرتمند [رژیم جعلی] اسرائیل  از زمان تاسیس آن در سال 1948- بوده‌ایم و همچنان متحد سرسخت آن باقی خواهیم ماند[10/15/2000]

· اسرائیل، دوست و متحد نزدیک ما، همچنان از سوی همسایگان خود تهدید می‌شود.افراط‌گرایی اسلامی و خشونت‌آمیز در عراق، ایران و سوریه پناه‌ گرفته و در پی آن است تا دیگر مناطق خاورمیانه را نیز مورد تاخت و تاز خود قرار دهد. تکثیر تسلیحات کشتار جمعی همچنان به عنوان یک تهدید مطرح است. [...] هم اسرائیلی‌ها و هم فلسطینی‌ها انتظارات برآورده‌ نشده‌ای دارند، هیچ‌یک از طرفین نمی‌تواند مسامحه خود را توجیه‌ کند. رهبری آمریکا می‌تواند تشویق و ترغیب کند؛ ولی نمی‌توانیم اسرائیلی‌ها و یا فلسطینی‌ها را وادار به مذاکره کنیم. [11/15/2005]

· ایوان بای، سناتور دموکرات از ایالت ایندیانا و چاک هیگل، سناتور جمهوری‌خواه از ایالت نبراسکا، امروز طی نامه‌ای به کوفی‌ عنان، دبیر کل سازمان ملل متحد، صدور قطعنامه‌ای شدید‌اللحن از سوی این سازمان را در تقبیح اظهارات اخیر محمود احمدی‌نژاد، رئیس‌جمهور ایران و آیت‌الله علی‌خامنه‌ای، رهبر عالی این کشور درباره تهدید موجودیت اسرائیل و ایالات متحده خواستار شدند. [12/21/2005]

· تعهد ایالات متحده در دفاع از اسرائیل همچنان به قوت خود باقی خواهد ماند. رابطه ما با اسرائیل، رابطه‌ای ویژه و ریشه‌دار است. اما قرار نیست که این موضوع به بهای از دست رفتن دوستی ما با اعراب و مسلمانان تمام شود. این گزینه‌ای خطرناک و غیرمسئولانه است.[07/30/2006]

هیگل همچنین ضمن حمایت از قانون مقابله با گروه‌های تروریستی مخالف راه‌حل دو دولت [اسرائیلی و فلسطینی]، به اظهار همبستگی با اسرائیل در خلال انتفاضه دوم رای داد و از قطعنامه مربوط به حمایت از روابط ویژه آمریکا و اسرائیل جانبداری کرد. وی از اقدامات متعددی در ارتباط با تشدید تحریم‌ها علیه ایران به خاطر برنامه‌ هسته‌ای و موشکی این کشور- پشتیبانی کرده است.

هیگل سال گذشته درباره تاثیر انقلاب مصر بر امنیت اسرائیل ابراز نگرانی کرد. وی در فوریه سال 2011 در شبکه سی‌ان‌ان گفت: از زمان جنگ‌های سال 1967 وسال 1973 تاکنون، با چنین شرایط خطرناکی در خاورمیانه مواجه نبوده‌ایم. حتی ممکن است با شرایط به مراتب خطرناک‌تری روبرو شویم، چرا که شرایط موجود غیرقابل پیش‌بینی است و از لحاظ روابط دوجانبه نیز، مصر اولین کشور امضاء کننده معاهده صلح با اسرائیل است؛ معاهده‌ای که تاکنون بر مبنای آن عمل شده و از اهمیت به‌سزایی برای امنیت اسرائیل برخوردار است.

جرمی بن‌عامی، مدیر اجرایی "جی استریت،" گروه لیبرال حامی اسرائیل به نشریه نیویورک‌تایمز درباره طرح اتهام یهود‌ستیزی علیه هیگل می‌گوید: فکر کردن درباره این که اعتبار و سوابق قابل ملاحظه فردی چون چاک هیگل در زمینه خدمات ملی اینچنین مورد افتراء قرار گیرد، غیرقابل تصور است.

البته روزنامه‌نگاران متعددی برای دفاع از هیگل در برابر تبلیغات منفی نومحافظه‌کاران وارد میدان شده‌اند. از جمله این افراد می‌توان به دانا میلبنک در نشریه واشنگتن پست اشاره کرد. میلبنک از کسانی که به اظهارات هیگل استناد کرده و آن را دلیل یهودستیزی وی دانسته‌اند، انتقاد می‌کند. هیگل طی اظهاراتی گفته بود: لابی یهودی تلاش دارد تا اعضای کنگره را تحت نفوذ خود درآورد.

ولی کریستول و برخی افراد دیگر، پا را از این فراتر گذاشته و بخشی از متن کتاب سال 2008 را منتشر کرده‌اند که در آن از قول هیگل گفته شده: واقعیت سیاسی این است که ... لابی یهودی بسیاری از افراد را در اینجا مرعوب خود ساخته است.

عبارتی گنگ نیز وجود دارد  مبنی بر این که بسیاری از مسیحیان حامی اسرائیل‌اند و بسیاری از یهودیان از آن حمایت نمی‌کنند  و هیگل نیز اشتباه خود در این زمینه را اعلام کرده است ( وی عبارت "لابی یهودی" را در قسمت‌های دیگر این مصاحبه به کار برده است ). ولی [در مقام نویسنده این مقاله] به عنوان یک یهودی آمریکایی که پیرامون یهودی‌ستیزی در مذاکرات سیاسی مطالبی به رشته تحریر درآورده‌ام، آن را یهود‌ستیزانه یا ضداسرائیلی تلقی نمی‌کنم. در جمله‌ای که قبل از اظهارنظر وی آمده است، گفته شده: هیگل حامی سرسخت اسرائیل به شمار رفته و از جمله معتقدین به ارزش‌های مشترک است.

 

 

 دیپلماسی عمومی علاوه بر ایجاد تفاهم بین دولت‌ها، مثبت‌سازیِ افکار عمومی مردم نسبت به دولت خود یا دولت‌های دیگر موضوعیت پیدا می‌کند. در این ساز و کار تنها هدف بازسازی رابطه و ایجاد وجه‌ی مثبت در نظر مردمان است آن هم به هر وسیله‌ای. در این سازوکار می‌توان صدق و کذب، و حق و باطل، را در هم آمیخت و برای دست‌یابی به هدف وسیله را توجیه کرد و برای چند صباحی، عموماً طول عمر یک دولت، با مردم به گونه‌ای تعامل کرد تا به آن دولت امید ببندند.

اما در مقابل سازوکار دیگری برای ایجاد این ارتباط وجود دارد که درون‌مایه‌ای کاملاً دینی و خدامحور دارد. این روش به سخن حضرت علی (ع) در نهج البلاغه باز می‌گردد، آن‌جا که می‌فرمایند: «مَنْ أَصْلَحَ مَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ اللَّهِ أَصْلَحَ اللَّهُ مَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ النَّاس»، «کسى که میان خود و خدا را اصلاح کند، خداوند میان او و مردم را اصلاح خواهد کرد»، (نهج‌البلاغه، حکمت ۸۹) این سخن استراتژیک درون‌مایه‌ای فراتر از اندیشه‌ی مدرن دارد (که به بشر اصالت می‌دهد)، اندیشه‌ای که مبنای همه چیز در آن خداست و همه‌ی امور چه در سیاست و چه در غیر آن بر روش‌های دینی-الهی استوار است.

از روایت امام علی(ع) این طور برداشت می‌شود که نتیجه‌ تعریف نسبتِ رهبران سیاسی با خداست که باعث مثبت‌اندیشی مردم و در نهایت باعث تشریک مساعی برای پیشرفت جامعه می‌شود. همانطور که شخص امام رقم زدن مناسبات سیاسی برایشان عین تنظیم نسبتشان با خدا بود. البته خدا هم رابطه‌ی چنین شخصی را با خلقش تقویت می‌کند، اگر خوب بود بهتر می‌کند و اگر نه بهبود می‌بخشد و بیشترین جاذبه و گرایش را به سمت او به وجود می‌آورد. به چنین روشی برای ایجاد ارتباط میان حکومت و مردمان، می‌توان لقب ارتباطِ استراتژیک داد.

حال در این حوزه یکی از روش‌های ارتباطی با خدا که می‌تواند این ارتباط استراتژیک را ایجاد کند دعاست، خداوند می‌فرماید اگر کسی کاری را برای من خالص کند من خودم آن را به همگان می‌نمایانم. اینجاست که ارتباط استراتژیک شکل می‌گیرد، و رابطه‌ی میان فرد و مردمان نیز اصلاح می‌شود. رابطه‌ای که گاهی فراتر از حدِ انتظار اصلاح می‌شود. «و کم من ثناء جمیل لست اهلا له نشرته»، «و چه بسیار مدح و ثناى خوبى که من شایسته‏اش نبودم و تو آن را منتشر ساختى» (دعای کمیل).

انسان در سرزمین حوادث زندگی می‌کند، سرزمینی دستخوش دگرگونی. حوادث یا اموری که باعث تشویش خاطر یا مشغولیت فکری او می‌شوند. این حوادث یا او را در بر گرفته است یا انتظار می رود برای او اتفاق بیفتد. دعا این غرض را برطرف می‌کند چرا که دعا رفع بلای موجود، دفع ضررهای محتمل و جلب خیرات است که نه تنها در قرآن بلکه در منابع باقی مانده از معصومین بخش عظیمی از معارف را به خود اختصاص داده است. اما دعا کارکردی گسترده دارد. آنچه که کارکردِ دعا را می‌تواند به خوبی مشخص کند نگاه به دعا از حیثِ سلاح است.

«إِذَا أَذِنَ اللَّهُ لِعَبْدٍ فِی الدُّعَاءِ فَتَحَ لَهُ بَابَ الْإِجَابَةِ بِالرَّحْمَةِ وَ إِنَّهُ لَنْ یَهْلِکَ مَعَ الدُّعَاءِ هَالِکٌ وَ إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى یَغْضَبُ إِذَا تُرِکَ سُؤَالُهُ فَلْیَسْأَلْ أَحَدُکُمْ رَبَّهُ حَتَّى فِی شِسْعِ نَعْلِهِ إِذَا انْقَطَعَ إِنَّ سِلَاحَ الْمُؤْمِنِ الدُّعَاءُ»، (حضرت محمد(ص))، « رسول اکرم فرمود: هر گاه خدا براى بنده‏ اش اجازه‏ دعا بدهد بزودى خدا با رحمت خود در اجابت را برویش باز کند هر کس دعا کند نابود نمی‌شود و خدا بر بنده ‏اى که از او چیزى نخواهد خشم می‌کند و باید بنده از خدا بخواهد اگر چه بند کفشش باشد و اسلحه‏ مؤمن دعا کردن است.»

با این حساب دعا کارکردِ سلاح پیدا می‌کند برای مومنان و آن‌ها در جنگ خود با شیاطین می‌توانند از این سلاح بهره‌ گیرند. البته این جنگ، یک جنگِ نرم تمام عیار است که بین مومنان و شیاطین در می‌گیرد. متناسب با این جنگِ نرم، جنسِ این سلاح نیز باید نرم باشد، چنان‌که امام صادق در روایتی می‌فرمایند: « الدُّعَاءُ أَنْفَذُ مِنَ السِّنَانِ الْحَدِیدِ»، (امام صادق(ع))، «دعا از نیزه‌ی تیز فرو رونده‏تر است.» دعا به دلیل ماهیتی که دارد، مانند نیزه نیست که امکانِ‌ نفوذ محدودی داشته باشد، بلکه از نیزه نیز تیزتر و با نفوذتر است، یعنی به زبان ساده اسلحه‌ای برای میدان‌ها منازعه‌ی نرم است.

اما این سلاح با قدرت نفوذ بالا و بسیار نرم،‌ برای مبارزه و مجاهده با کدام دشمن و برای به کار‌گیری در کدامین میدان است؟ در روایتی از امام هشتم (علیه السلام) آمده که ایشان از دعا تعبیر می‏کنند به «سلاح انبیا». حضرت فرمودند: «عَلَیْکُم بِسِلَاحِ الْأَنْبِیَاء قِیلَ وَ مَا سِلَاحُ الأَنبِیَاءِ قَالَ الدُّعَاء» حضرت فرمودند بر شما باد به سلاح پیامبران؛ به حضرت گفته شد که سلاح انبیاء چیست؟ حضرت در پاسخ فرمودند اسلحه انبیا دعا است. دشمن اصلی پیامبران که بود؟ چه کسی یا چه کسانی در مقابل پیامبران صف می‌کشیدند و آن‌ها را از رسیدن به اهدافشان باز می‌داشتند؟

دشمن یا دشمنان پیامبران جز شیاطین جنی و انسی نبودند، شیطان که به عنوان دشمن آشکار، در قرآن به انسان معرفی شده است، یک شیطان جنی است. «لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبین»، (سوره‌ی بقره، آیه‌ی ۱۶۸) «پیروى از گام‏هاى شیطان نکنید، که او براى شما دشمنى آشکار است». البته انسان‌هایی هم که اختیار خود را به شیطان و هوای نفس خود سپرده‌اند عملاً به عنوان شیاطین انسی راه پیامبران را مسدود می‌کردند؛ خداوند در قرآن بیان می‌کند که برای هر پیامبری شیاطینی از جن و انس را به عنوان دشمنان پنهان و آشکار قرار می‌دهد. «وَ کَذلِکَ جَعَلْنا لِکُلِّ نَبِیٍّ عَدُوًّا شَیاطینَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ یُوحی‏ بَعْضُهُمْ إِلى‏ بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُوراً وَ لَوْ شاءَ رَبُّکَ ما فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَ ما یَفْتَرُون»، (سوره‌ی انعام، آیه‌ی ۱۱۲)، «و بدین گونه براى هر پیامبرى دشمنى از شیطانهاى انس و جن برگماشتیم. بعضى از آنها به بعضى، براى فریب [یکدیگر]، سخنان آراسته القا مى‏کنند و اگر پروردگار تو مى‏خواست چنین نمى‏کردند. پس آنان را با آنچه به دروغ مى‏ سازند واگذار».

بنابراین دعا، غیر از اینکه در فرآیند ارتباط استراتژیک، یک عنصر موثر برای ایجاد و اصلاح رابطه با خداست، فراتر از آن، می‌تواند سلاحی باشد، برای مقابله با دشمنانی که هم آشکارند و هم پنهان، هم در میدان‌های منازعه‌ی سخت قرار دارند و همه در میدان‌های منازعه‌ی نرم. البته اهمیت دعا در این است که نه تنها در برابر دشمنان آشکار و میادین سخت که حتی در برابر پنهانی‌ترین دشمنان و نرم‌ترین منازعات نیز کارآیی دارد، میادینی که در آن‌ها سلاح‌های دیگر موثر نیستند و اگر انسان بخواهد برای مبارزه با دشمنان خود در این میادین به این سلاح‌های سخت امید ببندد، راه به جایی نخواهد برد و خلع سلاح خواهد شد.

