یادداشتهای قاصدک
اجتماعی
درباره وبلاگ


در کتابی خواندم که میزان فرزانگی و فهم و درک انسانها بر دو عامل استوار است ؛ گفتن سخنی دلنشین و پسندیده و داشتن دلی سخن پذیر. دوست عزیز به وبلاگ یادداشتهای قاصدک خوش آمدید . مطالب وبلاگ من در خصوص سایبر و امنیت رایانه , مسائل اجتماعی و مذهبی خواهد بود . سعی خواهم کرد که با بیان مطالب متنوع , وبلاگ جذابی را خدمتتان ارائه کنم . ترجمه هایی که در این وبلاگ مطالعه میکنید بیانگر دیدگاههای نویسنده وبلاگ نیست . از این که لحظات گرانبهایتان را صرف بازدید از وبلاگ من می کنید متشکرم . هرگونه استفاده از مطالب وبلاگ با ذکر منبع بلامانع است . بنا به دلایلی تصمیم گرفتم که آدرس وبلاگمو از sorushafshar.blogfa.com به آدرس جدید mydandelions.loxblog.com تغییر بدم . و از این به بعد مطالبم رو در این آدرس منتشر خواهم کرد .
آخرین مطالب
نويسندگان


ساعت خورشیدی مراغه علاوه بر نشان دادن ساعت، ماه‌های خورشیدی و میلادی را نیز نشان می‌دهد و خطای آن كم‌تر از یك ثانیه است.این ساعت به‌مناسبت سال جهانی فیزیك و با مشاركت و نظارت میراث فرهنگی و گردشگری ، مركز تحقیقات نجوم و اختر فیزیك مراغه و بخش همكاری‌های فرهنگی سفارت فرانسه در تهران در ضلع شمالی گنبد سرخ مراغه اجرا شده است.

Free Link Exchange

سه شنبه 19 دی 1391برچسب:, :: 22:25 :: نويسنده : سروش افشار

 فلک یک چند ایران را اسیر ترک و تازی کرد

در ایران خوان یغما دید و تازی ترکتازی کرد

گدایی بود و با تاج شهان یک چند بازی کرد

فلک این شیرگیر اهو ،شکار گرگ و تازی کرد

وطن‌خواهی در ایران‌ خانمان‌ بردوش‌ شد چندی

بجز در سینه‌ها آتشکده ‌خاموش‌ شد چندی

بدان‌ با جان‌ پاک‌ موبدان ‌ آزارها  کردند

سر گردن ‌فرازان‌ را فراز دارها کردند

که‌ تا احرار در کار آمدند و کارها کردند

به‌ شمشیر و قلم با دشمنان‌ پیکارها کردند

نخستین‌ فتح‌ و فیروزی نصیب‌ آل‌ سامان‌ شد

بدور آل‌ سامان‌ کار این‌ کشور به‌ سامان‌ شد

گه ان شد که ایرانی سبک خواند گران جانی

به‌یاد آرد زبان‌ و رسم‌ و آیین‌ نیاکانی

دگر ره‌ مادر ایران‌ ز نسل‌ پاک‌ ایرانی

مثال‌ رودکی زایید و اسماعیل‌ سامانی     

پدید آمد یکی فرزند فردوسی توسی نام

سترون‌ از نظیر آوردن‌ وی مادر ایام

‌چو دید آمیخته‌ خون عجم با لوث‌ اهریمن 

به‌جای خوی افرشته‌ عیان‌ آیین‌ اهریمن

‌نژادی خواست‌ نوسازد ز بیم‌ انحطاط‌ ایمن‌

سلحشور و هنرآموز و پاک‌ آیین‌ و رویین‌تن

‌پی افکند از سخن‌ کاخی ز قصر آسمان‌ برتر

در آن‌ جام‌ جم‌ و آیینه‌ی دارا و اسکندر

به‌گاه‌ نیش‌، کلک‌ آتش‌ آلودش‌ همه‌ خنجر

به‌گاه‌ نوش‌، نظم‌ شهد آمیزش‌ همه‌ شکر

چو از شهنامه‌،فردوسی چو رعدی درخروش‌ آمد

به‌ تن‌ ایرانیان‌ را خون ملیت به‌جوش‌ آمد

 زبان پارسی گویا شد و تازی خموش‌ آمد

ز کنج‌ خلوت‌ دل‌ اهرمن‌ رفت‌ و سروش‌ آمد

به‌ میدان‌ دلیری تاختی بوالفارسی کردی

کسی با بیکسان‌ در روزگار ناکسی کردی

چه‌ زحمت‌ها به‌ جان‌ هموار در آن‌ سال‌ سی کردی

به‌ قول‌ خویشتن‌ زنده‌ عجم‌ زان‌ پارسی کردی

عجم‌ تا زنده‌ باشد نام‌ تو ورد زبان‌ دارد

به‌ جان‌ منت‌پذیر توست‌ این جان‌ تا که‌ جان‌ دارد         "شهریار" 

صفحه قبل 1 صفحه بعد
پيوندها