یادداشتهای قاصدک
اجتماعی
درباره وبلاگ


در کتابی خواندم که میزان فرزانگی و فهم و درک انسانها بر دو عامل استوار است ؛ گفتن سخنی دلنشین و پسندیده و داشتن دلی سخن پذیر. دوست عزیز به وبلاگ یادداشتهای قاصدک خوش آمدید . مطالب وبلاگ من در خصوص سایبر و امنیت رایانه , مسائل اجتماعی و مذهبی خواهد بود . سعی خواهم کرد که با بیان مطالب متنوع , وبلاگ جذابی را خدمتتان ارائه کنم . ترجمه هایی که در این وبلاگ مطالعه میکنید بیانگر دیدگاههای نویسنده وبلاگ نیست . از این که لحظات گرانبهایتان را صرف بازدید از وبلاگ من می کنید متشکرم . هرگونه استفاده از مطالب وبلاگ با ذکر منبع بلامانع است . بنا به دلایلی تصمیم گرفتم که آدرس وبلاگمو از sorushafshar.blogfa.com به آدرس جدید mydandelions.loxblog.com تغییر بدم . و از این به بعد مطالبم رو در این آدرس منتشر خواهم کرد .
آخرین مطالب
نويسندگان
پند لقمان حکیم درباره روش مذاکره با دشمن
بايد يكى از سلاح‏‌هايى كه تو در برابر دشمنت به كار مى‏‌گيرى، اعلان رضايت از او باشد. در جلب منفعت، بسيار را اندك، و در زيان ديدن، كوچك را بزرگ بشمار.
 امام جعفر صادق عليه‌السلام: وقتى كه لقمان پسرش را موعظه می‌كرد، به او گفت: . . . اى پسرم! چيزهايى كه می‌خواهى با آنها بر دشمنت چيره شوى، اينها باشند: پرهيز از محرّمات، برترى در دينت، حفظ جوان‏مردى‏‌ات، تكريم نفس خود تا به نافرمانى‏‌هاى خداى رحمان و اخلاق بد و كردار زشت، آلوده نگردد.
رازت را پنهان كن و باطنت را نيكو گردان؛ چرا كه هر گاه چنين كردى، در پناه خداوند خواهى بود تا از دستيازىِ دشمن بر نقطه ضعف تو و يا پى بردن او به لغزشت، در امان بمانى. 
خود را از حيله دشمن، در امان نبين تا مبادا در برخى از حالات، فريبش را بخورى. هر گاه توانست، به تو حمله مى‏‌كند و هيچ لغزشى را از تو نمى‏‌بخشد.
بايد يكى از سلاح‏‌هايى كه تو در برابر دشمنت به كار مى‏‌گيرى، اعلان رضايت از او باشد.
در جلب منفعت، بسيار را اندك، و در زيان ديدن، كوچك را بزرگ بشمار.
متن حدیث: 


الإمام الصادق عليه‌السلام: لَمّا وَعَظَ لُقمانُ ابنَهُ فَقالَ : ... يا بُنَيَّ ، لِيَكُن مِمّا تَستَظهِرُ بِهِ عَلى عَدُوِّكَ الوَرَعُ عَنِ المَحارِمِ ، وَالفَضلُ في دينِكَ ، وَالصِّيانَةُ لِمُرُوَّتِكَ ، وَالإِكرامُ لِنَفسِكَ أن لا تُدَنِّسَها بِمَعاصِي الرَّحمنِ ومَساوِي الأَخلاقِ وقَبيحِ الأَفعالِ .
وَاكتُم سِرَّكَ ، وأحسِن سَريرَتَكَ ؛ فَإِنَّكَ إذا فَعَلتَ ذلِكَ آمَنتَ بِسِترِ اللّه‏ِ أن يُصيبَ عَدُوُّكَ مِنكَ عَورَةً ، أو يَقدِرَ مِنكَ عَلى زَلَّةٍ ، ولاَ تَأمَنَنَّ مَكرَهُ فَيُصيبَ مِنكَ غِرَّةً في بَعضِ حالاتِكَ ، وإذَا استَمكَنَ مِنكَ وَثَبَ عَلَيكَ ولَم يُقِلكَ عَثرَةً .
وَليَكُن مِمّا تَتَسَلَّحُ بِهِ عَلى عَدُوِّكَ إعلانُ الرِّضا عَنهُ ، وَاستَصغِرِ الكَثيرَ في طَلَبِ المَنفَعَةِ ، وَاستَعظِمِ الصَّغيرَ في رُكوبِ المَضَرَّةِ.



«قصص الأنبياء:ص193ح243 - بحارالأنوار ج12ص418ح

راز فرعون مرا مسلمان کرد

هنگامی که فرانسوا میتران در سال ۱۹۸۱میلادی زمام امور فرانسه را بر عهده گرفت، از مصر تقاضا شد تا جسد مومیایی شده فرعون برای برخی آزمایش‌ها و تحقیقات به فرانسه منتقل شود.

هنگامی که هواپیمای حامل بزرگترین طاغوت تاریخ در فرانسه به زمین نشست، بسیاری از مسئولین کشور فرانسه و از جمله رئیس دولت و وزرایش در فرودگاه حاضر شده و از جسد طاغوت استقبال کردند.
پس از اتمام مراسم، جسد فرعون به مکانی با شرایط خاص در مرکز آثار فرانسه انتقال داده شد تا بزرگترین دانشمندان باستان‌شناس به همراه بهترین جراحان و کالبدشکافان فرانسه، آزمایشات خود را بر روی این جسد و کشف اسرار متعلق به آن شروع کنند.



ادامه مطلب ...

 

تکفیری ها  ..روز دختر را ... این گونه ...جشن می گیرند…

کاش... خبر دروغ باشد ... که جلوی او...  سر بریده اند... مادر و پدرش را... 

در حديثي از رسول اكرم(ص)مي خوانيم:

 

« مَنْ اَصْبَحَ لَا يَهْتَمُّ بِاُمُورِ الْمُسْلِمِينَ فَلَيْسَ بِمُسْلِمٍ؛

 

كسي كه [ شب را] صبح كند و نسبت به سرنوشت مسلمانان [ بي تفاوت بوده و] اهتمام به خرج ندهد، مسلمان نيست.

 

وَ ما لَكُمْ لاتُقاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنا اَخْرِجْنا مِنْ هذِهِ الْقَرْية الظَّالِمِ اَهْلُها وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ نَصِيراً »

 

؛ «چرا در راه خدا و در راه مردان و زنان و كودكاني كه (به دست ستمگران) تضعيف شده اند، پيكار نمي كنيد همان افراد (ستمديده اي) كه مي گويند : خدايا ! ما را از اين شهر كه اهل آن، ستمگرند، بيرون ببر و براي ما از طرف خود، سرپرست قرار ده و براي ما از طرف خود، يار و ياوري تعيين فرما!»

 

امیرالمومنین علي (ع) نيز مي فرمايد:

 

« اَحسَنِ العَدلِ نصرة المظلوم؛ بهترين عدالت ياري مظلوم است

پنج شنبه 23 آبان 1392برچسب:عاشورا , یادداشتهای قاصدک , حسین ( ع ), :: 19:1 :: نويسنده : سروش افشار

مسیح را مسیحیان نکشتند؛ چگونه است که مسلمانان امام خود را می‌کشند؟

دیالوگ معروف فیلم روز واقعه 

آنان که رفتند، کاری حسینی کردند. آنان که ماندند باید کاری زینبی کنند، وگرنه یزیدی‌اند. دکتر علی شریعتی

بررسی های متعدد نشان می دهند که مردان متاهل به ویژه در دهه 50، 60 و 70 زندگی خود از سلامتی بیشتری برخوردارند و میزان مرگ و میر آنها نسبت به مردانی که هرگز ازدواج نکرده اند، جدا شده و یا همسران آنان فوت کرده اند، کمتر است.
  

خطر مرگ در اثر بیماری های قلبی- عروقی در مردانی که هرگز ازدواج نکرده اند 3 برابر بیشتر از سایر مردان است و بعد از 50 سالگی وضعیت  سلامتی مردان جدا شده نسبت به مردان متاهل به سرعت افت می کند.

چه رازی در ازدواج نهفته است؟
تحقیقات نشان می دهند که ازدواج، استرس و افسردگی را کاهش داده و در نتیجه از ابتلا به بیماری های مزمن پیشگیری می نماید. مردان غیر متاهل معمولا عادات غذایی نامناسبی را دنبال می کنند، کمتر به پزشک مراجعه می کنند و رفتارهای پرخطر بیشتری دارند. البته متخصصان معتقدند که مجرد بودن بهتر از ازدواج و روابط ناموفق است. ازدواج برای مردان بالای 25 سال موجب افزایش طول عمر می شود و هر چه طول مدت ازدواج طولانی تر باشد، اثرات مثبت آن بر سلامتی بیشتر است.

 

بر اساس مطالعات آماری، به طور کلی دلایل عمده مرگ و میر مردان در دوران میانسالی و پس از آن عبارتند از: بیماری های قلبی- عروقی، سرطان، جراحات غیر عمدی، سکته مغزی، دیابت، بیماری های تنفسی، خودکشی و آلزایمر.

 

خودی که به درد "خدا" نخورد ...
بی خود است ...
 .
.
 .
"و من یتوکل علی الله ، فهو حسبه"
همین که "خدا" هست کافی اس

درياي غدير، از ريزش آبشارگون وحي بر جان محمّد(ص) لبريز است

و قامت دين در زلال غدير خم انعکاس مي‌يابد



در غدير خم، ولايت شد قبول / برد بالا دست مولا را رسول

 رفت بالا دست خورشيد غدير / شد امام و مقتداي ما، امير

 سرآغاز امامت و ولايت برشما مبارک باد . . ش.



مدح علي و آل علي بر زبان ماست /

گويا زبان براي همين در دهان ماست  



خدايا به حق شاه مردان /   مرا محتاج نامردان مگردان

 فرا رسيدن عيد غديرخم بر عاشقان آن حضرت مبارک . . .


به روز غدير خم از مقام لم يزلي / به کائنات ندا شد به صوت جلي

 که بعد احمد مرسل به کهتر و مهتر / امام و سرور و مولا عليست علي

 عيد غدير خم بر شما مبارک



باز تابيد از افقْ روزِ درخشانِ غدير /

شد فضا سرشار عطرِ گل ز بستان غدير

 موج زد درياي رحمت در بيابان غدير /

چشمه هاي نور جاري شد ز دامان غدير . . .