بنابراین در نرم‌ترین نوعِ جنگ یعنی جنگِ انسان با شیطان وسیله‌ایی که راه گشا خواهد بود سلاحی است به نامِ دعا. حال چه تهدیداتی برای خلعِ سلاح کردن بشر وجود دارد و آن را از مهمترین سلاحش برای پیروزی در جنگِ نرم ِ انسان با شیاطین جن و انس غافل می‌کند؟

ناامیدی: یکی از مهمترین روش‌های شیطان برای خلع سلاح انسان القای روحیه‌ی ناامیدی است. در این مسیر، شیطان تمام تلاش خود را می‌کند تا انسان را با نا امیدی از صراط مستقیم دور کرده و سببِ پویایی را از او بگیرد. با این کار، به مرور یاس از رحمت پروردگار فرد را فرا می‌گیرد، اعتمادش به خدا از دست می‌رود به منفی‌بافی روی می‌آورد و در نهایت زمین و زمان را دچارِ نقصان می‌بیند و مهمترین سلاح‌اش یعنی دعا را بر زمین می‌‌گذارد. «لا یَسْأَمُ الْإِنْسانُ مِنْ دُعاءِ الْخَیْرِ وَ إِنْ مَسَّهُ الشَّرُّ فَیَؤُسٌ قَنُوطٌ»، (سوره‌ی فصلت، آیه‌ی ۴۹)، «انسان از دعاى خیر خسته نمى ‏شود، و چون آسیبى به او رسد مأیوس [و] نومید مى‏ گردد.»

 غفلت: در بسیاری از موارد انسان ناامید نیست اما شیاطین جنی و انسی او را دچار غفلت می‌کنند. ذکر و یاد خداوند، در مقابل غفلت قرار دارد که اساساً کارکردِ نماز در این‌ مسئله خود را نشان می‌دهد. یکی از معانی صلات رفتن به خطِ مقدم ِنبرد علیه شیاطین جن و انس است و در معانی دیگر همان دعا و نیایش است. این دو معنی به شدت در هم آمیخته‌اند به گونه‌ای که جزءِ جدایی ناپذیرِ یکدیگر شمرده می‌شوند. از سوی دیگر، ‌محراب به عنوان محلِ عبادت و برگزاری نماز، از حرب می‌آید و به معنای محلِ حرب یا جنگ با شیطان است. از این‌رو در این محلِ حرب، منازعه بر سر ایجاد یا از میان رفتنِ غفلت است. حال آنچه که موردِ تهدید قرار می‌گیرد نماز و یاد خداوند به عنوانِ محملِ سلاحِ دعا است. با این توضیح کسی که دچار غفلت شود و نماز نخواند یعنی نه به میدانِ جنگ علیه بدی‌ها رفته و نه از سلاحش یعنی دعا استفاده کرده است؛ به بیان ساده خلعِ سلاح شده است.

 جبراندیشی: یکی دیگر از سلاح‌هایی که شیطان در برابر سلاح دعا به کار می‌برد، جبراندیشی است. آن‌جا که انسان به صورت افراطی تقدیرگرا و به بیانی محافظه‌کار می‌شود. این‌ اعتقاد که خدا برنامه‌ی زندگیِ انسان را از قبل نوشته و امکانِ تغییر این امورِ از پیش تعیین شده وجود ندارد. این‌جاست که وقتی انسان امور را از پیش تعیین شده بداند دیگر به دعا کردن و خواستن از خالقش نمی‌پردازد و برای بهبود شرایطِ زندگی‌اش خدا را نمی‌خواند در حالی که خدا در قرآن فرموده است: «وَ قالَ رَبُّکُمُ ادْعُونی‏ أَسْتَجِبْ لَکُمْ إِنَّ الَّذینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبادَتی‏ سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرینَ»، (سوره‌ی غافر، آیه‌ی ۶۰)، « و پروردگارتان فرمود: «مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم. در حقیقت، کسانى که از پرستش من کبر مى‏ورزند به زودى خوار در دوزخ درمى‏آیند.»

اما دعا به عنوان یک سلاح استراتژیک در در روندِ تاریخ چه کارکردهایی داشته است؟ آیا دعا فراتر از یک ساز و کار عبادی بین بنده و معبود، توانسته به سیر و روند تاریخ شکل‌ بخشد؟

آنچه که می‌توان در قرآن، احادیث و آثار باقی مانده از امامان برای آن شاهد گرفت این است که دعا چه در سطح فردی و چه در سطح قومی (تمدنی) تاثیر‌گذار بوده است. در سطح فردی می‌توان به نمونه‌هایی چون تغییر در سرنوشت بشریت در قالب دعای حضرت آدم و حوا و طلب آمرزش آن‌ها اشاره کرد، درخواستی که حضرت آدم در قالب دعا برای آمرزش از خداوند داشت و با آمرزش آن اولین استفاده‌ی موفق از این سلاح رقم خورد. «فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِماتٍ فَتابَ عَلَیْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحیمُ»، (سوره‌ی بقره، آیه‌ی ۳۷)، «سپس آدم از پروردگارش کلماتى را دریافت نمود و [خدا] بر او ببخشود آرى، او [ست که‏] توبه‏پذیرِ مهربان است.»

نمونه‌ی دیگری از استفاده‌ی دعا در سطحِ فردی، موردِ حضرت یونس (ع) است. «وَ ذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیْهِ فَنادى‏ فِی الظُّلُماتِ أَنْ لا إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمینَ»، (سوره‌ی انبیا،‌ آیه‌ی ۸۷) « و (به یاد آر) ذا النون (صاحب نهنگ، یونس بن متّى) را هنگامى که خشمناک (از میان قوم خود بیرون) رفت، پس گمان کرد که ما هرگز بر او تنگ نخواهیم گرفت، پس (کارش به جایى رسید که) در میان تاریکى‏ها (ى سه‏گانه شب و قعر دریا و شکم نهنگ) ندا درداد که (اى خدا) جز تو معبودى نیست، تو (از هر عیب و نقصى) منزه و پاکى، حقّا که من از ستمکاران بودم (زیرا عملى که نتیجه‏اش نقص بهره من بود بدون توجه به جا آوردم)»

حضرت یونس از طرف پروردگار مبعوث بر اهل نینوى شد و آن‌ها را دعوت کرد ولى ایمان نیاوردند پس نفرینشان کرد و از خدا خواست تا عذابشان کند همین که نشانه‏هاى عذاب نمودار شد قومش توبه کردند و ایمان آوردند. خدا عذاب را از ایشان برداشت اما یونس با عصبانیت و غضب از میان‌شان رفت و خداوند صحنه‏اى به وجود آورد که در نتیجه‌ی آن یونس به شکم یک ماهى بزرگ فرو رفت و در آن‌جا زندانى شد. تا آنکه خداوند او را به واسطه‌ی دعایی که به درگاهش کرد از شکم ماهی نجات داد و دوباره به سوى قومش فرستاد.

در سطح اجتماعی، قومی و تمدنی نیز آیه‌ «انّ الله لا یُغیِّرُ ما بقوم حتّی یغیّرو ما بانفسهم» کلیدی‌ترین راه تغییر سرنوشت را خود انسان می‌داند که یکی از پیش زمینه‌های این تغییر دعاست. در مثالی دیگر می‌توان به دعای مرزبانان امام سجاد(ع) اشاره کرد. فتح اسپانیا و شبه‌جزیره‌ی ایبری، مصادف با دوران امام سجاد (ع) بود. طارق ابن زیاد و دوستانش به مرزهای سرزمین‌های تحت حاکمیت مسلمین زدند و توانستند پایه‌های حکومتی را بگذارند که ۸۰۰ سال در جنوب اروپا دوام داشت و پیشرفته‌ترین جنبه‌های تمدنی را در زمان خود از اسلام و مسلمین به رخ اروپای عقب مانده کشید. در واقع دعای امام سجاد در قالب دعای مرزبانان بود که بدرقه و کمک حالِ طارق و یارانش شد و توانست در سطحِ تمدنی اثری ۸۰۰ ساله در قاره‌ای بگذارد که مسیحیت در آن حاکمیت تام و تمام داشت.

امام در این دعای طولانی جهانی می‌اندیشد و حتی تسلط خاندان بنی امیه و مروانیان بر خلافت اسلامی مانع از اتخاذ این سیاست نمی شود. امام در همه فرازهای دعا از تعبیر «مسلم» و «مسلمین» و «اهل ثغور» استفاده می‌کند که اصطلاح عام‌تری نسبت به مومنان یا شیعیان اهل بیت است تا با تحکیم هویت مشترک به مقابله با دشمن مشترک بپرازد.

«وَ حَصِّنْ ثُغُورَ الْمُسْلِمِینَ بِعِزَّتِکَ، وَ أَیِّدْ حُمَاتَهَا بِقُوَّتِکَ، وَ أَسْبِغْ عَطَایَاهُمْ مِنْ جِدَتِکَ. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ کَثِّرْ عِدَّتَهُمْ، وَ اشْحَذْ أَسْلِحَتَهُمْ، وَ احْرُسْ حَوْزَتَهُمْ، وَ امْنَعْ حَوْمَتَهُمْ، وَ أَلِّفْ جَمْعَهُمْ، وَ دَبِّرْ أَمْرَهُمْ، وَ وَاتِرْ بَیْنَ مِیَرِهِمْ، وَ تَوَحَّدْ بِکِفَایَةِ مُؤَنِهِمْ، وَ اعْضُدْهُمْ بِالنَّصْرِ، وَ أَعِنْهُمْ بِالصَّبْرِ، وَ الْطُفْ لَهُمْ فِی الْمَکْر»، (صحیفه‌ی سجادیه‌ی دعای مرزبانان)، «بار خدایا، درود بفرست بر محمد و خاندان او و مرزهاى مسلمانان را به پیروزمندى خویش استوار گردان و مرزبانان را به نیروى خود یارى ده و از خزانه‌ی فضل خویش عطایشان به فراوانى ارزانى دار. بار خدایا، درود بفرست بر محمد و خاندان او و شمارشان افزون کن و سلاحشان برنده. حوزه‏هاشان حراست فرماى و پیرامونشان را نفوذ ناپذیر گردان. جمعشان متحد کن و خود به تدبیر کارهاشان پرداز٫»

با در نظر گرفتن دعا به مثابه سلاح، صحیفه‌ی سجادیه را می‌توان به عنوان انباری پر از سلاح و مهمات در نظر گرفت. انباری که سلاح‌های آن نه تنها در سطحِ فردی بلکه در سطح تمدنی نیز کارآمدی خود را ثابت کرده‌اند.

اعجاز دعا در هشت سال دفاع مقدس، در جنگ سی و سه روزه و در همه‌ی اقداماتی که علیه شیاطین و دشمنان انجام شده و می‌شود، خود را نشان داده است. در سخت‌ترین و پیچیده‌ترین عملیات‌ها دعا و توسل به ائمه‌ی اطهار راه‌گشا بوده است.

دعا به مثابه سلاح، چه به لحاظ ابزاری برای ارتباط استراتژیک، چه به لحاظِ سلاحی استراتژیک، ساز و کاری است که کمتر به اهمیت آن از این حیث پرداخته شده است. از این‌رو مهندسی معکوس اجزای سازنده‌ی این ابزارِ تهاجمی و دفاعیِ پیچیده در جنگِ نرم، می‌تواند نقشِ مهمی در شناختِ آن داشته و اهمیتِ چنین ساز و کاری را در شکل‌‌دهی به روابط ما بین خالق و مخلوق، و اثر گذاری آن‌را چه در سطح فردی و چه در سطحِ تمدنی نشان دهد.

 

 آرون شوارتز چندی پیش از ایران حمایت کرده بود و همچنین از حملات سایبری آمریکا علیه ایران، باراک اوباما و جنگ‌افروزی‌هایش شدیدا انتقاد کرده بود، به طرز مشکوکی جان سپرد.


 آرون برنامه‌نویسی را از کودکی شروع کرده بود و در نوجوانی هنگامی که تنها 14 سال سن داشت یکی از پدیدآورندگان نسخه اولیه آر.اس.اس (RSS) بود. کمی بعد در دانشگاه استنفورد پذیرفته شد، اما هنوز یک سال بیشتر نگذشته بود که از ادامه تحصیل انصراف داد و در وبلاگ خود نوشت: (به نظرم محیط دانشگاه چندان علمی نیامد و بیشتر بچه‌ها ابداً به تحصیلشان اهمیت نمی‌دادند.)

بعد از این مرحله، شوارتز به پایه‌گذاری شبکه اجتماعی ‪و خبری رِدیت کمک کرد که در نهایت در سال ۲۰۰۶ توسط کُنده نَست، ناشر بزرگ بین‌المللی، خریداری شد

آرون شوارتز پس از این دوره موفقیت، تمام وقت خود را به مبارزه سایبری اختصاص داد و خیلی زود به جمع فعالان مدافع آزادی اینترنت و مخالف سانسور در فضای مجازی پیوست و شرکتی را تأسیس کرد که حوزه فعالیتی آن مبارزه علیه سانسور اینترنتی بود. شوارتز در سال ۲۰۱۱ به اتهام دستبرد به سیستم‌های رایانه‌ای دولتی و سرقت اسناد تحت حفاظت در شهر بوستون آمریکا بازداشت شد.

تنها دو سال بعد، پلیس فدرال ایالات متحده آمریکا (اف بی آی) بار دیگر آرون شوارتز را مورد بازجویی قرار داد. اتهام او این بار هک کردن سامانه دولتی دادگاه فدرال و انتشار اینترنتی میلیون‌ها سند این دادگاه بود.

آرون شوارتز در سیزدهم مهرماه  ۱۳۸۸، پرونده دادگاهی خود را از طریق اینترنت منتشر کرد که در آن تنها نام مأموران و اطلاعات شخصی خود را قلم گرفته بود. بر اساس این پرونده اتهام او انتشار غیرقانونی ۱۸ میلیون صفحه سند به ارزش تقریبی ۱.۵ میلیون دلار بوده است. آرون از این پرونده به عنوان سند افتخار یاد می‌کرد و درباره‌اش نوشت: (همان‌طور که امیدوار بودم، نتیجه واقعاً دلچسب از آب درآمد)

شوارتز علاوه بر تحصیلات نیمه‌تمام در دانشگاه استنفورد، یک دوره تکمیلی در زمینه فساد سازمانی در مرکز اخلاق دانشگاه هاروارد نیز گذرانده بود.

آرون شوارتز در جلسه سال گذشته بازپرسی همه اتهام‌ها را رد کرده بود و قرار بود ماه آینده دوباره در دادگاه حاضر شود.

مجله «پی‌سی‌ورلد»، فهرست اتهام‌ها علیه آرون شوارتز را به حدی دانسته بوده که در صورتی که زنده می‌ماند و دادگاه رأی به محکومیتش می‌داد، تا ۳۵ سال زندان و یک میلیون دلار جریمه در انتظارش می‌بود.

نکته جالب در خبر خودکشی این نابغه 26 ساله که فعالیت‌های او نشان دهنده نشاط ، هیجان و روحیه بالای او بود ، انتشار هماهنگ و برنامه‌ریزی شده تمام رسانه‌های خبری مطرح خارجی و فارسی زبان وابسته به غرب بود.