 غدير خم که هستي روز بيعت با امام /

بر تو اي روز امامت از همه امت سلام

 از تو محکم شد شريعت، وز تو نعمت شد تمام /

ما به ياد آن مبارک روز و آن زيبا پيام . . .




از ولاي مُرتضي دل را چراغان مي کنيم /

بـا علي بار دگر تجديد پيمـان مي کنيم . . .



ستاره سحر از صبح انتظار دميد /

غدير از نفس رحمت بهار چکيد

 گرفت دست قدر، رايت شفق بر دوش /

زمين به حکم قضا آب زندگي نوشيد . . .


نور عالم از ولي داريم ما / اول و آخر علي(ع) داريم ما . . .


از جام و سبو گذشت کارم / وقت خُم و نوبت غدير است

 امروز به امر حضرت حق / بر خلق جهان علي(ع) امير است . . .



غدير، تجلّي اراده خداوند، مکمّل باور ما و نقطه تأمّلي در تاريخ است . . .



گفت پيغمبر به ياراي سخن /

پيک رب العالمين آمد به من

 گفت حيدر را خدا اين تحفه داد /

بر همه خلق جهان فضلش نهاد . . .



بر سرِ آسماني آن ظهر / آيه‌هاي شکوه نازل شد

 مژده دادند ايه‌هاي شکوه / دين احمد(ص) دوباره کامل شد . . .


خورشيد چراغکي ز رخسار عليست

/ مه نقطه کوچکي ز پرگار عليست

 هرکس که فرستد به محمد صلوات /

همسايه ديوار به ديوار عليست

 



روز عيد غدير خم از شريف ترين اعياد امت من است . . .

پيامبر اکرم(ص)



نازد به خودش خدا که حيدر دارد / درياي فضائلي مطهر دارد

 همتاي علي نخواهد آمد والله / صد بار اگر کعبه ترک بردارد

 عيد غدير خم مبارک باد


خدايا به حق شاه مردان / مرا محتاج نامردان مگردان

 فرا رسيدن عيد غديرخم بر عاشقان آن حضرت مبارک . . .


دلا امشب به مي بايد وضو کرد / و هر ناممکني را آرزو کرد . . .

عيد بر شما مبارک


آنان که علي خداي خود پندارند / کفرش به کنار عجب خدايي دارند . . .


چون نامه ي اعمال مرا پيچيدند / بردند به ميزان عمل سنجيدند

 بيش از همه کس گناه ما بود ولي / آن را به محبت علي بخشيدند . . .

عيدتان مبارک


تمام لذت عمرم در اين است / که مولايم اميرالمومنين است . . .

عيد شما مبارک



نه فقط بنده به ذات ازلي مي نازد /

ناشر حکم ولايت به ولي مي نازد

 گر بنازد به علي شيعه ندارد عجبي /

عجب اينجاست خدا هم به علي مي نازد . . .



هان! اي مردمان! علي را برتر بدانيد،

که او برترين انسان از زن و مرد بعد از من است.

هرکه با او بستيزد و بر ولايتش گردن ننهد نفرين و خشم من بر او باد.

 

قرآن به جز از وصف علي آيه ندارد /

ايمان به جز از حب علي پايه ندارد

 گفتم بروم سايه لطفش بنشينم /

گفتا که علي نور بود سايه ندارد



شبي در محفلي ذکر علي بود /

شنيدم عارفي فرزانه فرمود

 اگر آتش به زير پوست داري /

نسوزي گر علي را دوست داري




خورشيد شکفته در غدير است علي /

باران بهار در کوير است علي

 بر مسند عاشقي شهي بي همتاست /

بر ملک محمدي امير است علي . . .




مدح علي و آل علي بر زبان ماست / گ

ويا زبان براي همين در دهان ماست . . .


روز مـحـشــر پـرسـيـد ز مـن رب جـلـي /

گفت تو غـرق گنـاهي؟ گفتمش يـا رب بلي

 گفت پس آتش نميـگيرد چـرا جـسم و تنـت /

گفتمش چون حـک نمودم روي قلبم يا علي




نام علي : عدالت — راه علي : سعادت — عشق علي : شهادت — ذکر علي : عبادت 
عيد علي : مبارک . . .


ما زين جهان از پي ديدار ميرويم ، از بهر ديدن حيدر کرار ميرويم ،

 درب بهشت گر نگشايند به روي ما ، گوييم يا علي و ز ديوار ميرويم




عجب تمثيلي است اين که علي مولود کعبه است . . .

يعني اينکه باطن قبله را در امام پيدا کن .

عيد غدير خم مبارک



اي خداي مرتضي ، گردي از گامهاي فتوت

مرتضي را بر سر جهانيان بپاش تا ريشه نامردي

 در جهان بخشکد . عيد غدير خم ، عيد ولايت و امامت مبارک . . .



اگر خلق عالم علي را مي شناختند ،

دوستش ميداشتند و اگر خلق عالم علي را دوست

 ميداشتند ، جهنم آفريده نميشد . . .



به روز غدير خم از مقام لم يزلي /

به کائنات ندا شد به صوت جلي .

که بعد احمد مرسل به کهتر و مهتر /

امام و سرور و مولا عليست علي ،

 عيد غدير خم بر شما مبارک



رسولي کز غدير خم ننوشد ، رداي سبز بعثت را نپوشد .

عيد غدير خم مبارک

 

 

عید کمال دین . سالروز اتمام نعمت و هنگامه اعلان وصایت و ولایت

 

امیر المومنین علیه السلام

 

بر شیعیان و پیروان ولایت خجسته باد

 

 

 

 خورشید چراغکی ز رخسار علیست / مه نقطه کوچکی ز پرگار علیست

 

هرکس که فرستد به محمد صلوات / همسایه دیوار به دیوار علیست

 

عید غدیر مبارک

 

 

روز عید غدیر خم از شریف ترین اعیاد امت من است

 

پیامبر اکرم(ص)

 

 

نازد به خودش خدا که حیدر دارد / دریای فضائلی مطهر دارد

 

همتای علی نخواهد آمد والله / صد بار اگر کعبه ترک بردارد

 

عید غدیر خم مبارک باد

 

 

خدایا به حق شاه مردان / مرا محتاج نامردان مگردان

 

فرا رسیدن عید غدیرخم بر عاشقان آن حضرت مبارک

 

دلا امشب به می باید وضو کرد / و هر ناممکنی را آرزو کرد

 

عید بر شما مبارک

 

 

علی در عرش بالا بی نظیر است

 

علی بر عالم و آدم امیر است

 

به عشق نام مولایم نوشتم

 

چه عیدی بهتر از عید غدیر است؟

 

 

چون نامه ی اعمال مرا پیچیدند

 

بردند به میزان عمل سنجیدند

 

بیش از همه کس گناه ما بود ولی

 

آن را به محبت علی بخشیدند

 

عیدتان مبارک

 

 

تمام لذت عمرم در این است / که مولایم امیرالمومنین است

 

عید شما مبارک

 

 

نه فقط بنده به ذات ازلی می نازد

 

ناشر حکم ولایت به ولی می نازد

 

گر بنازد به علی شیعه ندارد عجبی

 

عجب اینجاست خدا هم به علی می نازد

 

 

هان! ای مردمان! علی را برتر بدانید، که او برترین انسان از زن و مرد بعد از من است…. هرکه با او بستیزد و بر ولایتش گردن ننهد نفرین و خشم من بر او باد. (خطبه ی غدیریه)

 

 

 

قرآن به جز از وصف علی آیه ندارد

 

ایمان به جز از حب علی پایه ندارد

 

گفتم بروم سایه لطفش بنشینم

 

گفتا که علی نور بود سایه ندارد

 

عید غدیر مبارک

 

 

شبی در محفلی ذکر علی بود

 

شنیدم عارفی فرزانه فرمود

 

اگر آتش به زیر پوست داری

 

نسوزی گر علی را دوست داری

 

 

خورشید شکفته در غدیر است علی

 

باران بهار در کویر است علی

 

بر مسند عاشقی شهی بی همتاست

 

بر ملک محمدی امیر است علی

 

 

مدح علی و آل علی بر زبان ماست / گویا زبان برای همین در دهان ماست

 

 

روز مـحـشــر پـرسـیـد ز مـن رب جـلــــــــی

 

گفت تو غـرق گنـاهی؟ گفتمش یـا رب بلی

 

گفت پس آتش نمیـگیرد چـرا جـسم و تنـت

 

گفتمش چون حـک نمودم روی قلبم یا علی

 

 

شبی در محفلی ذکر علی بود ، شنیدم عاشقی مستانه فرمود ، اگر آتش به زیر پوست داری ، نسوزی گر علی را دوست داری . عید غدیر خم بر شما مبارک

 

 

نام علی : عدالت — راه علی : سعادت — عشق علی : شهادت — ذکر علی : عبادت — عید علی : مبارک

 

 

ما زین جهان از پی دیدار میرویم ، از بهر دیدن حیدر کرار میرویم ، درب بهشت گر نگشایند به روی ما ، گوییم یا علی و ز دیوار میرویم

 

 

عجب تمثیلی است این که علی مولود کعبه است . . . . یعنی اینکه باطن قبله را در امام پیدا کن . عید غدیر خم مبارک

 

 

ای خدای مرتضی ، گردی از گامهای فتوت مرتضی را بر سر جهانیان بپاش تا ریشه نامردی در جهان بخشکد . عید غدیر خم ، عید ولایت و امامت مبارک

 

 

اگر خلق عالم علی را می شناختند ، دوستش میداشتند و اگر خلق عالم علی را دوست میداشتند ، جهنم آفریده نمیشد

 

 

به روز غدیر خم از مقام لم یزلی ، به کائنات ندا شد به صوت جلی . که بعد احمد مرسل به کهتر و مهتر ، امام و سرور و مولا علیست علی ، عید غدیر خم بر شما مبارک

 

 

رسولی کز غدیر خم ننوشد ، ردای سبز بعثت را نپوشد . عید غدیر خم مبارک

 

ای عزیزان به شما هدیه زیـــــــــزدان آمد
عید فرخنـــــــده ی نورانی قربـــــــــان آمد
حاجیان سعی شما شد به حقیقت مقبول
رحمت واسعــــه ی حضــرت ســـبحان آمد

 

بر پیکر عالم وجود جان آمد
صد شکر که امتحان به پایان آمد
از لطف خداوند خلیل الرحمن
یک عید بزرگ به نام قربان آمد
.
.
.
عید قربان زنده دارد یاد قربان‌گشتگان را
پاسداران و اسیران و به خون آغشتگان را
خیز و در این عیدقربان سوی قربانگاه رو کن
معنی بیت و حرم را در شهادت جست‌وجو کن
.
.
.
عید قربان عیدی که یاد بود خاطره است
خاطره یک پدر و قصه یک پسر
عیدی که یادبود ابراهیم خلیل است
عیدی که قصه ایثار اسماعیل
بیائید به یاد بود بابای ابراهیم به قربان گاه برویم
و الله اکبر را زمزمه کنیم
.
.
.
عید قربان با نماز و عبادتش، با ذکر و دعایش، با قربانى و صدقات و احسانش
بسترى براى جارى ساختن مفهوم عبودیت و بندگى است . . .
.
.
.
ز اسماعیل جان تا نگذری مانند ابراهیم
به کعبه رفتنت تنها نماید شاد شیطان را
کسی کو روز قربان، غیر خود را می کند قربان
نفهمیده است هرگز معنی و مفهوم قربان را . . .
.
.
.
شوق دیدار قرار از دل ِ بیمار  زدست / هی به تن ، حال ِ دل ِ زار نبینی چه نشست
گفتمش خیز به پا موسم ِ حج ، چون دگران / خانه را سیر تماشا ، دلِ معشوقه پرست
.
.
.
بگذر از فرزند و جان و مال خویش
تا خلیل اللّه ِ دورانت کنند
سَر بِنه بر کف، برو در کوی دوست
تا چو اسماعیل، قربانت کنند
.
.
.
نگارا عید قربان است قربانت شوم یا نه ؟ / نگفتی یک دمی آیا که مهمانت شوم یانه ؟
برای طوف کویت جامه احرام بر بستم / گدای دوره گرد گوشه خوانت شوم یانه ؟
.
.
.
عید است بیا بخانه ام قهر مباش / مغرور ترین دختر این شهر مباش!
قربان تو گردم همگی میخندند / عیدانه بده و تلخ چون زهر مباش
.
.
.
زندگی‌تان به زیبایی گلستان ابراهیم و پاکی چشمه زمزم
عیدتان مبارک
.
.
.
خاک عرفات را , آب زمزم را , کوه حرا را , جرات ابراهیم را ,
طاقت اسماعیل را , وصال معشوق را صاحب کعبه نصیبت کند . . .
عیدتان مبارک .
.
.
.
خدایا :موری همصحبت سلیمان ،گوسفندی لایق قربان ،
عنکبوتی محافظ قرآن،سگ اصحاب کهف همنشین انسان !!!
و من ؟؟؟؟؟!!!!!
.
.
.
عید قربان، یعنى فدا کردن همه «عزیزها» در آستان «عزیزترین»
و گذشتن از همه وابستگى ها به عشق مهربان ترین . . .
.
.
.
عید قربان، جلوه‌گاه تعبد و تسلیم ابراهیمیان حنیف است
و فصل قرب مسلمانان به خداوند در سایه عبودیت . . .
.
.
.
عید قربان، عید فداکارى، ایثار، قربانى، اخلاص و عشق و بندگى، مبارک باد!
.
.
.
مبارک باد عید قربان، نماد بزرگ ترین جشن رهایى انسان از وسوسه هاى ابلیس . . .
.
.
.
خوشا «ذی‌الحجه» روز عید قربان
شروع داستان عشق و ایمان . . .
.
.
.
خواهی که تو را کعبه کند استقبال
مایی و منی را به منا قربان کن . . .
عید قربان مبارک
.
.
.
ز اسماعیل جان تا نگذری مانند ابراهیم
به کعبه رفتنت تنها نماید شاد شیطان را
کسی کو روز قربان، غیر خود را می کند قربان
نفهمیده است هرگز معنی و مفهوم قربان را . . .
.
.
.
صدای پای عید می آید.
عید قربان عید پاک ترین عیدها است
عید سر سپردگی و بندگی است.
عید بر آمدن انسانی نو
از خاکسترهای خویشتن خویش است.
عید قربان عید نزدیک شدن دلهایی است
که به قرب الهی رسیده اند.
عید قربان عید بر آمدن روزی نو و انسانی نو است
این عید مبارک
.
.
.
از دیشب در آغل باز بود الانم بازه !
خودت میدونی ، میتونی فرار کنی !
وگرنه ….!
عید قربان مبارک
.
.
.
عید را بهانه کنیم تا به همه کسانی که دوستشان داریم
سلامی بکنیم ، نام شما در اندیشه و مهرتان در قلب ماست
عید قربان بر شما مبارک
.
.
.
در موعود نگاه زیبایت ، اسماعیل شده ام
که قربانی پشم های روشنت باشم
بگو کدام قربانگاه را برای آخرین نفسم برگزیده ای
ای خلیل من !
.
.
.
بر پیکر عالم وجود جان آمد / صد شکر که امتحان به پایان آمد
از لطف خداوند خلیل الرحمن / یک عید بزرگ به نام قربان آمد
.
.
.
خدایا ،قبله ام ، سجاده ام حرف دلم آخر تویی تو
خدایا معبد ومعبود دنیا و سر شوریده ام آخر تویی تو
عید بر  شما مبارک
.
.
.
عید قربان که پس از وقوف در عرفات و مشعر و منا فرا مى رسد
عید رهایى از تعلقات است. رهایى از هر آنچه غیرخدایى است
در این روز، اسماعیل وجود را، یعنى هر آنچه بدان دلبستگى دنیوى پیدا کردیم
قربانى کنیم تا سبکبال شویم.
.
.
.
نشانم ده صراط روشنم را / خودم را، باورم را، بودنم را
خداوندا من از نسل خلیلم / به قربانگاه می آرم «منم» را
قربان، عید سر سپردگی و بندگی مبارک
.
.
.
خدایا قسمت می دهم هر لحظه کمکم کنی تا نفسم را
به قربانگاه درگاهت عرضه کنم و تو قربانی شدن و نلرزیدن و نلغزیدن را عنایت فرما
عید سعید قربان مبارک
.
.
.
یک شعر زیبا در مورد عید قربان
ندا آمد که، ابراهیم، بشتاب
رسیده فرصت تعبیر آن خواب
به شوق جذبه عشق خداوند
برآ، از آب و رنگ مهر فرزند
اگر این شعله در پا تا سرت هست
کنون، یک امتحان دیگرت هست
مهیا شو طناب و تیغ بردار
رسالت را به دست عشق بسپار
صدا کن حلق اسماعیل خود را
به قربانگه ببر هابیل خود را
منای دوست قربانی پسندد
تو را آن سان که می دانی، پسندد
خلیل ما! رضای ما  در این است
عبودیت به تسلیم و یقین است
ببین بر قد و بالای جوانت
مگر، نیکو برآید امتحانت
نفس در سینه افتاد از شماره
ملائک اشک ریزان در نظاره
پدر می بُرد فرزندش به مقتل
که امر دوست را سازد مسجّل
پدر آمیزه ای از اشک و لبخند
پسر تسلیم فرمان خداوند
منا بود و ذبیح و شوق تسلیم
ندا پیچید … در جانِ براهیم
خلیلا! عید قربانت مبارک
قبول امر و فرمانت مبارک
پذیرفتیم این قربانی ات را
پسندیدیم سرگردانی ات را
بر این ذبح عظیمت آفرین باد
شکوه عشق و تسلیمت چنین باد
خلیل الله … ای معنای توحید
کنون تیغت گلوی نفس بُبرید
کنار خیمه هاجر در تب و تاب
که یا رب این دل شوریده دریاب
گلم اینک به دست باغبان است
مرا این فصل سبز امتحان است
اگرچه مادری درد آشنایم
خداوندا به تقدیرت رضایم
اگرچه می تپد در سینه ام دل
اگرچه امتحانم هست مشکل
خداوندا دلم آرام گردان
مده صبر مرا در دست شیطان
خدای عشق مزد عاشقی داد
برای دوست قربانی فرستاد
موحّد جز خدا در جان نبیند
در این آیینه جز جانان نبیند
.
.
.
ای عزیزان به شما هدیه ز یـزدان آمد / عید فرخنده ی نورانی قربان آمد
حاجیان سعی شما شد به حقیقت مقبول / رحمت واسعه ی حضرت سبحان آمد
.
.
.
خوشا «ذی‌الحجه» روز عید قربان  / شروع داستان عشق و ایمان
خواهی که تو را کعبه کند استقبال  / مایی و منی را به منا قربان کن
.
.
.
عید قربان، یعنى فدا کردن همه «عزیزها»
در آستان «عزیزترین»، و گذشتن از همه وابستگى ها به عشق مهربان ترین . . .
.
.
.
عید قربان، عید ذبح میوه ی دل ابراهیم و ایثار سبز اسماعیل
عید بر آمدن انسانی نو از خویشتن خویش، عید رهیدگی از اسارت نفس
عید لبیک به دعوت حق بر شما مبارک . . .
.
.
.
آنگاه که ابراهیم، اسماعیل را به قربانگاه عشق برد
این ذات اقدس الهی بود که جلوه گر شد.
این عشق آموختنی است
عید سعید قربان مبارک
.
.
.
عید قربان به حقیقت زخداوند کریم / آفتابی به شب ظلمت انسان آمد
جمله دلهاچو کویری ست پر از فصل عطش / بر کویـر دل ما نعمت باران آمد
.
.
.
خوشا آنان که با حق آشنایند / مطیع محض فرمان خدایند
چو ابراهیم اسماعیل خود را / فدای امر الله می نمایند
.
.
.
نشانم ده صراط روشنم را / خودم را، باورم را، بودنم را
خداوندا من از نسل خلیلم / به قربانگاه می آرم «منم» را
قربان، عید سر سپردگی و بندگی مبارک
.
.
.
ای تو جان نوبهاران، خوش رسیدی، خوش رسیدی!
ای تو شور آبشاران، خوش رسیدی، خوش رسیدی!
آمدی چون ماه تازه، تیغ بر کف، خنده بر لب
آمدی ای عید قربان! خوش رسیدی، خوش رسیدی!