مرگ مشکوک نابغه اینترنتی طرفدار ایران

مرگ مشکوک نابغه اینترنتی طرفدار ایران

مرگ مشکوک نابغه اینترنتی طرفدار ایران

با نگاهی کوتاه به تیتر‌ها و متن خبر خودکشی آرون در شبکه‌ها و سایت‌ها متوجه می‌شویم که به مخاطبان اینگونه القاء می‌شود که آرون دچار افسردگی و اختلال روانی شدید بود.

در حالی‌که ما در گذشته شاهد چنین سیاست‌هایی بوده‌ایم، چنانکه کسانی منتقد به سیاست‌های آمریکا و اسرائیل باشند بعد از مدتی ناگاه دچار افسردگی شدید می‌شوند و او را بعد از مدتی در خانه شخصی خودش حلق آویز پیدا می‌کنند.

حال اگر این اتفاق در کشور ما می‌افتاد پای تمامی نهاد‌ها، انجمن‌های حقوق بشری و رسانه‌های خبری به این مساله باز می‌شد و با پوشش و پیگیری گسترده، و از طریق ارتباط با اعضای خانواده وی و کارشناسان دم دستی خود این خبر را پوشش می‌دادند.

چه بهتر که رسانه‌های مستقل و انجمن‌ها و نهادهای غیر وابسته حقوق بشری، مرگ مرموز این خبر را پیگیری و پوشش دهند تا نحوه مرگ این نابغه مانند افراد دیگری همچون ادواردو آنیلی و ده‌ها نفر دیگر دفن‌ و به فراموشی سپرده نشوند.

 

سه شنبه 30 دی 1391برچسب:, :: 15:59 :: نويسنده : سروش افشار

 ایران با عملیاتی کردن دو فروند بالگرد تهاجمی طوفان2، گام بلندی در جهت تولید بالگردهای پیشرفته‌تر برداشته است. اسرائیل پیشتر، طوفان1 را نمونه پیشرفته‌تر بالگرد آمریکایی کبرا نامیده بود.

 

به گزارش تسنیم ، همیشه گفته می‌شد که بالگردهای نظامی یکی از عوامل مهم برتری در جنگ‌ها هستند، هر چند این نوع پرنده‌ها از سرعت و قدرت مانور پائین‌تری در مقایسه با جنگنده برخورداند، اما توانایی‌های از جمله پرواز ایستا و توانایی استتار در پستی و بلندی‌های منطقه جنگی باعث شده تا بالگردها جایگاه خاصی در طراحی مأموریت‌های نظامی داشته باشند.بالگردهای ارتش جمهوری اسلامی ایران در جنگ ایران و عراق، در بسیاری از مأموریت‌ها نقش‌ بسزایی داشته و توانستند ضربات سنگینی به نیروهای عراقی وارد کنند.

خاطره حملات شهیدان شیرودی و لشکری و همرزمانش به قلب نیروهای عراقی با بالگردهای کبرا از جمله مشهورترین خاطرات دوران دفاع مقدس است که توان رزمی بالگردها در جنگ‌ تحمیلی را یادآوری می‌کند.

** طوفان 1

طوفان یک سری از بالگردهای تهاجی ساخت سازمان صنایع هوایی وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران است. از این بالگرد تاکنون دو مدل رونمایی و عملیاتی شده‌ است.

در اردیبهشت ماه سال 89 بود که همزمان با سالگرد آغاز عملیات بیت‌المقدس، مراسم تحویل نهایی ده فروند بالگرد طوفان و خط تولید انبوه ملخ کامپوزیتی بالگرد 214 با حضور وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح برگزار و طوفان1 رسماً مورد بهره برداری قرار گرفت.


بالگرد طوفان 1

این بالگرد، یک بالگرد تهاجمی مجهز به سامانه‌ها و سلاح‌های پیشرفته‌ای شامل موشک‌های ضد تانک، راکت‌انداز و توپ 20 میلیمتری است و از چابکی بسیار بالایی برخوردار و مجهز به آخرین فناوری‌های مطرح در بالگردهای تهاجمی است.

بومی‌سازی دانش و فن آوری ساخت و تولید بالگرد تک و تهاجمی، تولید انواع قطعات و مجموعه‌ها شامل انواع پانل‌های ساندویچی، شیشه‌های هوایی، فورج آلیاژهای فولادی و آلومینیومی، ریخته‌گری‌های دقیق تحت فشار و ماسه‌ای، جوشکاری، فرم‌دهی قطعات به روش‌های سرد و گرم، مخازن سوخت مقاوم در برابر ضربه، سامانه‌های گرداننده، هیدرومکانیک، کنترل پرواز، سوخت رسانی، متعلقات موتور، سامانه‌های نمایشگر چند منظوره (MFD ) و نمایشگر تصویری میدان نبرد (HUD ) و مخابرات نوین، از امکانات پیشرفته‌ای است که روی نسل نخست بالگرد‌های تهاجمی نصب شده است.

**بالگرد  کبرای آمریکا

بالگرد طوفان شباهتی زیادی به نسل جدید بالگردهای کبرای آمریکایی دارد.

 در بحبوحه‌ جنگ ویتنام، تاکتیک جدیدی در جنگ مطرح شد که بر اساس آن آمریکایی‌ها مایل بودند نیروهای خود را با استفاده از بالگرد به سرعت بین مناطق جنگی جابجا کنند تا توان انجام همزمان عملیات در چند جبهه را داشته باشند.

این کار در ابتدا توسط بالگردهای یو اچ وان (UH-1)، که به پدر بالگردهای مدرن، معروف است صورت می‌گرفت؛  از آنجایی که این بالگردها مسلح نبودند و توان دفاع از خود را نداشتند، غالباً در حین پیاده کردن نیروها، مورد اصابت موشک‌های ویتنامی قرار می‌گرفتند. لذا آمریکا تصمیم گرفت که این بالگردها را مجهز به سلاح کند و تا سال 1962 میلادی تعدادی از همین بالگردها با تفنگ و موشک تجهیز شدند.

اما این مسأله نیروهای آمریکایی را به فکر تولید بالگردی نظامی با قابلیت تسلیح به موشک و مسلسل انداخت؛ بالگردی که از ابتدا برای انجام مأموریت‌های حمله نظامی طراحی شده باشد.

نهایتاً در سال 1966 ارتش آمریکا قرارداد ساخت 110 فروند بالگرد بل 209 را با شرکت بل امضا کرد. این بالگرد به خاطر توان حمله بالا و با الهام از نام مارهای کشنده کبرا، به همین نام نامگذاری شد.


بالگرد کبرا

مدل‌های اولیه بالگرد کبرا تک‌موتوره بودند. اما پس از جنگ ویتنام و در سال 1986 ارتش آمریکا برای افزایش قدرت این بالگردها و کاهش خطرپذیری آنها سفارش طراحی و ساخت مدل‌های دوموتوره‌ی این بالگرد را به شرکت بل ارائه کرد و به این ترتیب بالگرد کبرا دوموتوره که با نام سوپرکبرا شناخته می‌شود طراحی و ساخته شد.

از آنجایی که تولد بالگرد کبرا در خلال جنگ و بنا بر ضرورت‌های همان زمان بوده، طبیعی است که اولین مدل‌های ساخته شده از این بالگرد دارای نقاط ضعف زیادی باشند. بر این اساس نسخه‌های متعددی از این بالگرد در سال‌های بعد ساخته شد که هر کدام تفاوت‌ها و مزایایی نسبت به اولین نمونه‌ها داشته‌اند. همچنین از آنجایی که در دهه‌ی 1980 میلادی نیروی دریایی آمریکا نیز به استفاده از این بالگردها علاقمند شد، شرکت بل تغییراتی را متناسب با نیازهای خاص نیروی دریایی در این بالگرد ایجاد کرد که منجر به تولید نسخه‌های متنوع‌تری از این بالگرد شد.

ایران، در فاصله سال‌های 1353 تا 1356 خورشیدی، 202 فروند بالگرد کبرا از شرکت بل خریداری به ارتش ملحق کرد. بنا بر ضرورت خدمات پشتیبانی و تعمیرات دوره‌ای، تعدادی از مستشاران آمریکایی همزمان با این خریدها وارد ایران شدند تا آموزش‌های لازم برای بهره‌برداری، تعمیر و نگهداری از این بالگردها را در اختیار نیروهای ایرانی قرار دهند.

با وقوع انقلاب اسلامی در سال 57، آمریکا مستشاران خود را از ایران خارج کرد و وظیفه سنگین پشتیبانی از ناوگان بالگرد ایران بر عهده‌ شرکت نوپای "پنها" افتاد.

** "کبرا" و جنگ ایران و عراق

دیری نپایید که جنگ ایران و عراق شروع شد و وظایف و مسؤولیت‌های این شرکت را دوچندان ساخت.

پنها با هدف پشتیبانی و تعمیرات بالگرد در طول جنگ فعالیت خود را ادامه داد که پس از گذشت چند سال در زمینه تعمیر و نگهداری تمام ناوگان بالگرد نظامی ایران، به خودکفایی رسید.

اما در سال‌های پس از جنگ با استفاده از تجربیات فراوان به دست آمده، کار تحقیقاتی و مهندسی معکوس برای تولید بالگرد در این شرکت ادامه یافت تا جایی که پنها در سال 1377 مدل ارتقا یافته بالگرد کبرا عملیاتی شد.

 "طراحی قاب جدید برای کابین، سیستم اویونیک جدید مجهز به جی‌پی‌اس و دریافت‌کننده زیر دماغه و رادار هشدار دهنده 4 آنتنی در بخش عقبی، دوربین قرار داده شده زیر دماغه بالگرد، بدنه باریک‌تر برای انعطاف‌پذیری بیشتر، مسلح شدن به تفنگ 20 میلیمتری M197، قابلیت حمل شلیک‌کننده راکت 19 لوله‌ای 70 میلیمتری بر روی بال و شیشه‌های ضد گلوله برای خلبان و شلیک‌کننده از جمله تغییراتی است که بالگرد کبرای ارتقا یافته (طوفان) را نسبت به مدل قبلی متفاوت کرده بود."

** رونمایی از بالگرد طوفان1" و واکنش اسرائیل

بالگرد طوفان برای اولین بار در رزمایش نیروی دریایی ارتش در سال 89 مورد استفاده قرار گرفته بود که در پی آن بالگردهای طوفان به اهداف سطحی و زیر سطحی حمله‌ور شده و موفق به از بین بردن دشمن فرضی شده بودند.

همزمان با تلاش متخصصان ایرانی برای تولید انبوه بالگردهای رزمی در داخل کشور، واکنش‌‌های متفاوتی نسبت به دستیابی ایران به این تکنولوژی در جهان بوجود آمد.

منابع نظامی رژیم صهیونیستی آن زمان، ضمن اعتراف به توانایی‌های نظامی جمهوری‌اسلامی ایران، بالگرد طوفان که برای اولین بار در مانور دریایی هشت روزه ارتش مورد استفاده قرار گرفته بود را از بالگرد کبرای آمریکا به‌روز‌تر و مجهز‌تر دانستند.

** تحویل جدیدترین مدل بالگرد طوفان با نام "طوفان2"

حالا با گذشت دو سال از رزم طوفان1 در رزمایش نیروی دریایی ارتش، وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح جدیدترین مدل از بالگر‌دهای نسل طوفان را با نام طوفان2، به صنایع دفاعی کشور تحویل داده است.

دو فروند از این بالگردها چهارشنبه هفته گذشته در اصفهان و با حضور سردار احمد وحیدی وزیر دفاع رونمایی شد.


سردار وحیدی در مراسم تحویل بالگرد طوفان2

سردار وحیدی در مراسم بهره‌برداری و تحویل این دو فروند بالگرد رزمی طی سخنانی گفته است: بالگرد طوفان2 که با همت و تلاش متخصصان کار آمد و اقتدار آفرین سازمان صنایع هوایی وزارت دفاع طراحی و تولید شده، نسل جدیدی از بالگردهای رزمی است که از فناوری‌های پیشرفته و روز آمد برخوردار است.

آنطور که وزیر دفاع گفته است، "در بالگرد طوفان2 مجموعه‌ای ارزشمند از فناوری‌های بومی صنایع وابسته به وزارت دفاع در حوزه‌های الکترونیک، اپتیک، لیزر و سلاح بکار گرفته شده که از آن جمله می‌توان به قدرت تهاجمی آن بواسطه قابلیت هدف‌گیری بسیار دقیق اشاره کرد.

قدرت تهاجمی ، هدفگیری دقیق، سامانه کنترل آتش دیجیتال و دید در شب، مدیریت هوشمند مرکزی سلاح و دوربین دید در شب و تصویربردای با دقت بالا، از ویژگی‌های این بالگرد رزمی است.

بالگرد تهاجمی طوفان2 را می‌توان در عملیات پشتیبانی دفاعی و استراتژیک بکار گرفت. این بالگرد مهجز به سامانه کنترل راکت‌انداز دیجیتال و نمایشگر چند منظوره‌ای است. این بالگرد با تجهیزات نصب‌شده و امکانات و قابلیت‌هایی که دارد، به نسل جدید بالگردهای کبرا که در آمریکا تولید و ساخته می‌شود، شباهت بسیاری دارد.


بالگرد طوفان2

اسرائیلی‌ها اگرچه طوفان1 را نمونه پیشرفته‌تری از کبرای آمریکا اعلام کرده بود، وزارت دفاع ایران حالا با نصب و بکارگیری تکنولوژی‌های پیشرفته‌تری از طوفان1، بالگرد تهاجمی طوفان2 را تولید کرده و گام بلندی در جهت ورود به عرصه تولید و ساخت بالگردهای فوق پیشرفته برداشته است.

سه شنبه 30 دی 1391برچسب:, :: 15:54 :: نويسنده : سروش افشار

 خانواده، برای رسیدن به کارکردهایی که برشمرده شد مانند هر نهاد دیگری نیازمند ساختار است. در نگاه جامعه شناسان غربی، ساختار خانواده، مدل ثابت و مرجحی ندارد؛ به طور طبیعی به تبع تغییرات اجتماعی، تغییر كرده و منجر به تغییر در کارکردها می شود لذا به عنوان مثال از نگاه ایشان، تغییر ساختار مدیریت در خانواده از نظام طولی به نظام عرضی و دموکراسی که زن و مرد و فرزندان را از لحاظ قدرت تصمیم گیری در یک سطح قرار می دهد، به نوعی مؤيد انعطاف این نظام در مقابل تغییر در ساختارهای اجتماعی بوده و مورد تایید است؛ اما در رویکرد دینی، دستیابی به کارکردهای خانواده متعادل، مستلزم وجود ساختار ویژه ای در خانواده است؛ ساختاری که بر اساس تفاوت نیازها و استعدادهای افراد خانواده و به منظور نیل به سعادت حقیقی انسان از سوی آفریدگار طراحی شده لذا نه تنها تابعی از تغییرات اجتماعی نیست بلکه تغییر شرایط اجتماعی و هماهنگ ساختن سایر نظام های اجتماعی را برای تحقق یک خانواده سالم طلب می کند. متاسفانه توجه به ساختار اصیل دینی در کشور مغفول مانده است. به ديگر سخن ،بشر برای گریز از بعضی ضعف های خانواده سنتی، ساختارهای خانواده مدرن را انتخاب کرده و درمان دردهایش را از آن طلب ميكند در حالی که به اذعان بسیاری از اندیشمندان همین ساختارها، بحران خانواده در غرب را ایجاد کرده است. کاهش تمایل به تشکیل خانواده، عمر کوتاه ازدواج، روابط خارج از ازدواج و افزایش تعداد فرزندان نامشروع با پدرانی نامعلوم، افزایش تعداد خانواده های تک والدی و ناسازگاری و فاصله عاطفی فرزندان با والدین، نمونه هایی از نگرانی های جامعه مدرن درباره خانواده است. بنابراین بازنگری فعالانه و پویا در متون دینی برای اتخاذ ساختارهای اصیل خانواده، ضروری به نظر می رسد.