 

 

 

عیدقربان، جشن رهیدگی از اسارت نفس و شکوفایی ایمان و یقین
بر همه ابراهیمیان مبارک باد . . .
.
.
.
در وصف تو ای گل مرا جانی هست / یادم آمد گذر از نفس نشانی هست
به وقت سرور و مستی ات، سالها / در عید سعید قربان شادمانی هست
عید قربان بر همگان میارک باد
.
.
.
شعر عید قربان
عید قربان آمدومن هم شدم قربانیت
گرچه من دعوت ندارم آمدم مهمانیت
مفلسم آهی ندارم در بساطم ناگزیر
این دل صد پاره و چشمان تر ارزانیت . . .
.
.
.
عیدقربان ، جشن رهایی ازاسارت نفس وشکوفایی ایمان ویقین
عیدسرسپردگی و بندگی بر شما مبارک . . .
.
.
.
پیامک عید قربان
اتمام حجت کردم
طاقتم طاق شده
درد فراق وصل تو را می طلبد
این عید قربان ، قربان تو می شوم . . .
.
.
.
عید قربان با نماز و عبادتش، با ذکر و دعایش
با قربانى و صدقات و احسانش
بسترى براى جارى ساختن مفهوم عبودیت و بندگى است . . .
.
.
.
اس ام اس ویژه عید قربان
ز اسماعیل جان تا نگذری مانند ابراهیم
به کعبه رفتنت تنها نماید شاد شیطان را
کسی کو روز قربان، غیر خود را می کند قربان
نفهمیده است هرگز معنی و مفهوم قربان را . . .
.
.
.
بگذر از فرزند و جان و مال خویش
تا خلیل اللّه ِ دورانت کنند
سَر بِنه بر کف، برو در کوی دوست
تا چو اسماعیل، قربانت کنند . . .
.
.
.
عید قربان، یعنى فدا کردن همه «عزیزها» در آستان «عزیزترین»
و گذشتن از همه وابستگى ها به عشق مهربان ترین . . .
.
.
.
عید قربان، جلوه‌گاه تعبد و تسلیم ابراهیمیان حنیف است
و فصل قرب مسلمانان به خداوند در سایه عبودیت . . .
.
.
.
عید قربان، عید شرافت بنى آدم است و کرامت انسانى اش
جشن رها شدن از قید پدرانى است که جان فرزند خویش را نذر قربان گاه ها مى کردند . . .

 

 

عید قربان گرچه آیین خلیل آزر است / ملت اسلام را امروز زیب و زیور است

حبّذا عیدى که سرخ از خون قربانى او / گونه اسلام و روى ملت پیغمبر است . . .

.

.

.

بگذر از فرزند و جان و مال خویش / تا خلیل اللّه ِ دورانت کنند

سَر بِنه بر کف، برو در کوی دوست / تا چو اسماعیل، قربانت کنند . . .

 

.

.

.

مبارک باد عید قربان ، نماد بزرگ ترین جشن رهایى انسان از وسوسه هاى ابلیس . . .

.

.

.

عید قربان، عید سربلند بیرون آمدن از امتحان عبودیت است . . .

.

.

.

نگارا عید قربان است قربانت شوم یا نه ؟ / نگفتی یک دمی آیا که مهمانت شوم یانه ؟

برای طوف کویت جامه احرام بر بستم / گدای دوره گرد گوشه خوانت شوم یانه ؟

.

.

.

عید است بیا بخانه ام قهر مباش / مغرور ترین دختر این شهر مباش

قربان تو گردم همگی میخندند / عیدانه بده و تلخ چون زهر مباش . . .

.

.

.

عید قربان

عید شرافت بنى آدم است و کرامت انسانى اش

جشن رها شدن از قید پدرانى است که جان فرزند خویش را نذر قربان گاه ها مى کردند . . .

.

.

.

عید قربان

بالاترین نقطه اى است که اوج مقام بشر تعیین مى شود

و تا ابد، درجه ایمان با همان نقطه سنجیده مى گردد . . .

.

.

.

عید قربان، یادآور زیباترین نمونه تعبد انسان در برابر خداوند متعال است . . .

.

.

.

عید قربان، عید فداکارى، ایثار، قربانى، اخلاص و عشق و بندگى، مبارک باد . . .

.

.

.

عید قربان

جلوه‌گاه تعبد و تسلیم ابراهیمیان حنیف است و فصل قرب مسلمانان به خداوند در سایه عبودیت . . .

.

.

.

عید قربان، یعنى فدا کردن همه «عزیزها» در آستان «عزیزترین»

و گذشتن از همه وابستگى ها به عشق مهربان ترین . . .

.

.

.

خوشا «ذی‌الحجه» روز عید قربان / شروع داستان عشق و ایمان

خواهی که تو را کعبه کند استقبال / مایی و منی را به منا قربان کن

.

.

.

حلول تازه داده فیض سبحان / چه زیبا منجلی شد «عید قربان» . . .

.

.

.

ز اسماعیل جان تا نگذری مانند ابراهیم / به کعبه رفتنت تنها نماید شاد شیطان را

کسی کو روز قربان، غیر خود را می کند قربان / نفهمیده است هرگز معنی و مفهوم قربان را . . .

.

.

.

عید قربان با نماز و عبادتش، با ذکر و دعایش، با قربانى و صدقات و احسانش

بسترى براى جارى ساختن مفهوم عبودیت و بندگى است . . .

.

.

.

عید سعید «قربان» ، جشن «تقرب» عاشقان حق مبارک . . .

.

.

.

عید اضحی رسم و آئین خلیل آزرست / بعد آن ،عید غدیر، روز ولای حیدر است

عید قربان و پیشاپیش عید سعید غدیر مبارک

.

.

.

عیدقربان، جشن رهایی ازاسارت نفس وشکوفایی ایمان ویقین ،عیدسرسپردگی وبندگی

عیدنزدیک شدن دلها به قرب الهی برهمه مسلمانان مبارک باد . . .

.

.

.

عید قربان ، پر شکوهترین ایثار و زیباترین جلوه ی تعبد در برابر خالق یکتا بر شما مبارک . . .

.

.

.

نزول فیض رب العالمین است / حلول «عید قربان» در زمین است

.

.

.

عید قربان عید عبادت و بندگی و عید اطاعت از قادر یکتا برشما تهنیت باد . . .

.

.

.

عیدقربان، جشن رهیدگی از اسارت نفس و شکوفایی ایمان و یقین بر همه ابراهیمیان مبارک باد . . .

 

قهرمان ها تاریخ را ساخته اند و ترسوها در پی نوشتن کتاب های تاریخ می مانند. قهرمانی در هیچ یک از صفحات تاریخ به معنای خشک سری و یک دندگی نبوده است. قهرمانانی بوده اند که در کوره نرمش ها و انعطافات ساخته و پرداخته شده اند اما نرمش آنها نیز قهرمانانه و شجاعانه بوده است به گونه ای که هیچ کس نمی تواند آنها را ترسو خطاب نماید. حضرت محمد (صلی الله علیه وآله وسلم) بزرگترین قهرمان تاریخ است که در جریان صلح حدیبیه اگر چه از جانب برخی اصحاب به دلیل برخی نرمش ها و انعطافات در صلح نامه نظیر قبول درخواست سهیل‌بن عمرو مذاکره کننده از طرف مشرکین مبنی بر حذف «بسم‌اللّه‌الرحمن‌الرحیم» از ابتدای صلح‌نامه و نوشتن «باسمک‌اللهم» به‌جای آن، و نیز حذف عنوان رسول‌اللّه بعد از نام آن حضرت و نوشتن «محمدبن عبداللّه» به‌جای آن اما سرانجام این نرمش قهرمانانه به تایید پروردگار رسید و خداوند متعال در راه بازگشت مسلمانان از حدیبیه سوره فتح را بر پیامبر عظیم الشان اسلام(ص) نازل کرد. در این سوره پروردگار رحمان و رحیم صلح حدیبیه را «فتح مبین» نامید و با اعلام رضایت از بیعت‌کنندگان، وعده پیروزیها و غنیمتهای فراوان به مسلمانان داده بود.

 

 

آیا بدحجاب ها زیباتر هستند؟

قبل از خواندن متن توجه داشته باشیم که:با دیدن این عکس  و خواندن این مطالب سریع نگوییم اینها انگل هستند؛سریع نسخه فی البداهه نپیچیم که باید با اینها برخورد شود؛سریع به دنبال روشهای فیزیکی بی فایده و انسان عقده ای کن نباشیم

آسیب اجتماعی بد حجابی

آسیب اجتماعی بد حجابی

هر سالی که می گذرد، بدحجابی‌ها شکل و شمایل جدیدتری به خود می‌گیرند، تا جایی که دیگر با سری به مانتوفروشی ها متوجه می شویم که باید با چیزی به نام «دکمه» در مانتوها خداحافظی کنیم. مانتو هم دیگر معنای خود را از دست داده و بیشتر شبیه شنلی شده که تنها روی شانه ها آویزان می شود و از روبرو چیزی به نام «مانتو» دیده نمی‌شود.ولی راه چیست؟ به نظر می رسد برای پدیده حجاب باید به این سوالات جواب روشن، دقیق و عینی (یعنی علم واقع گرایانه) داد. سوالاتی از قبیل سوالات زیر:

اول باید علت ایجاد این پدیده شناسایی شود. همچنین باید مشخص شود که این پدیده انحراف است یا نه. بعد باید دید که چرا این افراد آن را می پسندند؟ چرا نباید این روش را بپسندند؟ تفاوت این افراد با کسانی که خود حجاب اختیاری دارند چیست؟ چگونه این شکاف را می شود پر کرد؟



ادامه مطلب ...

نتیجه وحشتناک جهاد جنسی+تصاویر

به گزارش دو روز ، اخیراً در شبکه‌های اجتماعی تصاویر و خبرهایی منتشر می‌شود که حاکی از آن است که زنانی که فریب دروغ‌های مفتی‌های وهابی را خورده و به جهاد نکاح(!) در سوریه رفته‌اند و هر روز به همبستری یکی از تروریست‌ها برای شهوت‌رانی درمی‌آیند نوزادانی به وجود آمده‌اند که به محض زایمان مادران‌شان دفن می شوند و یا بدون هیچ مسؤولیتی در میان خرابه‌ای رها می‌شوند تا بمیرند.

g3mxbvj1gembq3afry9w نتیجه وحشتناک جهاد جنسی+تصاویر

این نوزادان که حاصل ازدواج‌های زنان فریب‌خورده با تروریست‌های سوریه هستند اصلاً مشخص نیست متعلق به چه کسی است چون این زنان که برای جهاد نکاح به سوریه رفته‌اند روزانه توسط تروریست‌ها مورد سوءاستفاده جنسی قرار می‌گیرند و موازین شرع را رعایت نمی‌کنند و فقط برای هوس‌رانی تروریست‌ها آماده هر کاری هستند و خودشان را با کمترین بها در اختیار تروریست‌ها قرار می‌دهند.



ادامه مطلب ...

 

علی، دست خدا ، امشب به جنت می نهد پا را

                     پــیــامـبــر آورد  از بـهــر  اسـتــقــبــال  زهـــرا را

 مـلاقــات  عـلـی و فـاطـمـه بـاشـد  تـمـاشـایـی

                    ز مـظلومـی کنـد  مـظلومـه ای امشب پـذیـرایـی

 نشان برهم دهند از چشم احمد دور و سربسته

                  عـلـی فـرق شکسـته ، فـاطمـه پهلوی بشکسته

 

 

شنبه 5 مرداد 1392برچسب:, :: 12:29 :: نويسنده : سروش افشار

خداوندا..

 

تــو میدانی که من دلواپس فردای خود هستم

 

مبادا گم کنم راه قشنگ آرزوها را

 

مبادا گم کنم اهداف زیبا را

 

مبادا جا بمانم از قصار موهبت هایت

 

خداوندا..

 

مرا مگذار تـــنها لحظه ای حتی....

اکنون جای این سوال از مفتی های مقدس ماب وهابی باقی است که اگر قصدتان تبدیل کردن جوامع اسلامی به فاحشه خانه بوده است چرا از ابتدا با هزینه های بسیار کمتری راه کشورهای اروپایی و آمریکایی را در پیش نگرفتید تا حتی بیش از نیازتان به شما عرضه کنند؟
 

 



ادامه مطلب ...

دنیای امروز بخصوص جهان شیعه در حال حاضر با یكی از تهدیدات جدی در عرصه بین‌المللی مواجه است. این مشكل به واسطه ظهور جریان‌های تندرو عقیدتی بروز و ظهور پیدا كرده است.

از زمان شكل‌گیری جریان‌های تندرو با لباس "سلفی‌گری" در دنیای معاصر مدت زمان زیادی نمی‌گذرد اما وقوع برخی رویدادها و حمایت غرب از گروهی از مسلمانان كه نگاهی افراطی به اسلام دارند، رشد سلفی‌گری و به تبع آن جریان تكفیری‌ها را در پی داشته است.

يكي از عوامل مهم درگيري‌هاي خونين منطقه ، بحث تكفير شيعيان و مطرح كردن آن از سوي علما و روحانيون افراطي وهابي و سلفي است كه باعث قرباني شدن بسياري از شيعيان بي‌گناه در منطقه شده است.

متأسفانه به جاي برخورد مناسب و معقولانه با اين پديده و اعلام برائت از اقدامات خشن و سركوبگرايانه، در آذر ماه 1385 ، سي و هشت نفر از علماي سلفي عربستان سعودي در بيانيه‌اي ضمن ابراز تاسف از سقوط بغداد‌ آن را توطئه مشكوك صليبيون، روافض و صفوي‌ها دانستند و هدف از آن را حفاظت و حمايت از اشغالگران و تحديد نفوذ اهل سنت در منطقه ،ايجاد هلال شيعه و تجزيه عراق به سه منطقه كردي، شيعي و سني خواندند!


ادامه مطلب ...
جمعه 7 تير 1392برچسب:یادداشتهای قاصدک , خدا , :: 14:33 :: نويسنده : سروش افشار

 گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

تو کلاس درس خدا :

اونیکه نا شکری میکنه، رد میشه...

اونیکه ناله میکنه ، تجدید میشه...

اونیکه که صبر میکنه ، قبول میشه...

ولی اونیکه شکر میکنه ، شاگرد ممتاز میشه.

دعا میکنم همیشه شاگرد ممتاز خدا باشی و دعا کن ، منم همکلاست باشم.

 



ترجمه متن:



- داداشی به نظر تو زندگی بعد از تولد وجود داره؟

 آیا تو به وجود مامان اعتقاد داری؟


- نه من به این چیزا اعتقادی ندارم؛

 من یک ملحدم. مگه تو تا حالا مامانو دیدی؟
پنج شنبه 12 ارديبهشت 1392برچسب:روز مادر , یادداشتهای قاصدک, :: 14:46 :: نويسنده : سروش افشار

 حتی اگر به تعداد شنهای بیابان و قطره های باران، روزها در خدمت او بایستی، حتی به جای زحمتهای طاقت فرسای دوران بارداری او نخواهد بود.

آیا می توان حق

رسول خدا (ص) می فرماید:

حق پدر این است که از او در طول زندگی اطاعت کنی ولی حق مادر را هرگز نمی توانی ادا کنی، حتی اگر به تعداد شنهای بیابان و قطره های باران، روزها در خدمت او بایستی، حتی به جای زحمتهای طاقت فرسای دوران بارداری او نخواهد بود.

شخصی به خدمت حضرت رسید و از کج خلقی مادرش شکایت کرد. رسول مهر فرمود:
او  در آن نه ماه که بار تو را تحمل می کرد و آن دو سال که تو را شیر داد و شب هایی که بیداری کشید و روزهایی که برای تو تحمل تشنگی کرد، کج خلق نبود! 

مرد گفت: من پاداش زحمتهای او را پرداخته ام و او را دو بار بر دوش گرفته و به حج برده ام.
پیامبر فرمود: حتی جزای یک ناله ی او را به هنگام وضع حمل نپرداخته ای.

پنج شنبه 12 ارديبهشت 1392برچسب:فاطمه , زهرا , یادداشتهای قاصدک , روز زن , , :: 14:43 :: نويسنده : سروش افشار

 بر عالمیان رحمت بی حد آمد

زیبا گهر رسول امجد آمد

تبریک به شیعیان اهل عالم

چون فاطمه دختر محمد آمد

ولادت با سعادت حضرت فاطمه (س) مبارک باد.

روز مادر و روز زن و اگر روز دوم را در جمله ام حذف کنم، روز مادر زن را به مادربزرگم، مادرم، خواهرم، همسرم، مادر زنم و بانوان خانواده تبریک می گویم. همچنین به تمام مادربزرگان، مادران، خواهران، همسران و بانوان تبریک عرض می گویم.

یک حرف یواشکی، اسامی به ترتیب نقش آورده شده است و فکر کنم ارادتم را ثابت کردم.

 

خواستم بگویم، فاطمه دختر خدیجهٔ بزرگ است، دیدم فاطمه نیست.
خواستم بگویم، که فاطمه دختر محمد است. دیدم که فاطمه نیست.
خواستم بگویم، که فاطمه همسر علی است. دیدم که فاطمه نیست.
خواستم بگویم، که فاطمه مادر حسنین است. دیدم که فاطمه نیست.
خواستم بگویم، که فاطمه مادر زینب است. باز دیدم که فاطمه نیست.

نه، این‌ها همه هست و این همه فاطمه نیست. فاطمه، فاطمه است .

دکتر شریعتی

 مقیم لندن بود،

 تعریف می کرد که یک روز سوار تاکسی می شود

 و کرایه را می پردازد. راننده بقیه پول را که برمی گرداند 20 پنس

اضافه تر می دهد!

 می گفت :

چند دقیقه ای با خودم کلنجار رفتم که بیست پنس اضافه را برگردانم یا نه؟

آخر سر بر خودم پیروز شدم و بیست پنس را پس دادم

و گفتم آقا این را زیاد دادی ...

گذشت و به مقصد رسیدیم .

 موقع پیاده شدن راننده سرش را بیرون آورد و گفت آقا از شما ممنونم .

پرسیدم بابت چی ؟ گفت می خواستم فردا بیایم

 مرکز شما مسلمانان و مسلمان شوم اما هنوز کمی مردد بودم.

وقتی دیدم سوار ماشینم شدید خواستم شما را امتحان کنم .

 با خودم شرط کردم اگر بیست پنس را پس دادید بیایم . فردا خدمت می رسیم!

تعریف می کرد :

تمام وجودم دگرگون شد حالی شبیه غش  به من دست داد

 

من مشغول خودم بودم در حالی که داشتم تمام اسلام را

به بیست پنس می فروختم !!!

 



ادامه مطلب ...

نماد س ک س در فیس بوک 

شاید برایتان جالب باشد که مدیر و وبسایت پربازدیدترین وبسایت جهان یعنی فیس بوک عضو انجمن بی خدایان میباشد،و جز50نفر معروف جهان که منکر وجود خداوند هستند نیز است...در فیس بوک رازهای فراماسونری و شیطان پرستی بسیار زیاد بوده است و ما چند نماد مخفی در فیس بوک را برایتان مهیا کردیم.

http://funparsi.rozblog.com/post/161



ادامه مطلب ...

 

 

 

امیر المومنین علی ( ع ) می فرمایند:

 

خدارا عبادت نمی کنم از ترس جهنم و خدارا عبادت نمیکنم برای بهشت

بلکه خدارا عبادت میکنم

زیرا او لایق پرستش و عبادت است...




ادامه مطلب ...

 

در داستان جالبى از امیر المومنین حضرت على(علیه السلام ) به این مضمون نقل شده است که روزى رو به سوى مردم کرد و فرمود: به نظر شما امید بخش ترین آیه قرآن کدام آیه است ؟ بعضى گفتند آیه "ان الله لا یغفر ان یشرک به و یغفر ما دون ذلک لمن یشاء"(خداوند هرگز شرک را نمى بخشد و پائین تر از آن را براى هر کس که بخواهد مى بخشد) سوره نساء آیه 48
امام فرمود: خوب است ، ولى آنچه من میخواهم نیست ، بعضى گفتند آیه "و من یعمل سوء او یظلم نفسه ثم یستغفرالله یجد الله غفورا رحیما" (هر کس عمل زشتى انجام دهد یا بر خویشتن ستم کند و سپس از خدا آمرزش بخواهد خدا را غفور و رحیم خواهد یافت) سوره نساء آیه 110
امام فرمود خوبست ولى آنچه را مى خواهم نیست .
بعضى دیگر گفتند آیه "قل یا عبادى الذین اسرفوا على انفسهم لا تقنطوا من رحمة الله ان الله یغفر الذنوب جمیعا انه هو الغفورالرحیم" (اى بندگان من که دراثر گناه، بر خویشتن زیاده روی کرده اید، ازرحمت خدا مایوس نشوید در حقیقت خدا همه گناهان را مىآمرزد که او خود آمرزنده مهربان است) سوره زمرآیه53
امام فرمود خوبست اما آنچه مى خواهم نیست ! بعضى دیگر گفتند آیه "و الذین اذا فعلوا فاحشة او ظلموا نفسهم ذکروا الله فاستغفروا لذنوبهم و من یغفر الذنوب الا الله" (پرهیزکاران کسانى هستند که هنگامى که کار زشتى انجام مى دهند یا به خود ستم مى کنند به یاد خدا مى افتند، از گناهان خویش آمرزش مى طلبند و چه کسى است جز خدا که گناهان را بیامرزد)
سوره آل عمران آیه135
باز امام فرمود خوبست ولى آنچه مى خواهم نیست . در این هنگام مردم از هر طرف به سوى امام متوجه شدند و همهمه کردند فرمود: چه خبر است اى مسلمانان ؟ عرض کردند: به خدا سوگند ما آیه دیگرى در این زمینه سراغ نداریم . امام فرمود: از حبیب خودم رسول خدا شنیدم که فرمود:
امید بخش ترین آیه قرآن این آیه است
"واقم الصلوة طرفى النهار و زلفا من اللیل ان الحسنات یذهبن السیئات ذلک ذکرى للذاکرین"
سوره هود آیه 114