 

شکی نیست که خانواده امروز ایرانی با خانواده متعادلی که باید سنگ بنای یک جامعه سالم باشد، فاصله زیادی دارد . اين خانواده ، از یک سو هنوز گرفتار بعضی سنت های غلط گذشته مانند بی عدالتی و ظلم به زنان بوده و از سوی دیگر آموزه های مدرن مانند انکار تفاوت های جنسیتی، اختلاط نقش ها، فرد گرایی و اصالت لذت های دنيايي ، سلامت، ثبات و حتی کیان خانواده را به خطر انداخته و آسیب های جدی اجتماعی به وجود آورده است ،در حاليكه این موضوع چنان که بایسته است، به دغدغه اصلی اندیشمندان و مسئولان جامعه تبدیل نشده و عمده طرح ها و بودجه هایی که به نام خانواده تصویب می شود، عملا در حوزه مسائل زنان قرار می گیرد ؛ و اين در حالی است که سلامت خانواده شرط لازم برای آسایش و سلامت زنان است و با هدف گیری آن، تعالی کل جامعه نیز حاصل می شود؛ لذا آسیب شناسی این نهاد باید به طور جدی مورد توجه قرار گیرد. برای این مهم، ابتدا باید تعریفی از خانواده متعادل، منطبق با آرمانها و آموزه های اسلامی ارائه كرد تا بر اساس آن، میزان و جهت انحراف نهاد خانواده امروز ایرانی مشخص شده و برنامه ریزی های لازم برای آسیب زدایی از آن به عمل آید. برای تعریف خانواده متعادل، دو بعد کارکردها و ساختار خانواده را مورد بررسی اجمالی قرار می دهیم.

کارکردهای خانواده متعادل

خانواده به دلیل اهمیت و جایگاه ویژه اش در حیات انسان ها از دیرباز مورد توجه اندیشمندان بوده و با رویکرد های دینی، اخلاقی، فلسفی و حقوقی مورد مطالعه قرار گرفته است. از زمان پیدايش و گسترش علوم جدید نیز شاهد بررسی های تاریخی، مردم شناسی، روان شناختی و به ویژه جامعه شناسی در موضوع خانواده هستیم. جامعه شناسان، کارکردهای گسترده ای را برای نهاد خانواده بر می شمرند ؛ تنظیم رفتار جنسی، تولید مثل، حمایت و مراقبت، جامعه پذیری، عاطفه و همراهی، تامین پایگاه اجتماعی برای افراد خانواده، کنترل اجتماعی شامل کنترل همسران و فرزندان، کارکردهای اقتصادی و تداوم نابرابری های جنسی، از جمله اين كاركردها می باشد. برخي از این کارکردها از سوی دین اسلام نیز مورد تایید قرار گرفته و در مواردی تکمیل شده است. از آنجا که خانواده چه به صورت گسترده و چه به صورت هسته ای عمری به قدمت تاریخ بشر داشته و از نیاز طبیعی انسان نشئت گرفته است، در نتيجه ميتواند با حداقلی از کارکردها نیز پابرجا بماند . بر اين اساس هر دو رویکرد جامعه شناسی و دینی به نوعی به کارکرد حداقلی برای بقای خانواده و کارکرد حداکثری برای توصیف بیشترین کارآیی آن می پردازند. به عنوان نمونه، پارسونز دو کارکرد را برای خانواده اساسی تر از ساير موارد و در حقيقت ،موجب بقای خانواده می داند و رویکرد دینی نیز با مغبوض شمردن طلاق به عنوان یک حلال و توصیه به صبوری زوجین بر سختی های زندگی، با نگاهی واقع گرایانه، کارکرد حداقلی برای خانواده را می پذیرد. تفاوت این دو رویکرد در آن جاست که از منظر جامعه شناسی، تغییر در شرایط اجتماعی و اقتصادی، موجب تغيير در کارکردهای خانواده خواهد شد ؛به عبارت ديگر با تغيير شرايط اقتصادي و اجتماعي و تغيير در تعاريف بعضي كاركردها و حذف برخي ديگر ،ممكن است شاهد مواردي نظير پذيرش ارضاء نيازهاي جنسي خارج از چارچوب خانواده ، كاهش وظايف حمايتي مرد در قبال همسر ،تضعيف كنترل و نظارت خانواده بر فرزندان و ناديده گرفتن تفاوتهاي جنسيتي در پذيرش نقشها و ... باشيم . در مقابل اين ديدگاه ،از منظر دینی، کارکردهای خانواده متعادل، ارزشهای مطلقی است که به دليل ريشه داشتن در طبيعت انسان و هدف از آفرينش وي، نباید تابع شرایط اجتماعی تعریف شود. خانواده در نگاه دینی، فضایی است انحصاری برای ارضای نیازهای جنسی و حفظ عفت و تولد فرزندان صالح. خانواده در این نگاه، نهادی است برای ارضای عمده نیازهای عاطفی زوجین و فرزندان و سالخوردگان، رشد شخصیت افراد خانواده در اثر تعامل با یکدیگر، تربیت فرزندان شایسته، آموزش مسئولیت پذیری و صبر در برابر مشکلات و گذشت و فداکاری و انعطاف پذیری، حمایت اقتصادی از زنان و فرزندان و در یک کلام، فراهم آوردن زمینه برای رشد و تعالی انسان. بررسی آیات و روایات، بسیاری از ابعاد خانواده دینی را روشن می کند آنجا که خداوند پیوند زناشویی را "میثاق غلیظ" ناميده و آن را مایه سکونت و آرامش همسران دانسته و مودت و رحمت بین ایشان را نوید می دهد. مودت به معنای محبتی که آثار آن در عمل آشکار شده باشد و رحمت، ، نوعی تاثیر نفسانی است که از مشاهده محرومیت و نقیصه یا احتیاج طرف مقابل، در دل فرد پدید می آید و او را وا می دارد تا در مقام عمل برآمده و طرف مقابل را از آن محرومیت نجات دهد؛ و در آیه ای دیگر، همسران لباس یکدیگر معرفی می شوند که به تعبیری مایه زینت و حفاظت است. برای حفظ این میثاق محکم و کانون پر برکت است که شوهرداری زن و صبر او بر سختی های زندگی و تلاش مرد در کسب روزی حلال برای خانواده در احادیث به عنوان جهاد در راه خدا معرفی می شود و مرد به معاشرت با همسر بر اساس معروف، غیرت ورزی، عفو، صبوری و مدارا دعوت می شود و زوجین به نگهداری ، تکریم و محبت به والدین خود در کانون خانواده، توصیه می شوند؛ پرورش همه ابعاد وجودی فرزندان در سایه محبت و مراقبت، از وظایف والدین و اطاعت فرزندان از ایشان نیز از حقوق والدین، برشمرده می شود؛ و بسیاری توصیه های دیگر که به کار بستن آنها خانواده ای متعادل با حداکثر کارکردها را محقق خواهد کرد اما تحقق آن نیاز به برنامه ریزی دارد.

ساختار خانواده

خانواده، برای رسیدن به کارکردهایی که برشمرده شد مانند هر نهاد دیگری نیازمند ساختار است. در نگاه جامعه شناسان غربی، ساختار خانواده، مدل ثابت و مرجحی ندارد؛ به طور طبیعی به تبع تغییرات اجتماعی، تغییر كرده و منجر به تغییر در کارکردها می شود لذا به عنوان مثال از نگاه ایشان، تغییر ساختار مدیریت در خانواده از نظام طولی به نظام عرضی و دموکراسی که زن و مرد و فرزندان را از لحاظ قدرت تصمیم گیری در یک سطح قرار می دهد، به نوعی مؤيد انعطاف این نظام در مقابل تغییر در ساختارهای اجتماعی بوده و مورد تایید است؛ اما در رویکرد دینی، دستیابی به کارکردهای خانواده متعادل، مستلزم وجود ساختار ویژه ای در خانواده است؛ ساختاری که بر اساس تفاوت نیازها و استعدادهای افراد خانواده و به منظور نیل به سعادت حقیقی انسان از سوی آفریدگار طراحی شده لذا نه تنها تابعی از تغییرات اجتماعی نیست بلکه تغییر شرایط اجتماعی و هماهنگ ساختن سایر نظام های اجتماعی را برای تحقق یک خانواده سالم طلب می کند. متاسفانه توجه به ساختار اصیل دینی در کشور مغفول مانده است. به ديگر سخن ،بشر برای گریز از بعضی ضعف های خانواده سنتی، ساختارهای خانواده مدرن را انتخاب کرده و درمان دردهایش را از آن طلب ميكند در حالی که به اذعان بسیاری از اندیشمندان همین ساختارها، بحران خانواده در غرب را ایجاد کرده است. کاهش تمایل به تشکیل خانواده، عمر کوتاه ازدواج، روابط خارج از ازدواج و افزایش تعداد فرزندان نامشروع با پدرانی نامعلوم، افزایش تعداد خانواده های تک والدی و ناسازگاری و فاصله عاطفی فرزندان با والدین، نمونه هایی از نگرانی های جامعه مدرن درباره خانواده است. بنابراین بازنگری فعالانه و پویا در متون دینی برای اتخاذ ساختارهای اصیل خانواده، ضروری به نظر می رسد.

الگوی خانواده دینی

بررسی ها نشان می دهد تا کنون از دل گزاره های دستوری دین، ساختار روشن و جامعی برای خانواده دینی، اجتهاد نشده است. شورای فرهنگی- اجتماعی زنان در سند "سياست‌هاي تشكيل، تحكيم و تعالي خانواده در نظام اسلامی" مصوب مهر 83 ، ترسيم الگوي خانواده متعادل و تبيين ويژگيهاي الگويی خانواده آرماني در اسلام را به عنوان یکی از راهبردهای اساسی که باید اجرایی شود، مطرح می کند و دفتر مطالعات زنان حوزه علمیه قم نیز "ساختار خانواده در اسلام" ، "کارکردهای خانواده از نگاه دینی" ، "سیاست ها و راهبردهای کارآمدی خانواده" و سایر مباحث مربوط به خانواده را از جمله مداخل پژوهشی، پیشنهاد می کند. آنچه در دسترس ما قرار دارد، عمدتا آیات و سیره و احادیث دسته بندی شده درباره حقوق و تکالیف همسران و توصیه های اخلاقی به آنهاست بدون آنکه الگویی منسجم به دست دهد و برای هزاران پرسش امروز زنان و مردان، پاسخی فراهم آورد ؛ پرسش هايي نظير اينكه :

- سیستم مدیریت طولی که بر اساس آیات و روایات، مرد را در راس مدیریت خانواده قرار داده است، دقیقا چگونه باید عمل کند؟ جایگاه همسران در این سیستم کجاست و چگونه در سیاست گذاری های خانواده، تصمیم گیری یا اجرا دخالت می کنند؟ آیا با توجه به رشد چشمگیر کمی و کیفی حضور زنان در عرصه های اقتصادی و اجتماعی و تمایل آنها به اخذ جایگاه برابر با مردان، سیستم مدیریت طولی می تواند همچنان پاسخگو باشد؟ این سیستم چگونه برتری های احتمالی خود را بر سیستم مبتنی بر دموکراسی، اثبات خواهد کرد؟ آیا شکل گیری خانواده به گونه ای توصیه می شود که زنان لزوما با مردانی بالاتر از خود و مردان با زنانی پایین تر از خود پیمان همسری ببندند؟ میزان یا معيار سنجش جایگاه برتر یا فروتر برای همسران چیست؟ نقش ها در خانواده دینی چگونه و بر اساس چه معیاری توزیع می شود؟ جنسیت، چرا و چگونه در این توزیع لحاظ می شود؟ آیا مرز بندی دقیق و روشنی برای آن وجود دارد تا از اختلاط آسیب زای نقش ها جلوگیری کرد؟ اشتغال زنان در ساختار خانواده دینی چگونه تعریف می شود؟

- آیا نظام حقوقی خانواده، به صورت کنونی کامل است؟ آیا می تواند پاسخگوی مسائل امروز خانواده ها باشد؟

- آیا یک نظام اخلاقی کامل و منسجم برای روابط خانوادگی، در دسترس عموم قرار دارد؟

- جایگاه فرزندان در ساختار خانواده و رابطه هر کدام از والدین با ایشان، چگونه تعریف می شود؟ آیا اساسا ما می توانیم یک ساختار دقیق و روشن برای خانواده تعریف کنیم یا اسلام، میزان بالایی از انعطاف پذیری را در ساختار پیشنهادی خود تعبیه کرده است؟ شرایط فرهنگی و اجتماعی امروز تا چه حد قابل پذیرش است و تغییرات، در كجا و به چه ميزان ضروری به نظر می رسد؟ مفهوم پویایی دین اسلام و لحاظ مقتضیات زمان با حفظ اصول و اجتناب از ورود افکار التقاطی، چگونه در ساختارهای حاکم بر خانواده متعادل اسلامی، اعمال خواهد شد؟

- بررسی های اولیه نشان می دهد در خانواده هایي که بیشترین تبعیت از آیات و احادیث دینی در باب خانواده وجود دارد، افراد به خصوص زنان، میزان بالایی از احساس رضایت را تجربه می کنند. در این خانواده ها بر خلاف سیستم مبتنی بر دموکراسی که بسیار جذاب و متناسب با شرایط اجتماعی امروز به نظر می رسد، مرد از اقتدار بالایی برخوردار است اما در کنار این اقتدار که نوع و شیوه اعمال آن نیز باید بررسی شود، کلیه توصیه های اخلاقی برای حسن معاشرت با همسر را نيز رعایت می کند. دیده شده که این شیوه زندگی حتی برای زنانی که در سیستم مدرن دانشگاهی به مدارج بالای علمی رسیده اند، نیز، رضایتمندی را به ارمغان آورده است. آیا جا ندارد ساختار چنین خانواده هایی از نظر جامعه شناسی و روان شناسی به دقت، بدون سوگیری و بدون نگرانی از برچسب تحجر و ضدیت با حقوق زنان، مورد بررسی قرار گیرد؟

اینها تنها پاره ای از سوالات فراوانی است که برای طراحی خانواده متعادل اسلامی بايد به آن پاسخ داد. ساختار خانواده از جنبه دیگری نیز باید مورد بررسی قرار گیرد. خانواده به عنوان یک واحد اجتماعی در تعامل و کنش متقابل با سایر خرده نظام های اجتماعی است. از آنها تاثیر می پذیرد و بر آنها تاثیر می گذارد؛ بنابراین در یک نگاه کل نگر، سایر خرده نظام ها باید با ساختار اجتهاد شده خانواده اسلامی هماهنگ باشند؛ در غیر این صورت، امکان تحقق ساختار خانواده دینی وجود ندارد یعنی اگر چنان که شواهد نشان می دهد، به عنوان مثال در خانواده دینی بر تفاوت نقش ها تاکید شده باشد، رسانه های ملی، نظام آموزش و پرورش و سیستم اقتصادی کشور باید برای حفظ و تداوم بخشیدن به تفاوت نقش ها برنامه ریزی کنند.

آسیب شناسی خانواده ایرانی

بحث آسیب زمانی برای یک نهاد مطرح می شود که نتواند کارکردهای مورد انتظار را محقق کند یا در آستانه انحلال قرار گیرد ، به همين دليل در ادامه به بررسي عوامل ايجاد اخلال و ضعف در کارکردها و نيز عناصر زمینه ساز فروپاشی نهاد خانواده مي پردازيم. بر همین اساس ابتدا ضعف های کارکردی خانواده را بر اساس آنچه از کارکردهای حداقلی و حداکثری خانواده در دست داریم، بر می شمریم:

· افزایش آمار طلاق[5]، به عنوان مغبوض ترین حلال الهی و کاهش درخواست برای ازدواج و افزایش سن ازدواج نشان می دهد نهاد خانواده به هر دلیل نتوانسته احساس رضایتمندی را در زوجین ایجاد کند یا بر مطلوبیت آزادی های فردی و کسب موفقیت های اجتماعی و شغلی، غلبه کند.

· آمار بالای زنان متقاضی طلاق نسبت به گذشته نشان می دهد میزان رضایتمندی زنان از زندگی در نهاد خانواده بیش از مردان کاهش یافته است.

· شیوع طلاق عاطفی بین زوجین كه به عنوان یک آسیب جدی از سوی کارشناسان مطرح می شود[6] ، از فقدان ارضای نیازهای عاطفی و روانی زوجین در کانون خانواده، حکایت دارد در حالی که بر اساس آموزه هاي دين ،بايد سکونت و آرامش و مودت و رحمت بر این فضا حاکم باشد.

· به گفته کارشناسان، بسیاری از طلاق ها به دلیل مشکلات در روابط جنسی رخ می دهد حتی اگر زوجین، این علت اصلی را پنهان نگاه دارند. بنابراین یکی از اصلی ترین کارکردهای نهاد خانواده برای زن و مرد دچار ضعف می باشد. نزدیک به 40 درصد زنان از اختلالات جنسی در روابط زناشویی رنج می برند و آمار اختلالات جنسی در حدود 8/9 درصد است.[7]

· اختلاط نقش ها در خانواده باعث شده بسیاری از وظایف پدری، شوهری، مادری و همسری معطل بماند و زوجین نتوانند به خوبي از عهده ایفای نقش طرف مقابلشان برآیند. مردان در خانواده از احترام و قدرت عمل برخوردار نبوده و جایگاه ضعیفشان آنها را نسبت به وظایفشان دلسرد می کند. زنان با نيل به جایگاهي برابر با مردان مجبورند باری بیش از توانشان به دوش بکشند و نباید مانند گذشته انتظار حمایت همه جانبه ازهمسرشان داشته باشند.

خانواده که اولین و مهمترین نهاد برای تولد و پرورش فرزندان محسوب می شود، در امر تربیت و انتقال ارزشها و برقراری رابطه سالم و موثر با نسل بعدی دچار مشکلات متعددی شده است. گسست نسلها ،به عنوان یک معضل جهانی ، از سوی برخی کارشناسان داخلی به عنوان مشکل پیش روی جامعه و خانواده ایرانی مطرح می شود. از یک سو ارزشهای والدین به دلیل تغییرات عمیق در نظام ارزشی و اجتماعی برای فرزندان قابل پذیرش نیست و از سوی دیگر شیوه کارآمدی برای انتقال ارزشها از سوی والدین اتخاذ نمی شود. آنها از بودن در کنار یکدیگر لذت نمی برند. فرزندان به والدین احترام نمی گذارند و آنان را به عنوان راهنما و کنترل کننده در زندگی نمی پذیرند.

در گذشته خانواده ها به ویژه زوج های جوان از حمایت خویشاوندان در کلیه مراحل زندگی و مشکلات احتمالی مانند نیازهای مالی یا اختلافات خانوادگی، برخوردار بودند. هر چند این حمایت ها گاه رنگ دخالت به خود می گرفت و مخل زندگی می شد اما در بسیاری موارد به استحکام خانواده و ارضای نیازهای عاطفی می انجامید. امروز خانواده ها هیچ کس را در حریم خصوصی زندگی شان وارد نمی کنند و به دنبال منابع دیگری برای پر کردن این خلاء حمایتی هستند که کارآمدی لازم را ندارد.

عوامل آسیب زا

مردم بر اساس یک نیاز طبیعی ازدواج می کنند و تشکیل خانواده می دهند اما خانواده ای که شکل می گیرد، به شدت از ساختارهای اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی متاثر است. افرادی که در درون این ساختارها رشد کرده اند و باورها، نگرش ها و مهارت هایشان شکل گرفته، ناگزیر، خانواده ای متناسب با این ساختارها تشکیل می دهند. صنعتی شدن و تغییر الگوهای تولید، تغییرات گسترده در ساختارهای اجتماعی، اصلاحات دینی و جایگزینی انسان محوری به جای خدا محوری، غلبه نگرش پزیتیویستی در علوم، حضور تاثیر گذار و فرهنگ ساز تکنولوژی های جدید در زندگی مردم، ظهور جنبش های فمینیستی و حمایت منابع قدرت جهانی از آنها به دلیل همسویی منافع و بسیاری تغییرات دیگر که مدرنیته در زندگی انسان غربی پدید آورد، او را مجبور ساخت تا خانواده ای متفاوت از قبل با ساختاری جدید از روابط، حقوق و اخلاقیات، تشکیل دهد. خانواده ای که مرد آن حتی اگر مهارت داشته باشد، قادر نیست مدیریت کند؛ حمایت اقتصادی از زن تضمین نمی شود؛ نقش های سنتی زنانه ارزش محسوب نمی شود؛ خانواده ای که نمی تواند بر منفعت فردی اعضای خود غلبه کند؛ خانواده ای که برای تربیت فرزندانش، از اختیارات لازم برخوردار نیست و بسیاری شاخص های دیگر که آسیب های خانواده را از حد نارضایتی های محدود دوران سنتی خارج کرده و فروپاشی خانواده را در افق دید اندیشمندان جهان نشانده و باعث نگرانی آنها شده است.

کشور ما نیز به همان نسبت که جبرا یا بر اساس سیاست گذاری های کلان، از جریان مدرنیته تاثیر پذیرفته، تغییر در ساختار های اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و به تبع آن تغییر در ساختارهای خانواده را شاهد بوده و همین تغییرات گسترده است که آسیب های کارکردی ذکر شده برای خانواده را در پی داشته است. برای بررسی دقیق تر عوامل آسیب زا در نهاد خانواده، می توان آنها را به سه دسته تقسیم کرد که بر یکدیگر تاثیر متقابل دارند. دسته اول افراد تشکیل دهنده خانواده هستند که به دلیل ضعف در مهارت ها و انحراف در نگرش ها به خانواده آسیب می زنند. دسته دوم انحراف در ساختارهای مدیریتی، حقوقی و اخلاقی خانواده را شامل می شود و دسته سوم به انحراف در سایر نظام های اجتماعی موثر بر خانواده اشاره دارد.

تاثیر افراد بر خانواده

اولین و مهمترین عامل، تغییر نگرش بسیاری از مردم به زندگی است. پاره ای از نگرش های جدید در بین زنان و مردان مشترک است:

- کم رنگ شدن عنصر ایمان و تقدم منافع دنيوي بر کسب رضایت الهی؛ اصالت یافتن لذات مادی بر لذت های معنوی؛ فردگرایی و توجه به منافع فردی به جای ایثار و فداکاری و توجه به منافع خانواده به عنوان یک کل؛ افزایش زمینه برای برقراری روابط خارج از چارچوب ازدواج و در یک کلام رسوخ ارزش های مدرن و آموزه های فمینیستی در باور مردم مسلما باعث افزایش ناسازگاری ها و کاهش تحمل افراد در مواجهه با کاستی ها و مشکلات معمول زندگی خانوادگی است. مادران، موفقیت های شغلی را بر نگهداری از کودکان خود ترجیح می دهند و نگران آسیب های روحی و عاطفی خانواده نیستند. پدران، از تمام مسئولیت های پدری به کسب درآمد اکتفا می کنند و آن را نیز به مرور زمان بین خود و همسرانشان تقسیم می کنند. زنان ترجیح می دهند تا طی مدارج ترقی و کسب جایگاه برابر، ازدواج را به تاخیر بیندازند. مردان به دلیل کم رنگ شدن فرهنگ عفاف، نیاز کمتری به تشکیل خانواده حس می کنند.

- کم رنگ شدن عنصر ایمان به همراه ترویج فرهنگ مصرف زدگی و زیاده خواهی، قناعت را از دایره ارزشها خارج می کند و قباحت کسب مال حرام را برای بسیاری از بین می رود. سیستم ناکارآمد اقتصادی نیز به رواج این بلیه کمک كرده و تیرگی و قساوت قلب و هدایت ناپذیری را در افراد خانواده و جامعه رقم می زند.

پاره ای دیگر از تغییر نگرش ها ویژه زنان است:

جایگاه رو به بهبود دختران در خانواده، افزایش سطح تحصیلات آنان و ورود زنان به بازار کار و کسب استقلال مالی، همزمان معلول دو موج فکری است که متاسفانه در بسیاری موارد آموزه های آن با یکدیگر خلط شده است. یکی نگاه اصیل اسلامی که با طرح تفکرات انقلابی امام خمینی (ره) راجع به زن مسلمان، جانی دوباره گرفت و زندگی زنان را متحول کرد. دیگری موج تفکرات فمینیستی که با ظهور انقلاب اسلامی متوقف شد اما در دو دهه گذشته همزمان با رواج نظریات توسعه و مدرنیته در کشور، دوباره مطرح شده و امروز از سوی منابع مختلف داخلی و خارجی حمایت می شود و حتی بسیاری از زنان پایبند به ارزش های دینی را نیز به تصور اسلامی بودن این آموزه ها با خود همراه کرده است. این دو موج فکری متناسب با خاستگاهشان تأثيري عميق بر نگرشها و انتظارات زنان از زندگی زناشویی و خانوادگی برجای گذاشته اند. بخشی از این تغییرات مانند افزایش اعتماد به نفس، ابراز نیازها و مطالبه حقوق به حق خود، رشد فکری، حضور سالم اجتماعی و کسب درآمد متناسب با مصالح خانواده، از سوی دین مورد تایید قرار می گیرد اما هنوز کم نیستند مردانی که تمایل ندارند سنت های گذشته را به نفع نگاه اصیل اسلامی کنار بگذارند و نمی توانند زندگی سالمی را با زنان رشد یافته ادامه دهند. بخشی دیگری از این تغییرات مانند تحقیر ارزشها، خصوصیات و نقش های زنانه و الگو قرار دادن ارزش های دنیای مردانه برای زنان، ترویج برابری بدون لحاظ تفاوت های جنسیتی و اختلاط نقش های خانوادگی و تضعیف نقش های مادری و همسری برگرفته از آموزه های فمینیستی و در تعارض آشکار با مفاهیم دینی است اما گاه از طریق دستگاه های مختلف نظام جمهوری اسلامی مانند رسانه ملی و نظام آموزش و پرورش، ترویج شده و به روابط زنان و مردان در خانواده آسیب می زند.

عامل بعدی، فقدان مهارت ها و آگاهی های لازم برای افراد در مسائل جنسی و روابط خانوادگی است که به گفته کارشناسان، سهم عمده ای از آسیب ها را به خود اختصاص داده است. در گذشته، خانواده تنها مرجع انتقال این مهارت ها و آگاهی ها بود ، اما پیچیدگی شرایط زندگی امروز و به دنبال آن، کم رنگ شدن نقش خانواده در انتقال مهارت ها و عدم برنامه ریزی نهاد ها و سازمان های متولی مانند رسانه ها و نظام آموزش پرورش برای این مهم، خلاء جدی در این زمینه به وجود آورده است.

انحراف در ساختار خانواده

عامل آسیب زای دیگر، انحراف از ساختارهای خانواده متعادل اسلامی است. چنان که ذکر شد، ساختار روشن و منسجمی از متون دینی اجتهاد نشده اما شاخصه هایی برای ساختار خانواده دینی در روایات و آیات آمده است که نقاط انحراف را روشن می سازد. یک نمونه از آن رواج ساختار اقتدار عرضی یا دموکراسی در خانواده است که پدر و مادر و فرزندان را در یک سطح از تصمیم گیری قرار می دهد و هیچ کس مجاز به دخالت در امور دیگری یا اعمال نظر خاص نیست. در حالی که ساختار خانواده دینی به صورت طولی و با ریاست مرد و حیطه گسترده مسئولیت های او به همراه توصیه های اخلاقی تعریف شده است. این تغییر ساختاری در سایر نقاط جهان نیز اتفاق افتاده و بررسی در مورد پیامدهای آن، نتایج بعضا متناقضی از آثار مثبت و منفی نشان داده است. با توجه به حساسیت و تاثیر گذاری و چالش برانگیز بودن این موضوع در کشور ما ضروری است تحقیقات دقیقی در این باره به عمل آید. لازم به ذکر است که تغییر نگرش هایی که در زنان و مردان جامعه رخ داده و آموزه های مدرنی که باور نسل های جدید را شکل داده بدون شک بر ذائقه افراد تاثیر می گذارد و ساختارهای متناسب با این باورها را طلب می کند. به همین دلیل است که گاه برابری نقش های زن و مرد با تمام مشقت جسمی و روحی که بر زنان حمل می کند و آسیبی که به کانون خانواده می زند، همچنان مطلوب آرمانی گروهی از زنان است.

نمونه دیگر از تغییرات ساختاری، تلاش های بر گرفته از تفکرات فمینیستی برای مشابه سازی حقوق زن و مرد در خانواده و در واقع انحراف از نظام حقوقی اسلام برای این نهاد است که بر اساس تفاوت های طبیعی زنان و مردان و به منظور استحکام و کارآیی خانواده طراحی شده است.

خرده نظام های تأثیرگذار بر خانواده

افراد، حتی اگر در خانواده ای با ساختار آرمانی زندگی کنند باز هم از جامعه و خرده نظام های معیوب آن به شدت متأثر می شوند و این تأثیر به مرور زمان، ساختار خانواده را نیز تغییر خواهد داد. برخی خرده نظام های آسیب زا در بحث خانواده شامل موارد زیر هستند:

· رسانه های جمعی به عنوان یکی از اجزای نظام فرهنگی و آموزشی کشور، امروزه رقیب کارکرد تربیتی خانواده و یکی از بزرگترین منابع اطلاع رسانی و آموزشی محسوب می شوند و تحلیل محتوای آنها نشان می دهد که متأسفانه خواسته یا ناخواسته علاوه بر رواج آموزه های فمینیستی و مدرن، در ارائه الگوهای ناسالم از خانواده، بسیار فعال عمل می کنند! افتخار رسانه ملی به پربیننده بودن سریال چارخونه که به بهانه خنداندن مردم، یک پدر بی عرضه، توسری خور، نادان، بی قید و دارای کلکسیونی از دیگر صفات زشت اخلاقی را در یک خانواده مادر سالار به تصویر می کشد، نمونه ای از این فعالیت هاست.

· نظام آموزش و پرورش و آموزش عالی کشور بر خلاف رویکرد دینی و هماهنگ با آموزه های فمینیستی، تفاوت های جنسیتی را در برنامه ریزی های آموزشی به کلی نادیده می گیرد و به این ترتیب در رواج این آموزه ها و دامن زدن به فقدان مهارت های زندگی خانوادگی، سهم بسزایی دارد. بعضی کارشناسان معتقدند علاوه بر ضعف های جزئی، کل نظام آموزشی کشور نيز نمی تواند انتظارات ما برای تربیت انسان دینی را برآورده سازد زیرا ساختار آن برگرفته از نظام های مدرن غربی در یک پارادایم انسان محور است.

· نظام اقتصادی در بحث سیاست گذاری، برنامه ریزی و قانون گذاری، آن چنان که باید در راستای حمایت از خانواده عمل نمی کند. اگر اشتغال زنان در خانواده متعادل اسلامی باید فرع بر وظایف اصلی زن به عنوان مادر و همسر و محور عاطفی خانواده باشد، نظام اقتصادی باید فرصت های شغلی ویژه زنان و متناسب با شرایط آنان فراهم کند.

امید است شناخت دقیق آسیب های خانواده و عوامل ایجاد کننده آن ما را در برنامه ریزی موثر برای رفع آن، یاری دهد.

 

 جروزالم پست نوشت: جفری گلدبرگ مقاله نویس بانفوذ آمریکایی، در گزارشی نوشته است: رئیس جمهور آمریکا در مکالمات خصوصی خود بارها اعلام کرده است که بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی حتی قادر به تشخیص مصالح اسراییل نیز نمی باشد و با سماجت در شهرک سازی در اراضی اشغالی به سمت انزوای سیاسی کامل پیش می رود. 
گلدبرگ نوشت: در پی واکنش ها به رای شورای امنیت سازمان ملل در 29 نوامبر مبنی بر پذیرش فلسطین به عنوان یک ناظر غیرعضو در سازمان ملل، رژیم صهیونیستی اعلام کرد: 3000 واحد مسکونی می سازد که حتی از خطوط سبز خود فراتر می رود.

جروزالم پست که پیوسته اخبار فرمان های نتانیاهو را در خصوص ادامه شهرک سازی ها پوشش می داد امروز سه شنبه نوشته های جفری گلدبرگ را به نقل از بلومبرگ درج کرد. وی که در ارتباط نزدیک با اوباما و در جریان مکالمات خصوصی وی قرار دارد، نوشت: باراک اوباما که تقریبا تنها کسی است که روابط مستمر و نزدیک با نتانیاهو داشته است، پس از شنیدن تصمیم رژیم صهیونیستی مبنی بر تشدید شهرک سازی ها در کرانه باختری، حتی ذره ای خود را ناراحت نکرد.
وی گفت: اینگونه رفتارها از نتانیاهو امری بسیار عادی می باشد. چنین تصمیم هایی بخشی از آن چیزی است که از نتانیاهو به طور معمول انتظار می رود. او آموخته است که هر چیزی اتفاق افتاد به چشم سیاست اسرائیل ستیزی ببیند و با آن به مبارزه برخیزد.
شهرک سازی ها کرانه باختری را از پایتخت خود در شرق اورشلیم جدا می کند و تنفرها از اسراییل را افزایش می دهد.
کاخ سفید از همان ابتدا با توسعه شهرک سازی ها مخالفت نمود و اعلام کرد: این اقدامات معمولاً نتیجه عکس دارد و سبب می شود مسیرها برای مذاکره مستقیم مسدود شود و در نهایت دستیابی به یک راه حل مشترک بین دو دولت را سخت می کند.
اوباما در اظهارات پیشین خود بارها گفته است: "نتانیاهو اسراییل را به سمت انزوای کامل پیش می برد. در مسایل مربوط به فلسطین، نتانیاهو فردی عاجز و ترسو می باشد. وی یک رهبر چالش ناپذیر سیاسی است که حاضر نیست از پایتخت سیاسی فلسطین به عنوان محلی برای توافق دوجانبه استفاده کند."

 الله

خدا
The Name Of God

الرحیم
مهربان
The Mercifull

الرحمن
بخشاینده
The Beneficent

الملک
پادشاه
The King

القدوس
مقدس 
The Holy

الجبار
توانگر
The Compeller

العزیز
باشکوه
The Mighty

المهیمن
نگهدارنده
The Protector

المؤمن
اطمینان دهنده
The Guardian Of Faith

السلام
پاک و سلامتی بخش عالم
The Source Of Peace

الغفار
همیشه بخشاینده
The Forgiver

المصور
نگارگر، صورتگر
The Fashioner

البارئ
درست
The Evolver

الخالق
آفریننده
The Creator

المتكبر
بسیار بزرگ
The Majestic

العلیم
داناترین
The All Knowning

الفتاح
گشاینده (پیروزکننده)
The Opner

الرزاق
همیشه روزی دهنده
The Provider

الوهاب
نیک بخشاینده
The Bestover

القهار
فروکاهنده
The Subduer

المعز
عزیزکننده
The Honourer

الرافع
(به سوی خود) بالا برنده
The Exalter

الخافض
پست کننده، خوار کننده 
The Abaser

الباسط
گستراننده، فراخ کننده روزی
The Expender

القابض
می‌راننده، بیرون کشنده جان‌ها
The Constrictor

العدل
بینهایت عادل
The Just

الحكم
دادگر
The Judge

البصیر
بیناترین
The All Seeing

السمیع
شنواترین
The All Hearing

المذل
خوارکننده
The Dishonourer

الغفور
بسیار بخشاینده
The All-Forgiving

العظیم
بی‌انتها 
The Great One

الحلیم
بسیار بردبار
The Forbearing One

الخبیر
آگاه‌ترین
The Aware

اللطیف
آن‌که بر بندگانش لطف دارد
The Subtle One

المغیث
نگاه دارنده، یاور
The Maintainer

الحفیظ
نگهدارنده
The Preserver

الكبیر
بزرگ‌ترین
The Most Great

العالی
بلند مرتبه
The Most High

الشكور
بسیار سپاسگزار (پاداش دهنده بزرگ است عمل کوچک را)
The Appreciative

المجیب
پاسخگو
The Responsive

الرقیب
نگهبان، بیننده و آماده
The Watchfull

الكریم
بسیار بخشنده
The Generous One

الجلیل
بسیار گرانقدر
The Sublime One

الحسیب
شمارنده
The Reckoner

الباعث
برانگیزنده مردگان
The Resurrector

المجید
بسیار لایق ستایش (در ذات و صفات خود عظیم و نسبت به بندگان بسیار با خیر و احسان است)
The Most Glorious One

الودود
دوست
The Loving

الحكیم
فرزانه، بسیار خردمند
The Wise

الواسع
گسترده، وسیع
The Far-Reaching

المتین
سخت (و نیز پاینده)
The Firm One

القوی
پرزور
The Most Strong

الوكیل
عهده دار همه امور بندگان و موجودات
The Trustee

الحق
راست، درست
The Truth

الشهید
بیننده
The Witness

المعید
بازگرداننده، دوباره زنده کننده 
The Restorer

المبدئ
نخستین آفریننده
The Originator

المحصی
شمارنده
The Reckoner

الحمید
ستوده
The Praiseworthy

الواجد
یابنده
The Finder

القیوم
قائم به ذات (همه-آفریننده‌ای که کسی او را نیافرید)، پاینده
The Self-subsisting

الحی
زنده
The Alive

الممیت
می‌راننده، نابود کننده
The Creator Of Death

المحیی
زندگی بخش، هستی بخش
The Giver Of Life

القادر
توانا
The Able

الصمد
بی‌نیاز
The Eternal

الاحد
یگانه (خدایی جز او نیست)
The One

الواحد
یکتا سرپرستی که همه ولایتها از اوست
The Unique

الماجد
بزرگوار
The Noble

الأخر
واپسین، آخر فناکننده موجود
The Last

الاول
نخستین، اول پدیدارکننده وجود 
The First

المؤخر
فراپس دارنده، پس گذارنده چیزها و نهنده آن‌ها بجای آن‌ها
The Delayer

المقدم
فراپیش کشنده
The Expediter

المقتدر
تعیین کننده (قضا و قدر)، فراتر
The Powerful

البر
نیکوترین
The Source Of All Goodness

المتعالی
خود ستوده
The Most Exalted

الولی
دوست، یار و نگهبان
The Governor

الباطن
پنهان، همه دربرگیرنده
The Hiddeen

الظاهر
آشکار(پدیدار، هویدا)، همیشه پیروز
The Manifest

مالك الملك
فرمانروای جهان
The Eternal Owner Of Sovereignty

الرؤوف
بسیار دلسوز و مهربان
The Compassionate

العفو
درگذرنده(آمرزنده)، ناپدیدکننده گناهان
The Pardoner

المنتقم
انتقام گیر
The Avenger

التواب
همیشه توبه پذیر
The Acceptor Of Repentance

المغنی
بی‌نیاز کننده، بسنده
The Enricher

الغنی
توانگر
The Self-Sufficient

الجامع
گردآورنده
The Gatherer

المقسط
عادل
The Equitable

ذو الجلال والاكرام
دارای شکوه و بخشش
The Lord Of Majesty and Bounty

الهادی
رهنما
The Guide

النور
روشنی
The Light

النافع
سودمند
The Beneficial

الضار
آزار دهنده (این صفت تنها در احادیث یافت می‌شود)
The Distresser

المانع
بازدارنده
The Preventer

الصبور
شکیبا
The Patient

الرشید
راهنما، آموزگار و دانای بی‌خطا
The Guide To The Right Path

الوارث
مالک نهایی تمام مخلوقات
The Supreme Inheritor

الباقی
ماندگار و واگردان نشدنی (تغییر ناپذیر)
The Everlasting

البدیع
سنجش ناپذیر، آفریننده
The Incomparable

 

 http://www.webgardi2030.ir/

 

 مستند "شكارچي در دام" روايتي است كه در آن سربازان گمنانم امام زمان(عج) بار ديگر قدرت خود را به رخ دشمنان قسم خورده كشيده و جاسوس اعزامي سيا را به دام انداختند.

 
‌جاسوسی یکی از مصادیق بارز اقدام علیه امنیت ملی یک کشور بوده و به صورت سازمان یافته و فراملی سعی در سرقت اطلاعات حیاتی یک کشور دارد.
 
هر چند جاسوسی قدمتی دیرینه در تاریخ کهن ایران اسلامی دارد ولی به عمر همین اقدام زشت، بودند و هستند کسانی که از کیان و شریعت کشورشان دفاع کرده و این مهم بعد از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی به اوج خود رسیده است به طوری که در مستند "شکارچی در دام "به گوشه‌ای از اقدامات پیروزمندانه سربازان گمنام امام زمان‌(عج) اشاره شده است. 
 
در این مستند ماجرای دستگیری جاسوسی تشریح شده  که شرح مکتوب آن گویای این مطلب است.
 
"متی والوک" مجری طرح جدیدی سازمان جاسوسی آمریکاست که با هوشمندی سربازان گمنام امام زمان(عج) به سرنوشت دیگر جاسوسان این حلقه گرفتار می‌شود. 
 
 
 لازم به ذکر است؛ قبل از وی نیز بسیاری قصد داشتند که از طرق مشابه در کشورمان دست به اقدامات جاسوسانه بزنند. که "استفان ریموند" متولد 1967 با تابعیت آمریکایی و "مارک آنتونی وندیار" متولد 1958 با تابعیت آفریقای جنوبی از جمله آنها هستند. 
 
این دو جاسوس وابسته به سازمان اطلاعاتی آمریکا CIA هستند که در لباس پژوهشگران حوزه محصولات بیوتکنولوژی وارد کشورمان می‌شوند و آنها می‌دانند که ایران بیش از یک دهه است که دستاوردهای مهمی را در این حوزه بدست‌ آورده است. 
 
این دو نفر از طریق حضور و حتی برگزاری همایش‌های علمی در کشورمان با هزینه خود اقدام به شناسایی نخبگان علمی کشورمان در حوزه بیوتکنولوژی کرده و اسامی آنها را در اختیار سرویس جاسوسی آمریکا قرار می‌دادند.
 
مهره سوم CIA "فیصل" نام داشته و مردی مراکشی تبار است که در حوزه IT تحصیل کرده و با ورود به ایران قصد دارد تا نخبگان علمی حوزه طراحی و ساخت نرم‌افزار و سخت‌افزارهای رایانه‌ای را شناسایی کرده و درصد پیشرفت آنها را به دستگاه‌های اطلاعاتی آمریکا ارائه دهد، قرار بود وی در تهران شرکتی پوششی راه‌اندازی کند که در واقع پایگاه غیررسمی اطلاعاتی برای جاسوسی‌هایش باشد. 
 
"هریو ماچروزا"، مهره‌ی دیگری است که دارای تابعیت یکی از کشورهای شرقی آسیا بوده و سعی داشت در پوشش فعالیت‌های علمی در ایران اطلاعات محرمانه و ذی‌قیمتی را از برنامه‌های هسته‌ای کشورمان جمع‌آوری کند و آنها را در اختیار سرویس‌های جاسوسی غرب قرار دهد.
 
مهره بعدی حلقه سازمان جاسوسی آمریکا یعنی سیا "داگلاس فرناندز" متولد 1962 و با تابعیت مالزیایی است. 
 
این فرد که یک مسیحی مالیزیایی‌تبار است برای کسب اعتماد هموطنان در کشور، خود را به نام "علی عبدرانی" معرفی می‌کند. 
 
حوزه فعالیت‌های وی علاوه بر رصد دستاوردهای هسته‌ای کشورمان شامل جمع‌‌آوری اطلاعات پیرامون پروژه‌های نظامی ایران نیز می‌شد. 
 
او می‌دانست که قطار پیشرفت کشور در حوزه‌های علمی در حال شتاب گرفتن است و همین موضوع موجبات اعزام وي توسط سازمان جاسوسی آمریکا به ایران را فراهم کرده است. 
 
شگرد وی برای برقراری ارتباط با هدف‌هایش که اسامی آنها را در اینترنت پیدا کرده، ترتیب دادن یک قرار کاری در داخل ایران است تا با پوشش همکاری‌های تجاری، دانشمندان کشورمان را مورد شناسایی و تخلیه اطلاعاتی قرار داده و حتی اسامی بعضی از آنها را به منظور حذف فیزیکی و ترور در اختیار ترویست‌های غربی قرار دهد، اما با هوشیاری سربازان گمنام امام زمان(عج) همانند چند فرد قبلی که مدتی تحت نظر و رهگیری دستگاه اطلاعاتی کشورمان بودند شناسایی و دستگیر می‌شوند تا ماموریتی که مي‌رفت موجبات آسیب در ساختارهای حفاظت شده کشورمان ایجاد کند، اجرایی نشده پایان یابد. 
 
اما بازگردیم به جاسوس اصلی این مستند که "متی والوک" نام داشته به عنوان فرستاده ویژه سیا در ایران فعالیت می‌کرد. ‌
 
همه چیز با یک ایمیل کاری آغاز شد، ایمیلی که از شما دعوت می‌کند با ورود به یک پروژه مهم تحقیقاتی صاحب به اصطلاح شغلی پردرآمد شوید. 
 
متی والوک در این خصوص می‌گوید "از سال 2008 بود که با راه انداختن یک سایت کاریابی به نام (این جی آر) تونستم با شرکت‌های مهم اروپایی قراردادهایی را ببندم و نیروهای متخصص را هم متقابلا برای آنها معرفی کنم،در دسامبر 2009 شخصی که خودش رو "استیون لوگانو" معرفی کرد از طریق ایمیل رسمی کمپانی (پریزما) با من ارتباط برقرار کرد و گفت که قصد همکاری دارد،در دیدارهای اول من با او، متوجه شدم که اسم واقعی او "استیو لوگانو" نیست و اون یک افسر ارشد اطلاعاتی CIA است که قصد اجرای یک پروژه بسیار گسترده اطلاعاتی رو در ایران دارد".
 
هدف او آشکار است، "متی والوک" مجری طرح جدید سازمان جاسوسی آمریکا CIA سیا برای نفوذ در لایه‌های نخبه کشورمان است تا از این طریق اطلاعات ذی‌قیمتی را از پیشرفت‌های علمی ایران به دست آورد، اما همانند سایر مهره‌های گرفتار شده این حلقه که ذکر آنها رفت در چنگال عقاب‌گونه سربازان گمنام امام زمان(عج) گرفتار آمد.
 
"متی والوک" جاسوس سازمان اطلاعاتی آمریکا در مدتی قریب به یکسال اطلاعات ارزشمندی را پیرامون ایران و وضعیت علمی آن جمع آوری کرده و عازم پاریس می‌شود تا با افسر ارشد CIA دیدار کند. 
 
 
پاریس، ژانویه 2010
 
لابی یکی از هتل‌های پاریس محل اولین جلسه توجیهی جاسوسی اعزامی با افسر ارشد آمریکایی است. 
 
"متی والوک" در این خصوص می‌گوید: "بعد از ملاقات پاریس هر وقت به لوگانو زنگ می‌زدم می‌گفت قطع کن و فقط با ایمیل با من تماس بگیر، در آخرین ایمیل‌های که به من داد گفت وقت آن است که با کسانی که آنها را در ایران شناسایی کردي ارتباط نزدیکتر بگیری و حتی اگه لازم باشه به ایران هم بری، من هم با یکی از آنها که تونسته بودم بیشتر جذبش کنم هماهنگی‌های لازم را انجام دادم".
 
در ادامه شخصی ایرانی که فریب جاسوس‌بازی "متی والوک" را خورده است توضیح می‌دهد: " توی شرکت‌های نرم‌افزاری کاری می‌کردم به عنوان تحلیل‌گر، به عنوان راه‌اندازی سیستم‌های نرم‌افزاری، یه ایمیلی برای من اومد، ایمیلی که برای من اومد نوشته بود یک فرصت استخدامی و کاملا انگلیسی بود و توضیح داده بود که اسمش "متی والوک" و یه شرکتی هست توی اسلواکی، توی قلب اروپا، شرکت کاریابی بین‌الملی هستیم".
 
الف.ش که از ماهیت جاسوس مآبانه "متی" بی خبر است و از سوی دیگر با وعده‌های وسوسه‌کننده او مواجه شده سعی می‌کند همکاری‌اش با او را بیشتر کرده و در زمینه شناسایی نخبه‌های علمی و صنعتی کشورمان با او حداکثر تعامل را داشته باشد. 
 
این شخص در ادامه می‌افزاید:"کاری که توضیح داده بود این بود که در مرحله اول، در وهله اول اینها یه نفر رو می‌خوان به عنوان محقق در زمینه IT، ولی نوشته بود برای اینکه ما نفر در واقع مورد نظرمون رو انتخاب کنیم، ما چند مرحله مصاحبه داریم، یکسری مصاحبه روی اینترنت داریم که از طریق نرم‌افزار "اسکایپ" انجام می‌شد، یکسری مصاحبه بین بین 10 الی 15 نفر، بعد از این‌ها ما 5 نفر رو انتخاب می‌کنیم، 5 الی 6 نفر رو انتخاب می‌کنیم، می‌آئیم تهران باهاشون مصاحبه می‌کنیم توی تهران، اونایی که از مصاحبه دوم هم قبول شدن 1 الی 3 نفر رو می‌ریم اسلواکی ان جی ار ساوشن. اس کی یا همون اسلوک بود،می‌تونی به سایت ما مراجعه کنید و همه اطلاعات درباره شرکت ما و همچنین کارای ما رو ببینی، گفت من 2 ماه بعد بیایم ایران و اینجوری با شما مصاحبه خواهد کرد". 
 

تهران آوریل 2010
 
"متی" وارد ایران می‌شود و روی سوژه‌های خود متمرکز می‌شود، سوژه‌های که قرار است آنها را تست کرده و پس از تایید آنها را به "استیو لوگانو" افسر آمریکایی معرفی کند. 
 
"متی والوک" در ادامه می‌افزاید: "برای رد گم کردن چند بار به الف.ش گفتم فقط تو مورد تائيد ما نیستی و قرار  که با چند نفر دیگر هم ارتباط برقرار کنیم، اما به این نتیجه رسیده بودم که وعده‌های مالی و تحصیلی که به اون داده بودیم خیلی روی او تاثیر گذاشته بود و این موضوع یک پوئن مثبت برای ما بود، چرا که حالا می‌توانستم او را به لوگانو معرفی کنم".
 
"متی والوک" در ادامه می‌گوید:"فقط به فکرم این بود که می‌تونیم در واقع همکاری، اگه من رو انتخاب بکنند می‌تونم ادامه تحصیل بدم، می‌تونم کاری کنم، پول خوبی در بیاورم، به این مسائل فقط فکرم مشغول بود، ایشون بعدا یک تستی به من داد، تست هوش بود، تست هوش ریاضی بود، کاملا اشکال ریاضی بود، گفت 20 دقیقه وقت داری اینو پر کنی و توی این بیست دقیقه با مترجم من رفت پایین، گفت ما میریم خیابان قدم بزنیم برگردیم، رفتن و درست سر 20 دقیقه اومد و اون تست هوش رو از من گرفت، از من تشکر کرد، گفت من این نتایج رو می‌برم به اسلواکی و در اسلواکی من اینها رو در واقع با کارفرما در میان می‌گذارم اگر شما یکی از موارد باشید به شمار خبر میدم، دعوتنامه می‌فرستیم، تشریف بیارین".
 
"متی" به اسلواکی باز می‌گردد تا این خبر خوش را به استیو لوگانو اطلاع دهد، اما وی تماس‌های او را پاسخ نداده و پس از مدتی با ایمیلی به وی دستور راه‌اندازی سایتی جدید با عنوان "یونیک سالوکشن را می‌دهد تا فاز دوم پروژه شناسایی سوژه‌های تایید شده کلید بخورد. 
 
"متی والوک" در این رابطه می‌افزاید:"لوگانو اسم یک استاد دانشگاه ایرانی را به من داد و گفت از طریق عاملی که پیداش کردم باهاش ارتباط بگیرم، اون هم به سرعت".
 
این فرد یکی از پژوهشگرانی است که ابتدا فریب وعده‌های متی والوک جاسوسی اعزامی CIA را می‌خورد اما با روشنگری‌های به هنگام و توجيه‌اش نسبت به دامی که قرار بود در آن گرفتار شود به موقع از این راه باز می‌گردد. 
 
پژوهشگر مذکور خود در این زمینه می‌گوید: "اواخر سال 90 ایمیلی از طرف "متی" نماینده شرکت یونیک سالوشن برای همکاری دریافت کردم، بعداز چند بار تماس ایمیلی و تلفنی قرار شد در کشور اسلواکی با همدیگر قرار مصاحبه داشته باشیم، اولش اعتماد نکردم چون طرف خارجی بود، معلوم نبود و چکاره‌س، بعدها "متی" از طریق فردی که توی تهران مقیم بود دوباره با من تماس گرفت که این بار اعتماد کردم چون این فکر کردم شرکت سالوشن یک شرکت معتبر و توی تهران نمایندگی دارد".
 
الف.ش ادامه می‌دهد: " این آقای "متی" سریعا برگشت جواب داد توی ایمیل به من که یکی از این نفرات رو ما روزمه‌شو رو همونطور که می‌دونید تو رو پیدا کرده بودید و ایشون به نظر ما گزینه مناسبیه، ما باهاش در ارتباط بودیم و اولش تمایل نشون داد که بیاد ولی با توجه به اینکه من یک اتفاق ورشی برام افتاد و 3 ماه توی بیمارستان خوابیدم ارتباطم قطع شد الان هر چقدر زنگ می‌زنم یا اینکه در واقع ایمیل می‌زنم جواب نمیده، ببین می‌تونی اینو برای ما هندل کنی، این خیلی مهم برای سرمایه‌گذاری که بیاد در واقع اسلواکی، میتونی باهاش صحبت کنی، توضیح بدی این پروژه، یه پروژه بین‌المللی پژوهشی هیچ مشکلی نداره و ایشون فقط میان در واقع تو اسلواکی، ما هزینه‌هاشو میدیم، ویزاشو میدیم، دعوتنامه، همه کاراشو انجام می‌دیم بعد بابت این کار حق و حقوقی هم بهشون می‌دیم".
 
براتسلیوا-اسلواکی سپتامبر 2011
 
 "متی" در ادامه توضیح می‌دهد: "پس از برگشتن من به اسلواکی لوگانو با من سریعا تماس گرفت و گفت براتسلیوا جای خوبی نسبت، باید جلسه توی اتریش برگزار شود."
 
پژوهشگر فریب خورده ادامه می‌دهد: " اوایل سال 90 رفتم اسلواکی، اونجا بود که برای اولین بار با این‌ها ملاقات کردم نمی‌دونستم، اما مثل اینکه "متی" با افسر اطلاعاتی آمریکا که اسمش لوگانو بود قرار گذاشته بودند که محل ملاقات را از براتسلیوا به وین نقل بدهند نهایتا من و "متی" و اون افسر اطلاعاتی آمریکا در وین همدیگر رو ملاقات کردید."
 
کار آنها منحصرا تکنولوژی صنایع غذایی نبود، آنها کم کم از این طریق سعی داشتند که راه را برای ورود به عرصه علمی ایران باز کرده و در ادامه با دانشمندان و پژوهشگران هسته‌ای کشور نیز ارتباط بگیرند".
 
"متی" اینگونه توضیح می‌دهد: "بعد از برگزاری موفق این جلسات در وین لوگانو افسر ارشد اطلاعاتی آمریکا به من گفت با دو تا استادهای دانشگاه ایران که در دانشگاه‌های مهمی تدریس می‌کنند ارتباط بگیرم. این دو نفر در پروژه‌های هسته‌ای ایران هم فعال بودند."
 
و در ادامه پژوهشگر مورد نظر می‌افزاید:" اون افسر اطلاعاتی به من گفت که شرکتی که در آن کار می‌کند به دنبال استخدام متخصص‌های ایرانی در حوزه‌های مختلف فنی است، می‌خواد که آنها را در پروژه‌های بهداشتی و صنایع غذایی استفاده کند، از من خواستند که من به متخصصان ایرانی در حوزه‌های مکانیک را شناسایی کنیم اطلاعات مربوط به تلفن- ایمیل-موفقیت شغلی، رزومه‌های کاریشان مراجعه کنم این اطلاعات را به متی بدهم،قرار بود این افراد را انتخاب کند لیست نهایی را به من بدهد تا من هم با اون‌ها ارتباط اولیه برقرار کنم، همین که یک جلسه‌ای رو بگذارم تا این افراد ایرانی با متی با همدیگر یک ملاقاتی داشته باشند".
 
رابط "متی" و پژوهشگر می‌گوید: " گفت که اصلا نمی‌خواد با کسی صحبت کنی، بذار من بیام ایران، خودم میام ایران مشخص می‌کنم، توی آگوست یعنی توی شهریورماه، تو رو آموزش می‌دم که چه جوری مصاحبه کنی، تیم تو تشکیل بدی آقای ... فقط به عنوان یه محقق باشه کار کنه".
 
پژوهشگر فريب‌خورده می‌افزاید: "لوگانو افسر اطلاعاتی آمریکا در این جلسه 4 تا اسم از متخصصان ایرانی را به من داد که برای شروع با آنها ارتباط بگیرم. یکی‌شان پرسنل سازمان انرژی اتمی بود، 3 تای دیگه هم  در پروژه‌های نظامی و هسته‌ای مشغول بودند وقتی به ایران اومد در لابی یکی از هتل‌ها ما همدیگر و دیدیم، بعد از آن بود که نیروهای وزارت اطلاعات با من در ارتباط گرفتند طی صحبت‌های که شد من تازه اونجا بود که فهمیدم ماموریت واقعی اون افراد چی است".
 
"متی‌" ادامه می‌دهد: "استیو لوگانو در دیدار آخر که قرار بود و بعدش من به ایران برگردم پرسشنامه‌‌ای را به زبان فارسی و انگلیسی به من داد و گفت حتما باید این پرسشنامه‌ها پر شونو حتما برای او ارسال بکنم، لوگانو بعد از این ماجرا مرا به هنری افسر اطلاعاتی که متمرکز روی برنامه هسته‌ای ایران بود معرفی کرد، من هم قرار بود اطلاعات را به او بدهم،رفتار هنری با استیو خیلی فرق می‌کرد، صحبت‌های او آشکارا نشان می‌داد که اون قصد حذف فیزیکی بعضی از دانشمندان ایرانی را دارد و یا حداقل می‌خواهد موقعیت کاری و اجتماعی آنها را به خطر بیندازد، هنری حتی گاهی حرف از ترور دانشمندان ایرانی هم می‌زد."
 
17 آگوست 2012 "متي" با پرواز دوبی به تهران می‌آید اما این اقامت با اقامت‌های قبلی‌اش در تهران فرق دارد، چرا که حالا سربازان گمنام امام زمان(عج) که مدت‌ها تحرکاتی این چنینی را زیر نظر داشته‌اند مستقيما او و ملاقات‌هایش را مورد رهگیری قرار می‌دهند."
 
الف.ش تصریح می‌کند: "یکی از مطالبی که دوباره شک کردم این بود که من وقتی فهمیدم که هیچ پروژه‌ای نداره این آدم و درواقع دنبال مصاحبه با یک سری افراد و درست کردن تیم بدون پروژه است احساس کردم که این کارش اصلا یک کار علمی نیست، و کار فراعلمی دارد انجام می‌دهد و دنبال یکسری مقاصد دیگری هستش، بهش پیشنهاد دادم خب آقا اصلا می‌خوای کار کنیم با هم !!! بیا با هم یک شرکت بزنیم شرکت بازرگاني بزنیم که اصلا استقبال نکرد، یعنی من دیدم که اصلا از این همه، یعنی من متوجه شده بودم که این در واقع اصلا نمی‌خواهد کار کنه!!!یا کاری اصلا وجود نداره یا دنبال یکسری اهداف دیگه‌ايه و همچنین از مدل رفتارش و مدل صحبت‌هایش و اینکه همیشه مثل اینکه یک ترسی در وجودش بود من احساس کردم که این آدم‌ می‌تونه جاسوس سرويس‌هايي برای اطلاعاتی باشد، که به علیه کشورمان دارن کار می‌کنند، و وابسته به جایی باشد مثلا  CIA یا جاهای دیگه سرویس‌های جاسوسی جاهای دیگه متصل است به این‌ها باشد که دیگه تصمیم‌ گرفته بودم که بعد از اینکه رفت هیچگونه همکاری باهاش نداشته  باشم. چون احساس کردم ... نمی‌خواد باهاش همکاری کنه".
 
حالا دیگر پایان راه این جاسوس چشم آبی فرا رسیده، "متی" که قراره شامی را در یکی از هتل‌های تهران با الف.ش و پژوهشگر دانشگاهی کشورمان  می‌گذارد تا بتواند آخرین دستوار استیون لوگانو افسر اطلاعاتی CIA را در پوشش سوالاتی علمی با آنها در میان بگذارد یا حضور به موقع سربازان گمنام امام زمان(عج) مواجه شد و نقشه‌اش ناکام ماند."
 
پژوهشگر دانشگاه كشورمان می‌افزاید:" وقتی به ایران اومد در لابی یکی از هتل‌های تهران ما همدیگرو دیدیم بعد از اون بود که نیروهای وزارت اطلاعات با من ارتباط گرفتند و طی صحبت‌هایی که شد من از ماهیت واقعی اون افراد مطلع شدم".
 
 "متی والوک" خود اینگونه توصيف می‌کند:"منتظر شام بودم که در اتاق به صدا دراومد، درو که باز کردم نماینده سرویس اطلاعاتی ایران رو دیدم که تقریبا تمام ماجرا را می‌دونست و من با دیدن این صحنه چاره‌ای جز تسلیم و  اعتراف نداشتم".
 
پژوهشگر تکمیل می‌کند: "خدا رو شکر می‌کنم که این نقشه‌ها نقش بر آب شد و این‌ها نتوانستند بدهد نشان برسند، الان که دارم به اون روزها به اون جلسات، روزهای که داشتم و صحبت‌ها فکر می‌کنم تازه دارم متوجه می‌شود که چطور در یک جاسوس‌بازی آمریکایی گرفتار می‌شوم، خدا را شکر می‌کنم که اون نقشه‌ها به جایی نرسید و اون‌ها نتوانستند به هدفشون برسند".
 
"متی" با ابراز ندامت تاکید می‌کند: "من می‌دانم که به وسیله فعالیتم موقعیت برخی از ایرانی‌ها را به خطر انداختم و برای این کار هم بسیار متاسفم چرا که کورکورانه به ماموران سیا اعتماد کردم و تا به خودم اومدم دیدم من هم یک عامل اطلاعاتی شدم که دارم برای آنها کار می‌کنم من خیلی متاسفم و امیدوارم با اطلاعاتی که در اختیار وزارت اطلاعات ایران قرار دادم مانع فعالیت دوباره خرابکارانه آمریکا علیه مردم ایران باشم".
 
و اما کلام آخر جاسوس اعزامی سیا به ایران پس از ماه‌ها جاسوسی این است:" من از ملت ایران واقعا عذر می‌خواهم".
 
این تهدید و شیوه جدید جاسوسی غرب بر ضد کشور با هوشیاری قشر دانشگاهی کشور و عملکرد به موقع وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران خنثي مي‌شود. 
 
 اما لازم به ذکر است پژوهشگران و دانشمندان متعهد میهنمان در برخورد با این دست از ارتباطات مشکوک در اولین فرصت موارد را با افراد امین دستگاه اطلاعاتی در میان بگذارند. 
 
 
 
منبع : باشگاه خبرنگاران 

 


migyrkiq7eaykh1fbkp.jpg 

لطفا خودتان را معرفی بفرمایید. 

نیازی به معرفی نیست. کتاب‌های درسی خودشان حسابی این جانب را معرفی کرده‌اند. همه فکر می‌کنند نامم چوپان است و فامیلم دروغگو. 

 این دستگاه چیست که توی بقچه پیچیده‌اید؟ 

دستگاه پخش صوت. در دوران پست‌مدرن، ما دیگر از نی‌لبک استفاده نمی‌کنیم. گوسفندها هم به سرودهای تند غربی عادت کرده‌اند و سر حال که باشند، حرکات موزون هم می‌کنند. مثل حالا. ببینید چه دنبه‌ای تکان می‌دهند. سگ‌مان هم گاهی اوقات می‌زند زیر ‌آواز و ما را از خماری درمی‌آورد. تصمیم داریم در صورت امکان، دستگاه «اکو» هم بیاوریم تا گوسفندانی که در دور دست مشغول چرا هستند، از موسیقی بی‌نصیب نمانند. 

 می‌بینم موبایل هم دارید. لابد کسانی که گوسفند زنده می‌خواهند، با این تلفن همراه تماس می‌گیرند. 

خیر در دوران پیشامدرن ما ناچار بودیم برویم سر کوه، دست‌مان را دور دهان‌مان لوله کنیم و فریاد بزنیم آی گرگ... آی گرگ... این کار، هم وقت‌مان را می‌گرفت و هم نیرومان را. حالا با این تلفن همراه شماره‌های مختلفی را می‌گیریم و داد می‌زنیم آی گرگ... دیگر لزومی ندارد بالای کوه برویم. 

 حالا واقعا گرگی هم وجود دارد یا مردم را سر کار گذاشته‌اید؟ 

از این کار لذت می‌بریم و خوش‌خوشان‌مان می‌شود. نمی‌دانید چه کیفی دارد وقتی مردم به کمک می‌آیند و می‌بینند از گرگ خبری نیست. 

 پس بی‌خود نیست که به شما می‌گویند چوپان دروغگو. لابد آب هم قاطی شیرتان می‌کنید؟ 

اشتباه به عرض‌تان رسانده‌اند، ما شیر قاطی آب‌مان می‌کنیم. 

 وقتی الکی داد می‌زنید «آی گرگ»، سگ‌تان چه عکس‌العملی نشان می‌دهد؟ 

اوایل مثل قرقی از جا می‌پرید و می‌دوید که پاچه‌ی گرگ را بگیرد، اما دندان‌اش به هوا اصابت می‌کرد. 

 حالا چه کار می‌کنید؟ 

حالا وقتی داد می‌زنیم «آی گرگ»، سگ‌مان چانه‌اش را روی دست‌های‌اش می‌گذارد و می‌گوید: «بخواب، حال نداری.» 

 حالا اگر واقعا گرگ به گله بزند چه کار می‌کنید؟ مردم که دیگر حرف شما را باور ندارند. 

یک کاریش می‌کنیم. شاید با آقا گرگه کنار آمدیم. کافی‌ست یک خرده سبیلش را چرب کنیم. 

 چه جوری؟ 

اینش دیگر به خودمان مربوط است. 

یادداشتی طنز از زنده‌یاد عمران صلاحی 

g7xe20xy7acc8f1i0mlm.jpg

جمعه 27 دی 1391برچسب:, :: 21:1 :: نويسنده : سروش افشار

 کلمه پروکسي Proxy که امروزه زياد شنيده مي شود و همه جا مترادف با فيلتر و محدوديت بيان مي شود . اما فيلتر چيست ونحوه کار آن به چه صورت است ؟ Proxy Server معمولا به عنوان بخشي از ديوار آتش سرويس دهندگان اينترنت مورد استفاده قرار مي گيرد و نحوه کار آن به اين صورت است : وقتي که کاربر در يک شبکه محلي مي خواهد به يک سرويس دهنده اينترنت دسترسي داشته باشد يک در خواست از کامپيوتر به سرويس دهنده Proxy مي فرستد . سپس سرويس دهنده Proxy اطلاعات را از سرويس دهنده اينترنت به کامپيوتر درون شبکه داخلي مي فرستد . و به صورت دقيق تر Proxy بسته هاي اطلاعات يعني اطلاعات در حال عبور از شبکه را مورد کنترل و برسي قرار مي دهد 0(اطلاعات در حال عبور شامل IP فرستنده و دريافت کننده همچنين Protocol مورد استفاده براي ارسال بسته هاي اطلاعاتي و اطلاعاتي از اين قبيل مي باشد )و مي تواند انتقال بسته هاي مشخص را از اينترنت به شبکه داخلي و برعکس را مسدود کند. اين مطالب يک تعريف بسيار ساده از پروکسي است .

 ده فرمان بالا بردن امنیت به هنگام استفاده از ایمیل و مسنجرها :

 

1.     وقتی که کارتان با مسنجر یا میل باکس تمام شد حتما ساین آوت کنید .

2.     از پسوردهای پیچیده و امن استفاده کنید . پسوردی که براحتی و حتی بوسیله نرم افزارهای پسورد یاب هم کشف نشه .

3.     به هیچ عنوان از افراد ایمیل افراد ناشناس را باز نکنید . به خصوص از بازکردن فایلهای مشکوک جدا خودداری کنید .

4.     زمانی که میخواهید فایلی را که از طریق ایمیل و یا دانلود کردن دریافت کرده اید  را باز یا اجرا کنید حتما به پسوند فایل دقت کنید . اکثر فایلهای تروجان با پسوند exe  فرستاده می شوند .

5.     اگه پسوند فایل نمایش داده نمی شه حتما بهش مشکوک بشید . احتمال داره پسوند فایل مخفی شده  و یا مابین اسم فایل و پسوند اون فاصله گذاشتن و به همین دلیل پسوند نمایش داده نمی شه .

6.     برای ورود یوزر نیم و پسورد حتما از صفحه اصلی سایت استفاده کنید . پسوردتان را در صفحات مشکوک وارد نکنید .

7.     از سایت های نامطمئن هیچگونه فایلی را دانلود نکنید . اکثر تروجانها در پوشش عکس , فیلم و یا فونت و ... به خورد رایانه شما داده میشه .

8.     حتما و حتما از دیواره آتش و آنتی ویروس استفاده کنید و همیشه هم اونا رو به روز نگه دارین . اگه استفاده نکنید حتما ضرر کردید .

9.     پاک کردن کوکی ها را فراموش نکنید . برای اینکار به منوی TOOLS اکسپلورر برید و تمام کوکی ها را پاک کنید . پیشنهاد میکنم که در تنظیمات کوکی ها گزینه NEVER  را انتخاب کنید تا هیچ ردپایی از خودتون به جا نگذارید .

10. همیشه احتیاط کنید . به نحوی عمل کنید که پسوردتان توسط افراد دیگه دیده نشه اگه همه موارد بالا را انجام بدین ولی محتاط نباشید به راحتی پسوردتان را در اختیار دیگران قرار داده اید .

 

برای اولین بار در ایران ، تابلوی بزرگی از یک رئیس جمهور آمریکا در یکی از مهم ترین معابر شهری تهران ، نصب شد! 

در این تابلوی چند ده متری ، تصویری از باراک اوباما در کنار شمر بن ذی الجوشن ترسیم شده است که مجموع تصویر و نوشته های زیر آن ، تداعی گر ماجرای امان نامه شمر به حضرت ابوالفضل(ع) در روزهای قبل از عاشوراست که البته توسط حضرت ، رد شد. 

در نوشته اول ، که به سبک زیر نویس شبکه بی بی سی فارسی و "سرخط خبرها"ی آن طراحی شده ، شمر در سال ۶۱ هجری می گوید:" با ما باش ، در امان باش." و در نوشته دوم نیز ، اوباما در سال ۲۰۱۳ میلادی همان جمله را تکرار می کند و می گوید: "با ما باش در امان باش.

این تابلوی بزرگ ، در انتهای بلوار کریم خان و مجاورت میدان ولی عصر(عج) تهران نصب شده است. 

b9dgyr9vm63irwwnlc.jpgb6tv4g69nttsj6qsy3d.jpgcgk3n66x2rw4mqhwqkpw.jpg

 

 چند سال پیش در روزنامه ای خواندم که توانایی هسته ای ژاپن به اندازه ای است که می تواند هر سال تعداد 30 بمب هسته ای تولید کند . اما در همین کشور ژاپن چند سال پیش دو نفر نظامی آمریکایی دو نفر دختر را مورد اذیت و آزار جنسی قرار داده و بعد با ماشین از رویشان رد شدند . نتیجه این شد که تعدادی از مردم ژاپن به خیابانها ریختند و اعتراض و شعار علیه آمریکا و بعد هم که همه چیز به خوبی و خوشی تمام شد . اینکه چرا ژاپنی ها فقط به اعتراض کلامی بسنده کردند حتما به فرهنگ شان ربط دارد اما بحث من این است که ژاپن هر چقدر که کشور پیشرفته و متمدنی باشد ، یا کلماتی مانند شرف ، غیرت و تعصب در فرهنگ لغاتشان وجود ندارد یا اینکه تعریف این کلمات در ایران و ژاپن تفاوت عمده ای با هم دارند .

مورخه 23/10/91 اخبار صداو سیما اعلام کرد که تعدادی سرباز آمریکایی پایگاه اینجرلیک ترکیه ، پس از مست کردن ، به مسجدی رفته و منبر مسجد را آتش زده و به قرآن توهین کرده اند . احتمالا به این دلیل که سردمداران کشور ترکیه ادعای رهبری جهان اسلام را دارند و لابد به این دلیل که این قضیه اهمیتی ندارد یا شاید هم در شان مسئولین این کشور نیست که به چنین مسائل پیش پا افتاده ای اعتراض کنند ، نتیجه این که واکنش خاصی از طرف دولت ترکیه به این قضیه نشان داده نشده است .

توهین به دین اسلام ، پیامبر رحمت ( ص ) و قرآن ، سریالی است که تمامی ندارد . چرا ؟ تا زمانی که رهبران کشورهای اسلامی دست نشانده و خود فروخته غرب باشند ، این سریال به قسمت پایانی نخواهد رسید . سوال من از کسانی که ادعای رهبری جهان اسلام را دارند این است که عزت و شرف و دین شان را به چه بهایی فروخته اند ؟ دلیل اصرار دولت ترکیه بر سیاست های غلط و خوشایند غرب چیست ؟

کلید اسرار این است که احیای امپراطوری بزرگ عثمانی ، با اتکای به پیمانهای نظامی  و اطلاعاتی با اسراییل و ناتو و آمریکا ، رویایی کودکانه بیش نیست .