و فرمود: اى على! آن خدایى که مرا به حق مبعوث کرده و بشیر و نذیرم قرار داده یکى از شما که برمىخیزد براى وضو گرفتن، گناهانش از جوارحش مىریزد، و وقتى به روى خود و به قلب خود متوجه خدا مىشود از نمازش کنار نمىرود مگر آنکه از گناهانش چیزى نمىماند، و مانند روزى که متولد شده پاک مىشود، و اگر بین هر دو نماز گناهى بکند نماز بعدى پاکش میکند، آن گاه نمازهاى پنجگانه را شمرد
بعد فرمود: یا على جز این نیست که نمازهاى پنجگانه براى امت من حکم نهر جارى را دارد که در خانه آنها واقع باشد، حال چگونه است وضع کسى که بدنش آلودگى داشته باشد، و خود را روزى پنج نوبت در آن آب بشوید؟ نمازهاى پنجگانه هم به خدا سوگند براى امت من همین حکم را دارد.

 دیپلماسی عمومی علاوه بر ایجاد تفاهم بین دولت‌ها، مثبت‌سازیِ افکار عمومی مردم نسبت به دولت خود یا دولت‌های دیگر موضوعیت پیدا می‌کند. در این ساز و کار تنها هدف بازسازی رابطه و ایجاد وجه‌ی مثبت در نظر مردمان است آن هم به هر وسیله‌ای. در این سازوکار می‌توان صدق و کذب، و حق و باطل، را در هم آمیخت و برای دست‌یابی به هدف وسیله را توجیه کرد و برای چند صباحی، عموماً طول عمر یک دولت، با مردم به گونه‌ای تعامل کرد تا به آن دولت امید ببندند.

اما در مقابل سازوکار دیگری برای ایجاد این ارتباط وجود دارد که درون‌مایه‌ای کاملاً دینی و خدامحور دارد. این روش به سخن حضرت علی (ع) در نهج البلاغه باز می‌گردد، آن‌جا که می‌فرمایند: «مَنْ أَصْلَحَ مَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ اللَّهِ أَصْلَحَ اللَّهُ مَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ النَّاس»، «کسى که میان خود و خدا را اصلاح کند، خداوند میان او و مردم را اصلاح خواهد کرد»، (نهج‌البلاغه، حکمت ۸۹) این سخن استراتژیک درون‌مایه‌ای فراتر از اندیشه‌ی مدرن دارد (که به بشر اصالت می‌دهد)، اندیشه‌ای که مبنای همه چیز در آن خداست و همه‌ی امور چه در سیاست و چه در غیر آن بر روش‌های دینی-الهی استوار است.

از روایت امام علی(ع) این طور برداشت می‌شود که نتیجه‌ تعریف نسبتِ رهبران سیاسی با خداست که باعث مثبت‌اندیشی مردم و در نهایت باعث تشریک مساعی برای پیشرفت جامعه می‌شود. همانطور که شخص امام رقم زدن مناسبات سیاسی برایشان عین تنظیم نسبتشان با خدا بود. البته خدا هم رابطه‌ی چنین شخصی را با خلقش تقویت می‌کند، اگر خوب بود بهتر می‌کند و اگر نه بهبود می‌بخشد و بیشترین جاذبه و گرایش را به سمت او به وجود می‌آورد. به چنین روشی برای ایجاد ارتباط میان حکومت و مردمان، می‌توان لقب ارتباطِ استراتژیک داد.

حال در این حوزه یکی از روش‌های ارتباطی با خدا که می‌تواند این ارتباط استراتژیک را ایجاد کند دعاست، خداوند می‌فرماید اگر کسی کاری را برای من خالص کند من خودم آن را به همگان می‌نمایانم. اینجاست که ارتباط استراتژیک شکل می‌گیرد، و رابطه‌ی میان فرد و مردمان نیز اصلاح می‌شود. رابطه‌ای که گاهی فراتر از حدِ انتظار اصلاح می‌شود. «و کم من ثناء جمیل لست اهلا له نشرته»، «و چه بسیار مدح و ثناى خوبى که من شایسته‏اش نبودم و تو آن را منتشر ساختى» (دعای کمیل).

انسان در سرزمین حوادث زندگی می‌کند، سرزمینی دستخوش دگرگونی. حوادث یا اموری که باعث تشویش خاطر یا مشغولیت فکری او می‌شوند. این حوادث یا او را در بر گرفته است یا انتظار می رود برای او اتفاق بیفتد. دعا این غرض را برطرف می‌کند چرا که دعا رفع بلای موجود، دفع ضررهای محتمل و جلب خیرات است که نه تنها در قرآن بلکه در منابع باقی مانده از معصومین بخش عظیمی از معارف را به خود اختصاص داده است. اما دعا کارکردی گسترده دارد. آنچه که کارکردِ دعا را می‌تواند به خوبی مشخص کند نگاه به دعا از حیثِ سلاح است.

«إِذَا أَذِنَ اللَّهُ لِعَبْدٍ فِی الدُّعَاءِ فَتَحَ لَهُ بَابَ الْإِجَابَةِ بِالرَّحْمَةِ وَ إِنَّهُ لَنْ یَهْلِکَ مَعَ الدُّعَاءِ هَالِکٌ وَ إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى یَغْضَبُ إِذَا تُرِکَ سُؤَالُهُ فَلْیَسْأَلْ أَحَدُکُمْ رَبَّهُ حَتَّى فِی شِسْعِ نَعْلِهِ إِذَا انْقَطَعَ إِنَّ سِلَاحَ الْمُؤْمِنِ الدُّعَاءُ»، (حضرت محمد(ص))، « رسول اکرم فرمود: هر گاه خدا براى بنده‏ اش اجازه‏ دعا بدهد بزودى خدا با رحمت خود در اجابت را برویش باز کند هر کس دعا کند نابود نمی‌شود و خدا بر بنده ‏اى که از او چیزى نخواهد خشم می‌کند و باید بنده از خدا بخواهد اگر چه بند کفشش باشد و اسلحه‏ مؤمن دعا کردن است.»

با این حساب دعا کارکردِ سلاح پیدا می‌کند برای مومنان و آن‌ها در جنگ خود با شیاطین می‌توانند از این سلاح بهره‌ گیرند. البته این جنگ، یک جنگِ نرم تمام عیار است که بین مومنان و شیاطین در می‌گیرد. متناسب با این جنگِ نرم، جنسِ این سلاح نیز باید نرم باشد، چنان‌که امام صادق در روایتی می‌فرمایند: « الدُّعَاءُ أَنْفَذُ مِنَ السِّنَانِ الْحَدِیدِ»، (امام صادق(ع))، «دعا از نیزه‌ی تیز فرو رونده‏تر است.» دعا به دلیل ماهیتی که دارد، مانند نیزه نیست که امکانِ‌ نفوذ محدودی داشته باشد، بلکه از نیزه نیز تیزتر و با نفوذتر است، یعنی به زبان ساده اسلحه‌ای برای میدان‌ها منازعه‌ی نرم است.

اما این سلاح با قدرت نفوذ بالا و بسیار نرم،‌ برای مبارزه و مجاهده با کدام دشمن و برای به کار‌گیری در کدامین میدان است؟ در روایتی از امام هشتم (علیه السلام) آمده که ایشان از دعا تعبیر می‏کنند به «سلاح انبیا». حضرت فرمودند: «عَلَیْکُم بِسِلَاحِ الْأَنْبِیَاء قِیلَ وَ مَا سِلَاحُ الأَنبِیَاءِ قَالَ الدُّعَاء» حضرت فرمودند بر شما باد به سلاح پیامبران؛ به حضرت گفته شد که سلاح انبیاء چیست؟ حضرت در پاسخ فرمودند اسلحه انبیا دعا است. دشمن اصلی پیامبران که بود؟ چه کسی یا چه کسانی در مقابل پیامبران صف می‌کشیدند و آن‌ها را از رسیدن به اهدافشان باز می‌داشتند؟

دشمن یا دشمنان پیامبران جز شیاطین جنی و انسی نبودند، شیطان که به عنوان دشمن آشکار، در قرآن به انسان معرفی شده است، یک شیطان جنی است. «لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبین»، (سوره‌ی بقره، آیه‌ی ۱۶۸) «پیروى از گام‏هاى شیطان نکنید، که او براى شما دشمنى آشکار است». البته انسان‌هایی هم که اختیار خود را به شیطان و هوای نفس خود سپرده‌اند عملاً به عنوان شیاطین انسی راه پیامبران را مسدود می‌کردند؛ خداوند در قرآن بیان می‌کند که برای هر پیامبری شیاطینی از جن و انس را به عنوان دشمنان پنهان و آشکار قرار می‌دهد. «وَ کَذلِکَ جَعَلْنا لِکُلِّ نَبِیٍّ عَدُوًّا شَیاطینَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ یُوحی‏ بَعْضُهُمْ إِلى‏ بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُوراً وَ لَوْ شاءَ رَبُّکَ ما فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَ ما یَفْتَرُون»، (سوره‌ی انعام، آیه‌ی ۱۱۲)، «و بدین گونه براى هر پیامبرى دشمنى از شیطانهاى انس و جن برگماشتیم. بعضى از آنها به بعضى، براى فریب [یکدیگر]، سخنان آراسته القا مى‏کنند و اگر پروردگار تو مى‏خواست چنین نمى‏کردند. پس آنان را با آنچه به دروغ مى‏ سازند واگذار».

بنابراین دعا، غیر از اینکه در فرآیند ارتباط استراتژیک، یک عنصر موثر برای ایجاد و اصلاح رابطه با خداست، فراتر از آن، می‌تواند سلاحی باشد، برای مقابله با دشمنانی که هم آشکارند و هم پنهان، هم در میدان‌های منازعه‌ی سخت قرار دارند و همه در میدان‌های منازعه‌ی نرم. البته اهمیت دعا در این است که نه تنها در برابر دشمنان آشکار و میادین سخت که حتی در برابر پنهانی‌ترین دشمنان و نرم‌ترین منازعات نیز کارآیی دارد، میادینی که در آن‌ها سلاح‌های دیگر موثر نیستند و اگر انسان بخواهد برای مبارزه با دشمنان خود در این میادین به این سلاح‌های سخت امید ببندد، راه به جایی نخواهد برد و خلع سلاح خواهد شد.

بنابراین در نرم‌ترین نوعِ جنگ یعنی جنگِ انسان با شیطان وسیله‌ایی که راه گشا خواهد بود سلاحی است به نامِ دعا. حال چه تهدیداتی برای خلعِ سلاح کردن بشر وجود دارد و آن را از مهمترین سلاحش برای پیروزی در جنگِ نرم ِ انسان با شیاطین جن و انس غافل می‌کند؟

ناامیدی: یکی از مهمترین روش‌های شیطان برای خلع سلاح انسان القای روحیه‌ی ناامیدی است. در این مسیر، شیطان تمام تلاش خود را می‌کند تا انسان را با نا امیدی از صراط مستقیم دور کرده و سببِ پویایی را از او بگیرد. با این کار، به مرور یاس از رحمت پروردگار فرد را فرا می‌گیرد، اعتمادش به خدا از دست می‌رود به منفی‌بافی روی می‌آورد و در نهایت زمین و زمان را دچارِ نقصان می‌بیند و مهمترین سلاح‌اش یعنی دعا را بر زمین می‌‌گذارد. «لا یَسْأَمُ الْإِنْسانُ مِنْ دُعاءِ الْخَیْرِ وَ إِنْ مَسَّهُ الشَّرُّ فَیَؤُسٌ قَنُوطٌ»، (سوره‌ی فصلت، آیه‌ی ۴۹)، «انسان از دعاى خیر خسته نمى ‏شود، و چون آسیبى به او رسد مأیوس [و] نومید مى‏ گردد.»

 غفلت: در بسیاری از موارد انسان ناامید نیست اما شیاطین جنی و انسی او را دچار غفلت می‌کنند. ذکر و یاد خداوند، در مقابل غفلت قرار دارد که اساساً کارکردِ نماز در این‌ مسئله خود را نشان می‌دهد. یکی از معانی صلات رفتن به خطِ مقدم ِنبرد علیه شیاطین جن و انس است و در معانی دیگر همان دعا و نیایش است. این دو معنی به شدت در هم آمیخته‌اند به گونه‌ای که جزءِ جدایی ناپذیرِ یکدیگر شمرده می‌شوند. از سوی دیگر، ‌محراب به عنوان محلِ عبادت و برگزاری نماز، از حرب می‌آید و به معنای محلِ حرب یا جنگ با شیطان است. از این‌رو در این محلِ حرب، منازعه بر سر ایجاد یا از میان رفتنِ غفلت است. حال آنچه که موردِ تهدید قرار می‌گیرد نماز و یاد خداوند به عنوانِ محملِ سلاحِ دعا است. با این توضیح کسی که دچار غفلت شود و نماز نخواند یعنی نه به میدانِ جنگ علیه بدی‌ها رفته و نه از سلاحش یعنی دعا استفاده کرده است؛ به بیان ساده خلعِ سلاح شده است.

 جبراندیشی: یکی دیگر از سلاح‌هایی که شیطان در برابر سلاح دعا به کار می‌برد، جبراندیشی است. آن‌جا که انسان به صورت افراطی تقدیرگرا و به بیانی محافظه‌کار می‌شود. این‌ اعتقاد که خدا برنامه‌ی زندگیِ انسان را از قبل نوشته و امکانِ تغییر این امورِ از پیش تعیین شده وجود ندارد. این‌جاست که وقتی انسان امور را از پیش تعیین شده بداند دیگر به دعا کردن و خواستن از خالقش نمی‌پردازد و برای بهبود شرایطِ زندگی‌اش خدا را نمی‌خواند در حالی که خدا در قرآن فرموده است: «وَ قالَ رَبُّکُمُ ادْعُونی‏ أَسْتَجِبْ لَکُمْ إِنَّ الَّذینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبادَتی‏ سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرینَ»، (سوره‌ی غافر، آیه‌ی ۶۰)، « و پروردگارتان فرمود: «مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم. در حقیقت، کسانى که از پرستش من کبر مى‏ورزند به زودى خوار در دوزخ درمى‏آیند.»

اما دعا به عنوان یک سلاح استراتژیک در در روندِ تاریخ چه کارکردهایی داشته است؟ آیا دعا فراتر از یک ساز و کار عبادی بین بنده و معبود، توانسته به سیر و روند تاریخ شکل‌ بخشد؟

آنچه که می‌توان در قرآن، احادیث و آثار باقی مانده از امامان برای آن شاهد گرفت این است که دعا چه در سطح فردی و چه در سطح قومی (تمدنی) تاثیر‌گذار بوده است. در سطح فردی می‌توان به نمونه‌هایی چون تغییر در سرنوشت بشریت در قالب دعای حضرت آدم و حوا و طلب آمرزش آن‌ها اشاره کرد، درخواستی که حضرت آدم در قالب دعا برای آمرزش از خداوند داشت و با آمرزش آن اولین استفاده‌ی موفق از این سلاح رقم خورد. «فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِماتٍ فَتابَ عَلَیْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحیمُ»، (سوره‌ی بقره، آیه‌ی ۳۷)، «سپس آدم از پروردگارش کلماتى را دریافت نمود و [خدا] بر او ببخشود آرى، او [ست که‏] توبه‏پذیرِ مهربان است.»

نمونه‌ی دیگری از استفاده‌ی دعا در سطحِ فردی، موردِ حضرت یونس (ع) است. «وَ ذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیْهِ فَنادى‏ فِی الظُّلُماتِ أَنْ لا إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمینَ»، (سوره‌ی انبیا،‌ آیه‌ی ۸۷) « و (به یاد آر) ذا النون (صاحب نهنگ، یونس بن متّى) را هنگامى که خشمناک (از میان قوم خود بیرون) رفت، پس گمان کرد که ما هرگز بر او تنگ نخواهیم گرفت، پس (کارش به جایى رسید که) در میان تاریکى‏ها (ى سه‏گانه شب و قعر دریا و شکم نهنگ) ندا درداد که (اى خدا) جز تو معبودى نیست، تو (از هر عیب و نقصى) منزه و پاکى، حقّا که من از ستمکاران بودم (زیرا عملى که نتیجه‏اش نقص بهره من بود بدون توجه به جا آوردم)»

حضرت یونس از طرف پروردگار مبعوث بر اهل نینوى شد و آن‌ها را دعوت کرد ولى ایمان نیاوردند پس نفرینشان کرد و از خدا خواست تا عذابشان کند همین که نشانه‏هاى عذاب نمودار شد قومش توبه کردند و ایمان آوردند. خدا عذاب را از ایشان برداشت اما یونس با عصبانیت و غضب از میان‌شان رفت و خداوند صحنه‏اى به وجود آورد که در نتیجه‌ی آن یونس به شکم یک ماهى بزرگ فرو رفت و در آن‌جا زندانى شد. تا آنکه خداوند او را به واسطه‌ی دعایی که به درگاهش کرد از شکم ماهی نجات داد و دوباره به سوى قومش فرستاد.

در سطح اجتماعی، قومی و تمدنی نیز آیه‌ «انّ الله لا یُغیِّرُ ما بقوم حتّی یغیّرو ما بانفسهم» کلیدی‌ترین راه تغییر سرنوشت را خود انسان می‌داند که یکی از پیش زمینه‌های این تغییر دعاست. در مثالی دیگر می‌توان به دعای مرزبانان امام سجاد(ع) اشاره کرد. فتح اسپانیا و شبه‌جزیره‌ی ایبری، مصادف با دوران امام سجاد (ع) بود. طارق ابن زیاد و دوستانش به مرزهای سرزمین‌های تحت حاکمیت مسلمین زدند و توانستند پایه‌های حکومتی را بگذارند که ۸۰۰ سال در جنوب اروپا دوام داشت و پیشرفته‌ترین جنبه‌های تمدنی را در زمان خود از اسلام و مسلمین به رخ اروپای عقب مانده کشید. در واقع دعای امام سجاد در قالب دعای مرزبانان بود که بدرقه و کمک حالِ طارق و یارانش شد و توانست در سطحِ تمدنی اثری ۸۰۰ ساله در قاره‌ای بگذارد که مسیحیت در آن حاکمیت تام و تمام داشت.

امام در این دعای طولانی جهانی می‌اندیشد و حتی تسلط خاندان بنی امیه و مروانیان بر خلافت اسلامی مانع از اتخاذ این سیاست نمی شود. امام در همه فرازهای دعا از تعبیر «مسلم» و «مسلمین» و «اهل ثغور» استفاده می‌کند که اصطلاح عام‌تری نسبت به مومنان یا شیعیان اهل بیت است تا با تحکیم هویت مشترک به مقابله با دشمن مشترک بپرازد.

«وَ حَصِّنْ ثُغُورَ الْمُسْلِمِینَ بِعِزَّتِکَ، وَ أَیِّدْ حُمَاتَهَا بِقُوَّتِکَ، وَ أَسْبِغْ عَطَایَاهُمْ مِنْ جِدَتِکَ. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ کَثِّرْ عِدَّتَهُمْ، وَ اشْحَذْ أَسْلِحَتَهُمْ، وَ احْرُسْ حَوْزَتَهُمْ، وَ امْنَعْ حَوْمَتَهُمْ، وَ أَلِّفْ جَمْعَهُمْ، وَ دَبِّرْ أَمْرَهُمْ، وَ وَاتِرْ بَیْنَ مِیَرِهِمْ، وَ تَوَحَّدْ بِکِفَایَةِ مُؤَنِهِمْ، وَ اعْضُدْهُمْ بِالنَّصْرِ، وَ أَعِنْهُمْ بِالصَّبْرِ، وَ الْطُفْ لَهُمْ فِی الْمَکْر»، (صحیفه‌ی سجادیه‌ی دعای مرزبانان)، «بار خدایا، درود بفرست بر محمد و خاندان او و مرزهاى مسلمانان را به پیروزمندى خویش استوار گردان و مرزبانان را به نیروى خود یارى ده و از خزانه‌ی فضل خویش عطایشان به فراوانى ارزانى دار. بار خدایا، درود بفرست بر محمد و خاندان او و شمارشان افزون کن و سلاحشان برنده. حوزه‏هاشان حراست فرماى و پیرامونشان را نفوذ ناپذیر گردان. جمعشان متحد کن و خود به تدبیر کارهاشان پرداز٫»

با در نظر گرفتن دعا به مثابه سلاح، صحیفه‌ی سجادیه را می‌توان به عنوان انباری پر از سلاح و مهمات در نظر گرفت. انباری که سلاح‌های آن نه تنها در سطحِ فردی بلکه در سطح تمدنی نیز کارآمدی خود را ثابت کرده‌اند.

اعجاز دعا در هشت سال دفاع مقدس، در جنگ سی و سه روزه و در همه‌ی اقداماتی که علیه شیاطین و دشمنان انجام شده و می‌شود، خود را نشان داده است. در سخت‌ترین و پیچیده‌ترین عملیات‌ها دعا و توسل به ائمه‌ی اطهار راه‌گشا بوده است.

دعا به مثابه سلاح، چه به لحاظ ابزاری برای ارتباط استراتژیک، چه به لحاظِ سلاحی استراتژیک، ساز و کاری است که کمتر به اهمیت آن از این حیث پرداخته شده است. از این‌رو مهندسی معکوس اجزای سازنده‌ی این ابزارِ تهاجمی و دفاعیِ پیچیده در جنگِ نرم، می‌تواند نقشِ مهمی در شناختِ آن داشته و اهمیتِ چنین ساز و کاری را در شکل‌‌دهی به روابط ما بین خالق و مخلوق، و اثر گذاری آن‌را چه در سطح فردی و چه در سطحِ تمدنی نشان دهد.

 

برای اولین بار در ایران ، تابلوی بزرگی از یک رئیس جمهور آمریکا در یکی از مهم ترین معابر شهری تهران ، نصب شد! 

در این تابلوی چند ده متری ، تصویری از باراک اوباما در کنار شمر بن ذی الجوشن ترسیم شده است که مجموع تصویر و نوشته های زیر آن ، تداعی گر ماجرای امان نامه شمر به حضرت ابوالفضل(ع) در روزهای قبل از عاشوراست که البته توسط حضرت ، رد شد. 

در نوشته اول ، که به سبک زیر نویس شبکه بی بی سی فارسی و "سرخط خبرها"ی آن طراحی شده ، شمر در سال ۶۱ هجری می گوید:" با ما باش ، در امان باش." و در نوشته دوم نیز ، اوباما در سال ۲۰۱۳ میلادی همان جمله را تکرار می کند و می گوید: "با ما باش در امان باش.

این تابلوی بزرگ ، در انتهای بلوار کریم خان و مجاورت میدان ولی عصر(عج) تهران نصب شده است. 

b9dgyr9vm63irwwnlc.jpgb6tv4g69nttsj6qsy3d.jpgcgk3n66x2rw4mqhwqkpw.jpg

 

 الله

خدا
The Name Of God

الرحیم
مهربان
The Mercifull

الرحمن
بخشاینده
The Beneficent

الملک
پادشاه
The King

القدوس
مقدس 
The Holy

الجبار
توانگر
The Compeller

العزیز
باشکوه
The Mighty

المهیمن
نگهدارنده
The Protector

المؤمن
اطمینان دهنده
The Guardian Of Faith

السلام
پاک و سلامتی بخش عالم
The Source Of Peace

الغفار
همیشه بخشاینده
The Forgiver

المصور
نگارگر، صورتگر
The Fashioner

البارئ
درست
The Evolver

الخالق
آفریننده
The Creator

المتكبر
بسیار بزرگ
The Majestic

العلیم
داناترین
The All Knowning

الفتاح
گشاینده (پیروزکننده)
The Opner

الرزاق
همیشه روزی دهنده
The Provider

الوهاب
نیک بخشاینده
The Bestover

القهار
فروکاهنده
The Subduer

المعز
عزیزکننده
The Honourer

الرافع
(به سوی خود) بالا برنده
The Exalter

الخافض
پست کننده، خوار کننده 
The Abaser

الباسط
گستراننده، فراخ کننده روزی
The Expender

القابض
می‌راننده، بیرون کشنده جان‌ها
The Constrictor

العدل
بینهایت عادل
The Just

الحكم
دادگر
The Judge

البصیر
بیناترین
The All Seeing

السمیع
شنواترین
The All Hearing

المذل
خوارکننده
The Dishonourer

الغفور
بسیار بخشاینده
The All-Forgiving

العظیم
بی‌انتها 
The Great One

الحلیم
بسیار بردبار
The Forbearing One

الخبیر
آگاه‌ترین
The Aware

اللطیف
آن‌که بر بندگانش لطف دارد
The Subtle One

المغیث
نگاه دارنده، یاور
The Maintainer

الحفیظ
نگهدارنده
The Preserver

الكبیر
بزرگ‌ترین
The Most Great

العالی
بلند مرتبه
The Most High

الشكور
بسیار سپاسگزار (پاداش دهنده بزرگ است عمل کوچک را)
The Appreciative

المجیب
پاسخگو
The Responsive

الرقیب
نگهبان، بیننده و آماده
The Watchfull

الكریم
بسیار بخشنده
The Generous One

الجلیل
بسیار گرانقدر
The Sublime One

الحسیب
شمارنده
The Reckoner

الباعث
برانگیزنده مردگان
The Resurrector

المجید
بسیار لایق ستایش (در ذات و صفات خود عظیم و نسبت به بندگان بسیار با خیر و احسان است)
The Most Glorious One

الودود
دوست
The Loving

الحكیم
فرزانه، بسیار خردمند
The Wise

الواسع
گسترده، وسیع
The Far-Reaching

المتین
سخت (و نیز پاینده)
The Firm One

القوی
پرزور
The Most Strong

الوكیل
عهده دار همه امور بندگان و موجودات
The Trustee

الحق
راست، درست
The Truth

الشهید
بیننده
The Witness

المعید
بازگرداننده، دوباره زنده کننده 
The Restorer

المبدئ
نخستین آفریننده
The Originator

المحصی
شمارنده
The Reckoner

الحمید
ستوده
The Praiseworthy

الواجد
یابنده
The Finder

القیوم
قائم به ذات (همه-آفریننده‌ای که کسی او را نیافرید)، پاینده
The Self-subsisting

الحی
زنده
The Alive

الممیت
می‌راننده، نابود کننده
The Creator Of Death

المحیی
زندگی بخش، هستی بخش
The Giver Of Life

القادر
توانا
The Able

الصمد
بی‌نیاز
The Eternal

الاحد
یگانه (خدایی جز او نیست)
The One

الواحد
یکتا سرپرستی که همه ولایتها از اوست
The Unique

الماجد
بزرگوار
The Noble

الأخر
واپسین، آخر فناکننده موجود
The Last

الاول
نخستین، اول پدیدارکننده وجود 
The First

المؤخر
فراپس دارنده، پس گذارنده چیزها و نهنده آن‌ها بجای آن‌ها
The Delayer

المقدم
فراپیش کشنده
The Expediter

المقتدر
تعیین کننده (قضا و قدر)، فراتر
The Powerful

البر
نیکوترین
The Source Of All Goodness

المتعالی
خود ستوده
The Most Exalted

الولی
دوست، یار و نگهبان
The Governor

الباطن
پنهان، همه دربرگیرنده
The Hiddeen

الظاهر
آشکار(پدیدار، هویدا)، همیشه پیروز
The Manifest

مالك الملك
فرمانروای جهان
The Eternal Owner Of Sovereignty

الرؤوف
بسیار دلسوز و مهربان
The Compassionate

العفو
درگذرنده(آمرزنده)، ناپدیدکننده گناهان
The Pardoner

المنتقم
انتقام گیر
The Avenger

التواب
همیشه توبه پذیر
The Acceptor Of Repentance

المغنی
بی‌نیاز کننده، بسنده
The Enricher

الغنی
توانگر
The Self-Sufficient

الجامع
گردآورنده
The Gatherer

المقسط
عادل
The Equitable

ذو الجلال والاكرام
دارای شکوه و بخشش
The Lord Of Majesty and Bounty

الهادی
رهنما
The Guide

النور
روشنی
The Light

النافع
سودمند
The Beneficial

الضار
آزار دهنده (این صفت تنها در احادیث یافت می‌شود)
The Distresser

المانع
بازدارنده
The Preventer

الصبور
شکیبا
The Patient

الرشید
راهنما، آموزگار و دانای بی‌خطا
The Guide To The Right Path

الوارث
مالک نهایی تمام مخلوقات
The Supreme Inheritor

الباقی
ماندگار و واگردان نشدنی (تغییر ناپذیر)
The Everlasting

البدیع
سنجش ناپذیر، آفریننده
The Incomparable

 

 http://www.webgardi2030.ir/

 

چهار شنبه 20 دی 1391برچسب:, :: 20:6 :: نويسنده : سروش افشار

 خدا را دوست دارم به خاطر اینکه با هر username که باشم مرا connect می کند.

 

خدا را دوست دارم به خاطر اینکه تا خودم نخواهم مرا disconnect نمی کند.

 

خدا را دوست دارم به خاطر اینکه هیچ وقت به من پیام line busy نمی دهد.

 

خدا را دوست دارم چون با یک delete هرچه را بخواهم پاک می کنم.

 

خدا را دوست دارم به خاطر این همه wallpaper که update میکند.

 

خدا را دوست دارم به خاطر اینکه با اینکه خیلی بدم مرا log off نمی کند.

 

خدا را دوست دارم به خاطر اینکه همه چیز مرا می داند ولی send to all نمی کند.

 

خدا را دوست دارم به خاطر اینکه همیشه اجازه undo کردن را به من میدهد.

 

خدا را دوست دارم به خاطر اینکه من را install کرده است.

 

خدا را دوست دارم به خاطر اینکه اراده کنم on میشود و من می توانم با او حرف بزنم.

 

خدا را دوست دارم به خاطر اینکه دلش را میشکنم ولی او باز مرا می بخشد و مرا shout downنمی کند.

خدا را دوست دارم به خاطر اینکه password اش هیچ وقت یادم نمی رود.

 

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد