یادداشتهای قاصدک
اجتماعی
درباره وبلاگ


در کتابی خواندم که میزان فرزانگی و فهم و درک انسانها بر دو عامل استوار است ؛ گفتن سخنی دلنشین و پسندیده و داشتن دلی سخن پذیر. دوست عزیز به وبلاگ یادداشتهای قاصدک خوش آمدید . مطالب وبلاگ من در خصوص سایبر و امنیت رایانه , مسائل اجتماعی و مذهبی خواهد بود . سعی خواهم کرد که با بیان مطالب متنوع , وبلاگ جذابی را خدمتتان ارائه کنم . ترجمه هایی که در این وبلاگ مطالعه میکنید بیانگر دیدگاههای نویسنده وبلاگ نیست . از این که لحظات گرانبهایتان را صرف بازدید از وبلاگ من می کنید متشکرم . هرگونه استفاده از مطالب وبلاگ با ذکر منبع بلامانع است . بنا به دلایلی تصمیم گرفتم که آدرس وبلاگمو از sorushafshar.blogfa.com به آدرس جدید mydandelions.loxblog.com تغییر بدم . و از این به بعد مطالبم رو در این آدرس منتشر خواهم کرد .
آخرین مطالب
نويسندگان

 

زنی میتواند زنانه رفتار کند که در کنار یک مرد زندگی کند . زنی که همیشه مجبور است وظایف مردانه ی همسرش را انجام دهد هیچگاه لذت زن بودن را درک نخواهد کرد .

زنان سرپرست خانوار

گناه بسیاری از زن ها چیست که همسرانشان مردانه عمل نمی کنند؟ مردانی که در حمایت کردن از خانواده ضعیف عمل می کنند، مردانی که در تصمیم گیری تردید دارند، مردانی که خودشان را طعمه ی سوء استفاده کنندگان و کلاهبرداران قرار می دهند، نمی توانند از زنانشان توقع زن بودن داشته باشند! زنی می تواند زنانه رفتار کند که در کنار یک "مرد" زندگی کند. زنی که همیشه مجبور است وظایف مردانه ی همسرش را انجام دهد، هیچگاه لذت زن بودن را درک نخواهد کرد.

شاید شما هم دیده باشید زنانی را که اجازه ی حرف زدن یا تصمیم گرفتن به همسرشان نمی دهند و نه تنها حق مدیریت، بلکه حق استقلال شخصی او را در رای و نظر هم سلب می کنند. حتما از رفتار آنها احساس انزجار کرده اید. اما باید دید رفتار آن مرد چگونه بوده که همسرش با بی قراری و بی تابی به جای او عکس العمل نشان می دهد. چرا به جای او حرف می زند و تصمیم می گیرد؟

اگر مشکل آن زن استبداد است و در رفتار با همه ی نزدیکان و اطرافیانش این طور عمل می کند، حرجی بر مرد نیست و این زن است که باید اصلاح شود. اما اگر مسئله، استبداد نیست و مشکل از ضعف مرد است، در این صورت کسی که باید سرزنش شود مرد است.

زنی که تجربه کرده است اگر مثل مرد به میدان نیاید باید خسارتهای فراوانی بپردازد چگونه می تواند به همسرش اعتماد کند؟ هر جا از مسئله ای بی خبر بماند طولی نمی کشد که یک مشکل غافلگیر کننده یقه اش را می گیرد. او باید به ادارات مختلف سر بزند تا مشکلی را حل کند ولی در مرحله ی امضاء، لازم است سرپرست خانواده بیاید، اینجا دیگر خان هفتم رستم است مرحله راضی کردن سرپرست خانواده برای پا گذاشتن در مکانهای اداری!

زنی لذت زن بودن را می فهمد که اگر پولی از شوهرش دریافت کرد نگران نباشد که آن را از کجا آورده و کی قرار است تاوان آن را پس بدهد. هر زنی چنانچه در پناه مردی با کفایت و مقتدر قرار گیرد، خواه نا خواه به نقش زنانگی خود روی می آورد و واقعا از زن بودنش لذت خواهد برد.

یک زن به شرطی می تواند زن باشد که همسرش را واقعا مسئول و توانا ببیند و نیازی به دخالت در امور او احساس نکند. برای عدم دخالت، اعتماد و آرامش لازم است. وقتی یک مرد نمی تواند این اعتماد و آرامش را ایجاد کند، همسرش هم نمی تواند یک زن باقی بماند.

زنان شریک زندگی اند

در مقابل مردان ضعیف و بی اراده، مردانی هستند مستبد و با طرز فکرهای قجری! زنهای اینها مجبور نیستند هم زن باشند هم مرد، بلکه باید فقط بچه باشند. اینکه می گوییم مرد باید وظایف خودش را با اقتدار و توانایی کامل به عهده بگیرد به این معنا نیست که زن را بی خبر بگذارد و او را از حق نظر و انتخاب محروم سازد. مرد موظف است وظایف و مسئولیتهای خودش را به دوش بگیرد اما حق ندارد زن را بی خبر بگذارد و با او مثل یک کودک رفتار کند. زن شریک زندگی است و شرکاء باید از کارهای هم مطلع و راضی باشند. اما این اطلاع و رضایت، مانع تقسیم وظایف نیست.

مردانی که همسرانشان را به حساب نمی آورند، همسرانشان را به سمت مصرف گرایی، ولخرجی و قدرناشناسی سوق می دهند.

معمولا پر مصرفترین زنان زنانی هستند که جیب خودشان را از جیب همسرشان جدا می دانند. لذا وقتی پولی از همسر به چنگ می آورند ، دلیلی نمی بینند در خرج آن ملاحظه کنند. این پول مثل پول مفتی است که از یک غریبه به دست آمده است.

 

زنان سرپرست خانوار

به لحاظ روانشناسی ، کسی که مورد مشورت قرار نمی گیرد با هر تصمیمی که گرفته شود مخالفت خواهد ورزید و همواره انتقاد خواهد کرد. سرسختی های زنان وقتی اوج می گیرد که خودشان را در زندگی دارای نقش نمی بینند و احساس می کنند نظرشان اهمیتی ندارد. مردانی که خیلی خودسرانه عمل می کنند ناگزیرند همواره نق زدن زنان را تحمل کنند هرچند عملکردشان همیشه به سود خانواده باشد. مردها باید به زنان حق بدهند که مثل یک شریک دلسوز در انتخابها و تصمیمگیریها دخالت داشته باشند اما به جای مرد مجری نشوند.

بنابراین آنچه به صلاح همسران است این است که مسئولیتهای مردانه به دوش مرد واقع شود اما زن هم به عنوان ناظر و شریک پابه پای مرد حرکت کند و کنار گذاشته نشود. در این صورت امید به همراهی و همدلی زن و شوهر و ایجاد تفاهم و توافق نظرشان بیشتر خواهد بود. 

 

 طراحی یک هواپیما به نحوی که کمترین بازتاب راداری و حرارتی را داشته باشد از اصول مهم برای به تأخیر انداختن شناسایی هواپیمای خودی توسط سامانه های دشمن است که منجر به افزایش بقاپذیری رزمی می شود.


1- در این هواپیما با استفاده از سطوح تخت و کمی هم سطوح منحنی در بالای بدنه بر مبنای اصول طراحی هواپیماهای پنهانکار اقدام شده است. به عنوان مثال شکل دماغه و زوایای پهلوهای بدنه مطابق اصول پنهانکاری راداری انتخاب و طراحی شده است و می توان گفت از این لحاظ قاهر 313 هواپیمای رزمی نسل پنجمی(با تعاریف مرسوم دنیا) است.

2- شکل شکسته بال که جالب و عجیب ترین نکته ظاهری قاهر313 است به کاهش اثرات راداری و حرارتی کمک می کند هر چند که مأموریت اصلی آن چیز دیگری است.

3- به احتمال زیاد، عمده تسلیحات قاهر در محفظه داخلی بین دو ارابه فرود اصلی حمل می شود که برای کاهش بازتاب راداری ناشی از نصب تسلیحات زیر بال و بدنه روش مطمئنی است

4- ورودی هوای موتور بالای بدنه قرار گرفته است که باعث کاهش بازتاب راداری در برابر رادارهایی که از پایین به هواپیما نگاه می کنند می شود. 
 

 
قاهر 313 دارای شکل ظاهری پنهانکارانه است

5- استفاده از دو ورودی که از دو مجرا هوا را به موتور می رسانند به دلیل ایجاد زاویه غیر مستقیم از موتور تا ورودی هوا، باعث کاهش بازتاب راداری می شود ضمن اینکه احتمال طراحی خود مجرا با سطوح زاویه دار برای گرفتن انرژی امواج رادار مانند شیوه استفاده شده در جنگنده اف-35 وجود دارد.

6- زائده های اطراف خروجی موتور می تواند برای کاهش اثرات حرارتی و راداری و نصب خروجی بردار متغیر در آینده مفید باشد.

7- استفاده از زاویه حمله و فرارهای یکسان در بیشتر سطوح بدنه به علاوه خطوط شکسته در لبه دریچه های ارابه های فرود برای پنهانکاری یکی از روش های لازم است که در قاهر313 دیده می شود.

8- سکان های عمودی V شکل به پنهانکاری یک هواپیما کمک شایانی می کنند که در این جنگنده مورد استفاده قرار گرفته اند.

9- باید دید برای کاهش اثرات بازتاب راداری کلاه و صندلی خلبان و خود خلبان با توجه بزرگ بودن کانوپی (طلق کابین) چه تدبیری اندیشیده شده است.

10- گازهای داغ خروجی موتور، پیش از خروج از هواپیما با هوای سرد از طریق دو مجرای بالای بدنه ترکیب شده و با دمای پائین از هواپیما خارج می شوند تا اثرات حرارتی کاهش یابد.
 
 
بخش انتها و خروجی موتور قاهر313

11- استفاده از مواد جاذب امواج راداری در بدنه برای جذب انرژی امواج رادار و کاهش بازتاب راداری از دیگر روش های استفاده شده در قاهر برای افزایش پنهانکاری است.

ویژگی های پروازی

12- تمرکز جرم حول محور طولی جنگنده قاهر313 موجب افزایش مانور پذیری می شود.

13- با توجه به ابعاد هواپیما که طول آن کمتر از 16 متر تخمین زده می شود، محفظه حمل جنگ افزار آن می تواند دست کم دو بمب 2هزار پوندی یا تعداد بیشتری بمب های کوچک نقطه زن هدایت شونده، یا دست کم 6 موشک هوا به هوا در رده R-73 یا PL-12 را در خود جای دهد.

14- وجود پیشبال (Canard) برای افزایش مانورپذیری، تولید برآی مثبت، وجود سطوح کنترلی روی آن، کاهش دهانه بال با بزرگ در نظر گرفتن پیشبال از مزیت های استفاده از آن است.

15- وضعیت بال و بدنه قاهر نشان می دهد طرح آن نزدیک به طرح های «ترکیب بال و بدنه» است که دارای مزیت های آیرودینامیکی بسیار خصوصاً در کاهش تداخلات نامناسب جریان بال و بدنه است.

16- مزیت های پیشبال در زوایای حمله بالا بیشتر است زیرا با تولید جریان گردابه ای و ریختن آن روی بال باعث تولید بهینه برآ با نیاز به سرعت خطی و نیروی رانش کمتر و در نتیجه مصرف سوخت کمتر می شود.

17- با توجه به وجود پیشبال، احتمالاً این هواپیما برای مانورپذیری بیشتر با حاشیه پایداری کم و یا ناپایدار طرحی شده (در اینصورت نیاز به نرم افزار کنترل پرواز پیشرفته است که بیشتر با سامانه کنترل پرواز با سیم تطابق دارد)

18- ارابه های فرود اصلی در کنار بدنه رو به جلو جمع می شوند که باعث ایجاد فضای مفید بیشتر در داخل بدنه می شود.

19- سطح دم عمودی نسبتاً بزرگ است که پایداری سمتی مناسبی ایجاد کرده و با بخش متحرک (رادر) بزرگ، مشخصات مانوری جانبی مناسبی ایجاد می کند. با توجه به این سکان عمودی، ارتفاع قاهر کمتر از 4 متر تخمین زده می شود.

20- بال ضخیم (نسبت ضخامت بالا) در قاهر313 برای تولید برآی زیاد مناسب است البته این نوع بال ها برای سرعت های نه چندان بالا بهینه هستند. به نظر دهانه بال این جنگنده کمتر از 8 متر باشد.

21- شکل و محل ورودی هوا خطر جدایش جریان در زوایای حمله بالا دارد که با توجه به قابلیت پرواز قاهر در زوایای حمله بیش از 20 درجه باید به نحوی این مشکل مرتفع شده باشد.

22- جلوی ورودی هوای موتور حالت ریشه کشیده LERX دارد که مزیت های آیرودینامیکی بالایی دارد.

23- کانوپی بسیار بزرگ این هواپیما منجر به ایجاد دید عالی و 360 درجه به اطراف می شود که برای پروازهای ارتفاع پائین لازم است و البته در مأموریت های تهاجم زمینی بسیار کمک کرده و در نبرد هوایی نزدیک هم بسیار مفید است.
 
 
به کانوپی قاهر313 در این تصویر توجه نمایید

24- همه هواپیماها با پرواز در ارتفاع نزدیک به زمین از اثر سطح بهره مند می شوند اما شکل شکسته بال در قاهر313 به استفاده بهینه از اثر سطح  برای پروازهای طولانی تر در ارتفاع پائین و نشست و برخاست از باندهای کوتاه کمک می کند.

25- شکل شکستگی بال ها همانطور که در گزارش مربوط به قایق پرنده باور-2 اشاره کردیم که نمونه کامل یک هواپیمای اثر سطحی بومی است، در نمای روبرو دارای شکل شبیه به M است که در کنار شکل W از بهترین فرم ها برای استفاده از اثر سطح است.

26- شکستگی بال ضمناً به عنوان یک بالچه نوک بال هم عمل می کند که به کاهش پسای القایی و کاهش مصرف سوخت و افزایش مداومت پروازی منجر می شود خصوصاً در پروازهای نزدیک به سرعت صوت که احتمالاً این هواپیما برای آن رژیم پروازی بهینه شده است.

27- طراحی ویژه بال و پیشبال(کانارد) اصلی ترین عوامل ایجاد توانمندی پرواز و نشست در باندهای کوتاه است که این هواپیما را برای استقرار در پایگاه های کوچک یا باندهای فرعی در راستای نبرد نامتقارن مناسب می سازد.

28- ارابه فرود این هواپیما کپی شده از هیچ یک از جنگنده های فعلی ایران نیست و طراحی جدیدی ضمن شباهت به طرح کلی ارابه فرود هواپیمای سوخو-25 دارد.
 
 
ارابه های فرود قاهر313

29- تک موتوره بودن هواپیما ضمن کاهش مصرف سوخت کلی و سهولت تعمیر و نگهداری، نشان از سبک وزن بودن این هواپیما دارد.

30- تک چرخه بودن ارابه های فرود گواه دیگری بر سبک وزن بودن این هواپیما با وزن برخاست در حدود 12تا 14 و بیشینه وزن احتمالاً کمتر از 20 تن است.

سامانه ها

31- با توجه به طول و عرض کم دماغه قاهر313 به نظر می رسد بخشی تجهیزات راداری زیر محل استقرار خلبان جای داده شده باشد.

32- فرم دماغه قاهر313 با شکل آنتن رادارهای هوایی موجود در جنگنده های کشور تطابق ندارد بنابراین به احتمال زیاد یک رادار جدید و متفاوت یا راداری موجود با آنتن جدید برای آن در نظر گرفته شده است.

33- استفاده از دو نمایشگر چند منظوره یا MFD بزرگ در وسط کابین و سه نمایشگر کوچکتر نشان از تلاش و حرکت به سمت استفاده از سامانه های جدید و پیشرفته است که منجر به کاهش هزینه و زمان تعمیرات، افزایش چشمگیر قابلیت اطمینان و مزیت های دیگری دارد که در گزارش بالگرد طوفان-2 به آن پرداخته بودیم.

34- استفاده از 8 نمایشگر آنالوگ در کابین در کنار نمایشگرهای فوق نشان دهنده نهایی نشدن فناوری MFDها از نظر طراحان قاهر 313 دارد.
 
 
کابین نمونه رونمایی شده از قاهر313

35- تجهیزات مخابراتی و کنترل های سامانه های جانبی در کنار دست خلبان جای گرفته که طراحی مرسومی است. هرچند که دسته گاز موتور در تصاویر منتشره از کابین دیده نمی شود.

36- در این جنگنده از رادیوهای بومی ساخت صنایع الکترونیک وزارت دفاع با قابلیت های جهش فرکانسی و مقاوم در برابر اختلال و برخوردار از رمز کننده های خودکار با الگوریتم های پیشرفته استفاده شده است.

37- صندلی پرتاب شونده این هواپیما شباهت ویژه ای به نمونه های موجود نداشته و احتمالا همان نمونه بومی باشد که چندی پیش آزمایش آن از هواپیمای بستر آزمایش "آرمیتا" با موفقیت کامل انجام شد.

38- با توجه به اهرم هدایت از نوع معمولی احتمالاً سامانه کنترل سطوح متحرک بال و پیش بال و سکان عمودی و پروازی قاهر313 از نوع هیدرولیکی است نه سامانه پرواز با کنترل الکتریکی(FBW) زیرا نمونه های موجود این سامانه در دنیا از «اهرم هدایت کناری» استفاده می کند.

39- در نمونه فعلی قاهر، نمایشگر سربالا(HUD) دیده نمی شود و کلاه پروازی ساده است و بدیهی است در نمونه های تولیدی شاهد HUD خواهیم بود.

40- بر اساس برخی شواهد تصویری، نمونه نمایش داده شده ماکت در مقیاس واقعی یا «ماک آپ» است که یکی از مراحل مهم ساخت جنگنده پیش از نمونه های آزمایشی است.

نکات دیگر

41- در تصاویر منتشره از مراحل طراحی و توسعه قاهر313 نرم افزاری برای محاسبه سطح مقطع راداری دیده می شود که پیشرفت بسیار مهمی برای بهبود محصولات دفاعی کشور است.
 
 
محاسبات سطح مقطع راداری و تحلیل آیرودینامیکی قاهر313

42- مدلسازی قاهر313 در نرم افزارهای پیشرفته طراحی رایانه ای (CAD) نظیر CATIA که امکان اتصال به رایانه و ماشین های تولید پیشرفته برای کارهای ساختی را دارد، تحلیل های آیرودینامیکی با روش های عددی (cfd) با استفاه از نرم افزار تولید شبکه عددی GAMBIT و نرم افزار تحلیل جریان FLUENT، محاسبات طراحی با نرم افزار انجام شده که نشان از کار کامل علمی در حوزه های مختلف طراحی این جنگنده بومی دارد.

43- از ابتدای طراحی تا ساخت نمونه فعلی، 2.5 تا 3 سال طول کشیده، نشانه مدیرت قوی و عزم جدی برای تولید این محصول جهت نوسازی و افزایش توان هوایی کشور است.

44- آزمایشات پروازی فراوانی با نمونه پروازی مقیاس کوچک قاهر انجام شده که روشی مرسوم برای استخراج خصوصیات پروازی هواپیمای در حال طراحی با هزینه  و زمان کمتر است.

45- آزمایشات تونل باد نمونه های قاهر برای رسیدن به فرم بهینه آیرودینامیکی انجام شده است. به عنوان مثال در تصویر زیر در بخش های مانند پیشبال، سکان عمودی و خروجی موتور تفاوت هایی با نمونه رونمایی شده دیده می شود.
 
 
آزمایش تونل باد نمونه ای از قاهر

46- از موتور قاهر313 صحبتی به میان نیامده و احتمال دارد از موتور توربوفن بومی در آن استفاده شود که با نیازهای روز و البته پنهانکاری حرارتی و شکل حجیم بدنه تطابق دارد.

47- در نمونه فعلی قاهر سامانه های ردگیری فروسرخ، توپ و برخی سامانه های جانبی مانند آنتن های فرستند و گیرنده دیده نمی شود که شاید به دلیل ماک آپ بودن آن است.

48- آزمایشات تونل باد، کارهای نرم افزاری و پرواز مدل مقیاس کوچک راه هایی برای رسیدن به نتیجه بهتر و قابل اطمینان قبل از ساخت نمونه های پروازی است که هزینه بالاتری از آزمایشات فوق دارد. در نتیجه می توان انتظار داشت نمونه های عملیاتی قاهر با تغییرات کمتری نسبت به نمونه رونمایی شده تولید شوند.

49- نمونه رونمایی شده از قاهر313 هواپیمایی تک نفره است که با توجه به ویژگی های اعلام شده دارای نقش چند منظوره یعنی هم عملیات های هوا به هوا و هم هوا به سطح خواهد بود.

50- طراحی این هواپیما که کمترین شباهتی به نمونه های موجود در داخل کشور نداشته و شباهت اندکی با برخی هواپیماهای پنهانکار دنیا دارد نشان از جسارت و ریسک پذیری بالای مدیران صنایع هوایی وزارت دفاع است.

با توجه به فروض فوق، مراحل بعدی توسعه قاهر313 برای رسیدن به نمونه عملیاتی شامل ساخت نمونه هایی برای آزمایشات ایستا(استاتیک) زمینی، ساخت نمونه های پروازی، نمونه هایی برای آزمایشات سامانه های راداری و سلاح در پرواز، پیش نمونه های تولیدی و نمونه های تولیدی اصلی است که انشاالله به همت متخصصان توانمند داخلی و با پشتیبانی و همگرایی مسئولان در چند سال آینده به نتیجه نهایی و تولید انبوه برسد. ضمن آنکه قول سردار وحیدی وزیر دفاع کشورمان که از مسئولان خوشنام و صاحب ایده و تجربه مدیریتی بالا در نیروهای مسلح کشورمان است نیز نباید غافل شد که سخن از آینده نزدیک برای تولید انبوه این جنگنده داده اند.

 

 

 



 

تن‌پوش زنان ایران زمین از دیرباز تن‌پوشی فاخر و اصیل به حساب می‌آمد. لباس‌هایی با طرح‌ها و رنگ‌هایی شاد و در خور زن ایرانی. فرقی نمی‌کرد زن ایرانی در چه عصری و در کدام سلسله زندگی کند. این زن از هر قوم و قبیله و در هر عصر و زمانی که بود لباسی در شان خود برای پوشش انتخاب می‌کرد. این گزارش بخشی از این لباس‌ها را به شما معرفی می‌کند.




ادامه مطلب ...

 

منابع تجدید پذیر همچون نیروی خورشید و باد، سریع‌تر از هر منبع دیگر انرژی رشد می‌کنند، اما تنها دستاورد کنونی‌شان، کاهش بسیار اندک در مصرف سوخت فسیلی بوده است. نیازجمعیت روزافزون جهان به انرژی با نرخی سرسام‌آور افزایش می‌یابد و ابعاد این چالش تنها در مسیر افزایشی گام خواهد برداشت. بررسی روند گرایش جهانی و منطقه‌ای انرژی نشان می‌دهد که حتی با عملکرد تهاجمی برای کاهش مصرف سوخت و جلوگیری از گسترش آلایندگی‌های زیست‌محیطی، سوخت‌های فسیلی حالاحالاها در زندگی روزمره ما نقش خواهند داشت.
 
 

 

 پهپادها یا همان پرنده های هدایت پذیر از دور در زمینه های مختلف عملیات های نظامی و غیرنظامی وسیله ای شناخته شده هستند که در برخی موارد حتی گوی سبقت را از ماهواره ها و هواپیماهای سرنشین دار نیز ربوده اند.

مأموریت شناسایی و نظارت هوایی بیشترین حجم کاری پهپادها را در سراسر دنیا به خود اختصاص داده است. یکی از مزیت های مهم این وسائل در مأموریت های شناسایی، توانایی پرواز چند ساعته تا چند روزه روی هدف به صورت مداوم است، کاری که از عهده ماهواره های جاسوسی که عموماً در ارتفاعات نچندان بالا مستقر هستند بر نمی آید و هواپیماهای سرنشین دار هم بیشتر به دلیل محدودیت های تحمل انسان امکان پرواز طولانی مدت را ندارند.

در عملیات های رزمی هم که بخش مهم دیگر مأموریت های پهپادها را تشکیل می دهد، حذف خطر آسیب دیدن خلبان به عنوان بخشی از توان دفاعی که هم به سرعت قابل جایگزینی نیست و هم هزینه ای چند میلیون دلاری برای آموزش و تمرین وی صرف می شود، حذف تبعات ناشی از به اسارت در‌آمدن او توسط دشمن، ارزانتر تمام شدن طیفی از مأموریت های تهاجمی در صورت اجرا توسط پهپاد و آماده به کار بودن بالاتر آنها نسبت به هواپیماهای سرنشین دار برخی از مزیت های مهم این وسائل هوایی هستند.

به علاوه در کاربردهای پلیسی و امنیتی، مأموریت های جستجو و نظارت هوایی، پایش مرزها و حفاظت از منابع طبیعی هم پهپادها روز به روز بیشتر جای خود را باز می کنند در حالی که اغلب، نیاز به افزودن امکانات بیشتر و تغییرات طراحی نسبت به نمونه نظامی ندارند.

از اینرو کشورهای مختلفی برای رفع نیازهای داخلی و کسب منافع اقتصادی از طریق فروش سامانه های بدون سرنشین در بازارهای نظامی و غیرنظامی دست به کار ساخت نمونه های مختلفی از پهپادها شده اند. در این گزارش به معرفی پهپادهای ساخته شده توسط چند کشور مهم منطقه و مقایسه ای کوتاه با مشابه ایرانی آنها می پردازیم. پیش از این در گزارش های مستقلی نمونه های گوناگون پهپادهای ایرانی را معرفی کرده بودیم.

هند؛ همکاری های مشترک از ابتدا

کشور تاریخی هندوستان سابقه ای به نسبت طولانی و بیش از نیم قرن در صنایع هوافضایی دارد. مونتاژ هواپیماهای جنگی روسی و انگلیسی اولین تلاش های این کشور در این عرصه را شکل داد که با تلاش های ناموفق برای ساخت نمونه بومی هواپیمای جنگنده پیگیری شد.

فعالیت های این کشور در زمینه پهپادها از همان ابتدا به کارهای صهیونیست ها در این عرصه گره خورد. به عقیده برخی کارشناسان پس از موفقیت رژیم اشغالگر قدس در استفاده عملیاتی از پهپاد در 1982، هندی ها هم در سال بعد اولین نمونه پهپاد را با کمک گرفتن از این رژیم برای بسترسازی در جهت راه اندازی زیرسامانه های مختلف لازم، به تولید رساندند، تا 4 سال بعد مشغول کار روی بخش هایی نظیر ارسال و دریافت تصاویر و کنترل و هدایت بوده و در 1988 برنامه طراحی و ساخت یک پهپاد شناسایی را آغاز نمودند.

حاصل این برنامه پهپاد «نیشهات» بود که در 1995 اولین پرواز خود را به انجام رساند. این پهپاد از یک طرح ساده و شناخته شده استفاده نموده و مانند بسیاری از پروژه های دفاعی هندی، مسیری بسیار طولانی را برای توسعه و رسیدن به تولید انبوه پیموده است به طوریکه بخشی از آزمایش های نهایی آن در سال 2002 به پایان رسید.

شاید دلیل این امر دسترسی این کشور به محصولات صنایع غربی و شرقی و خریداری پهپادهای مختلف خارجی خصوصاً نمونه هایی مانند هرمس اسرائیلی باشد در حالی که کشورهایی مانند آفریقای جنوبی که از نظر منابع با هند چندان قابل مقایسه نیستند سریعتر از هندی ها طرح هایی در این رده رابه نتیجه رساندند.

رقابت تاریخی هند با چین و پاکستان خصوصاً‌ در زمینه موازنه قوای نظامی باعث شد تا با ادامه دادن همین مسیر و ارتباط با صنایع هوافضایی کشورهای دیگر خصوصاً روسیه و البته رژیم صهیونیستی، در عصر دسترسی کشورهای در حال توسعه به فناروی های پیشرفته، کاستی های خود را تا حدود زیادی جبران کرده و امروزه نمونه های جدیدی از پهپاد را با کمک شرکت های خارجی ساخته و به خدمت بگیرند.

در زمینه پهپادهایی با موتور جت، «لاکشیا» نخستین نمونه هندی است که در سال 1985 برای اولین بار پرواز کرد و با 15 سال تأخیر در سال 2000 وارد تولید شد. مأموریت های آن شامل هدف پروازی سرعت بالا و شناسایی است. بیشینه سرعت این پهپاد کمتر از 850 کیلومتر بر ساعت و برد آن نیز کمتر از 150 کیلومتر است.


پهپاد لاکشیا

خانواده پهپادهای «راستوم» با سه نمونه مختلف، دسته دیگری از پهپادهای هندی هستند که نام خود را از یک متخصص هوافضایی هندی گرفته اند. راستوم-1 که با الهام از هواپیمای «لانگ-ئی-زد» طراحی شده توسط برت روتان ساخته شد، در سال 2009 نخستین پرواز خود را انجام داده و طبق طراحی باید به مداوت پروازی 12 ساعت دست یابد. این پهپاد 5.12 متر طول، 7.9 متر دهانه بال، بیشینه سرعت 225 کیلومتر بر ساعت و سقف پرواز 8000 متر دارد.

«راستوم-اچ» با طراحی کاملاً متفاوت با راستوم-1، پهپادی بزرگ برای مأموریت های طولانی به مدت 24 ساعت است که به برد و سقف پرواز بالاتری نیز دست می یابد. این پهپاد 9.5 متری با دهانه بال 20.6 متر، قادر به حمل 350 کیلوگرم محموله بوده، به بیشترین برد 1000 کیلومتر و سقف پرواز 10668 متر دست می یابد.

راستوم-اچ

راستوم-اچ شباهت بسیاری به پهپاد اسرائیلی «هرون» دارد که باز هم نشان دهنده ارتباط صنعت پهپادی آنها با هند است. نمونه ای از این پهپاد با نام راستوم-2 برای اجرای مأموریت های تهاجمی تحت توسعه قرار دارد.

مهمترین طرح پهپادی هندی ها که در مراحل ابتدایی طراحی است، پهپاد تهاجمی «آئورا» نام دارد که با استفاده از طرح بال پرنده شباهت های زیادی با پهپادهایی نظیر «آر-کیو-170»، «نئورون» و «فانتوم ری» یافته است. هم از نظر علوم مختلف هوافضا و هم از بابت زیرسامانه های عملیاتی، این پهپاد یک جهش رو به جلو برای صنعت پهپادی هند به شمار می رود. قرار است این پهپاد کمتر از 15 تن جرم و دست کم 9هزار متر سقف پرواز داشته و در سال 2015 نخستین پرواز خود را به انجام برساند.

طرحی منتشر شده از پهپاد هندی آئورا

 

پاکستان؛ آهسته و پیوسته

سابقه پاکستان در صنایع هوایی هر چند با همسایه شرقی اش هند چندان قابل مقایسه نیست اما در زمینه پهپادها به مراتب بیشتر تلاش کرده است.

پاکستانی ها از اوائل دهه 1980 فعالیت های پهپادی خود را آغاز نموده و هر دو بخش خصوصی و دولتی آن در این زمینه فعالیت می کنند.

بیش از 30 نمونه پهپاد مختلف در این کشور ساخته شده که بیشتر شامل پهپادهای کوچک و متوسط با مداوت پرواز چند دقیقه تا کمتر از 8 ساعت است. برخی نمونه ها مانند پهپاد «فالکو» که تحت امتیاز ایتالیا ساخته می شود، به مداومت پرواز 14 ساعت دست یافته و البته از نظر زیرسامانه ها نیز در رده پیشرفته ترین پهپادهای پاکستان قرار می گیرند.

ظاهراً ساختار محبوب طراحان پاکستانی، بدنه استوانه ای یا مکعب مستطیلی، بال بالا، دم H شکل متصل به بالها و یک موتور ملخی در انتهای بدنه است که البته در بسیاری از پهپادهای متوسط دنیا نیز از گذشته تاکنون استفاه شده است.

به جز یک نمونه پهپاد هدف با نام «نیشان-تی-جی-1000» با موتور توربوجت به نظر می رسد بقیه نمونه های پاکستانی از موتورهای ملخی استفاده می کنند.

نمونه موتور جت از پهپاد نیشان

از جمله پهپادهای طراحی شده توسط این کشور می توان به «فلامینگو» با برد بیش از 200 کیلومتر، سقف پرواز تا 4200 متر، طول 5.18 و دهانه بال 7.31 متر و مداومت پروازی 6 تا 8 ساعت اشاره نمود.

فلامینگوی پاکستان

نمونه ای دیگر از محصولات پاکستانی، پهپاد «جاسوس» با دهانه بال نزدیک به 5 متر، سرعت 130 کیلومتر بر ساعت، برد 80 تا 100 کیلومتر، سقف پرواز حدود 3050 متر و مداوت پروازی 4 تا 5 ساعت است.

پهپاد جاسوس-2 پاکستان

پهپادهای عملیاتی پاکستان در مأموریت های شناسایی، هدف پرنده، عملیاتی انتحاری و آموزش هدایت پهپاد به کار می روند و طرح هایی برای ساخت پهپادهای مسلح نیز در این کشور دنبال می شود.

عمده انواع بومی پهپادهای پاکستانی دارای ساختار مشابهی هستند و در واقع هر چند از نظر کمیت، محصولات این کشور قابل توجه است اما سطح پیشرفتگی آنها تفاوت قابل توجهی با یکدیگر ندارند.

 

ترکیه؛ حرکت بلند پروازانه

کشور ترکیه با مونتاژ جنگنده آمریکایی اف-16 تجارب خوبی در برخی زمینه های تولید یک محصول پیشرفته هوایی بدست آورد هر چند که این به هیچ وجه به معنی ایجاد توانمندی طراحی بومی نبود.

تنوع محصولات پهپادی ترک ها با بیش از 10 نمونه مختلف، کم نیست اما جدی ترین حرکت این کشور در عرصه پرنده های بدون سرنشین با رونمایی از پهپاد آنکا(که تیها هم نامیده می شود) مشخص گردید.

 

صنایع هوایی ترکیه سال هاست در سایه ارتباط با صنایع پیشرفته دنیا اعتبار مناسبی برای خود کسب کرده که مونتاژ جنگنده اف-16 برای نیروی هوایی ارتش این کشور از نتایج چنین ارتباطی بود هر چند تاکنون حضور بین المللی پررنگی در مقایسه با صنایع کشورهای غربی از ترکیه دیده نشده است. بعلاوه سابقه ساخت تجهیزات و زیرسامانه های هواگردها نیز در ترکیه وجود دارد نظیر برخی سامانه های مخابراتی و یا تسلیحات هوایی.

به جز چند نمونه پهپاد کوچک و دست پرتاب، نمونه هایی هم در رده متوسط در بین محصولات این کشور دیده می شود. البته فرماندهان نظامی و سیاسی ترک به در اختیار گرفتن سریع بهترین محصولات غربی و البته رژیم صهیونیستی بیشتر اعتقاد داشته اند تا توسعه بومی محصولات. البته پهپادهای هدف نیز توسط صنایع این کشور ساخته شده است.

طرح پهپاد آنکا با دو نمونه اصلی شناسایی با مداوت پروازی بالا و رزمی برنامه ریزی شده است که نمونه اول در سال 2010 نخستین پرواز خود را انجام داده و طبق زمان بندی باید تا قبل از پایان سال 2012 به تولید برسد.

این پهپاد بزرگ با طول 8 متر، دهانه بال 17.3 متر، جرم 1600 کیلوگرم و برخورداری از یک موتور توربوپراپ به بیشترین سرعت 217 کیلومتر بر ساعت، برد نهایی 4896 کیلومتر، سقف پرواز 9144 متر و مداوت پروازی 24 ساعت دست می یابد.

پهپاد آنکا؛ محصول جاه طلبانه ترکیه

برخی کارشناسان نظامی عقیده دارند طراحان ترکیه ای با استفاده از مشاوران آمریکایی و اسرائیلی موفق به طراحی این پهپاد شده اند که تفاوت فاحشی با سایر محصولات ترکیه از نظر ابعاد و مقدورات پروازی دارد. حتی در صورت صحت نداشتن این مدعا، شباهت ساختاری آنکا با پهپادهایی چون پریدیتور آمریکا و هرمس-450 اسرائیل(که در اختیار ترکیه نیز هست) مشهود بوده و الگو برداری از این پهپادها را تأیید می کند که البته امری مرسوم برای کشورهای در حال توسعه تلقی می شود.

در هر صورت پهپاد آنکا برای کشور ترکیه یک گام جهشی محسوب می شود و سطح کیفی طراحی و تولید قابل قبول آن و اعتماد نظامیان ترک نشان دهنده عزم جدی این کشور در به نتیجه رساندن این برنامه است. خصوصاً که نمونه رزمی آن و تبلیغات گسترده برای ارائه آنکا در بازارهای بین المللی نیز مؤید همین مطلب است.

و اما ایران...

کشورمان ایران نیز که امروزه یکی از مهمترین قدرت های در منطقه غرب و جنوب غرب آسیا محسوب می شود از سال ها پیش و در واقع اواسط جنگ تحمیلی 8 ساله و تقریباً همزمان با هند و پاکستان فعالیت های خود بر روی هواپیماهای بدون سرنشین را آغاز کرده و امروز با گذشت بیش از دو دهه، ده ها نمونه از پهپادهای کوچک تا بزرگ را به تولید انبوه و استفاده عملیاتی در مناطق مختلف کشور رسانده است. محصولاتی که طی شدن روند گام به گام در توسعه آنها قابل تشخیص است.

خانواده پهپادهای متوسط مهاجر و ابابیل در نقش های شناسایی و هدف پرنده، پهپادهای موتور جت و دوربردشاهد و کرار با همین مأموریت ها و طرح های جدیدی همچون پهپاد سفره ماهی از معروف ترین نمونه های ایرانی هستند که پیش از این به معرفی آنها پرداخته بودیم. سفره ماهی دارای یک طراحی پیشرفته از نوع نزدیک به طرح های تلفیقی بال و بدنه است که در پهپادهای جدید و در حال توسعه در دنیا دیده می شود.

پهپادهای کوچک و متوسط هر سه کشور هند و پاکستان و ترکیه مشخصات قابل مقایسه و قابل رقابتی دارند و پرداختن به مقایسه ای جزئی بین آنها هدف این گزارش نیست.

دو کشور ایران و پاکستان در زمینه تنوع محصولات رده متوسط به هم بیشتر نزدیک هستند و هند و ترکیه به دلایلی که گفته شد کمتر بر روی تأمین نیاز از طریق محصولات صرفاً بومی تأکید داشته اند.

همچنین به جز محصولات پاکستانی جدید که فقط مونتاژ این کشور بوده و نه بومی، ضعف در زیرسامانه های لازم برای کنترل از راه دور در محصولات این کشور مشهود است. در حالی که بیشترین برد اعلام شده برای پهپاد های ایرانی که بدون کمک کشورهای خارجی توسعه یافته اند به 1000 کیلومتر می رسد.

پهپادهای شاهد با برد 700 و کرار با برد 1000 کیلومتر، هر دو مشخصات عملیاتی برتری هم از نظر سرعت و هم از برد و سقف پرواز نسبت به لاکشیای هندی و نیشان پاکستانی دارند در حالی که ترک ها هیچ نمونه قابل رقابتی با این دو محصول ایرانی ندارند.

پهپاد کرار، مسلح به بمب

با مقایسه ای بین سایر محصولات ایرانی که حاصل کار چندین مجموعه مختلف صنعتی هستند و بر مبنای اطلاعات رسمی منتشر شده مشاهده می شود در تمامی رده های پهپاد از نمونه هایی با دهانه بال کوچکتر از 20 سانتیمتر تا بیش از 10 متر، محصولاتی در کشورمان ساخته شده است و تنها در رده پهپادهایی مانند راستوم-اچ هند و آنکای ترکیه تاکنون اطلاعات زیادی اعلام نشده هر چند که در بین پهپادهای جدید نمایش داده شده در حاشیه رزمایش پیامبر اعظم-7، دست کم یک نمونه می تواند در این رده قرار بگیرد.

رسمی ترین اطلاعات منتشر شده از پهپادهای ایرانی با مداومت پرواز بالا در مورد پهپاد شاهد129 است که قابلیت پرواز به مدت 24 ساعت را داشته و همچنین امکان شلیک موشک سدید را دارد. بنابر این باید گفت تنها همین نمونه از پهپادهای کشورمان از هم اکنون با نسل بعدی راستوم-اچ و آنکای ترکیه که قرار است قابلیت شلیک موشک پیدا کنند رقابت می کند. البته از نوع پیشران مورد استفاده در  شاهد129 صحبتی به میان نیامده و در صورت استفاده از موتور توربوجت یا توربوفن باید آن را در سطحی بالاتر از آنکا و راستوم-اچ قرار داد زیرا توان رسیدن به سرعتهای بالاتری نسبت به این دو را خواهد داشت که با موتور توربوپراپ به دلیل محدودیت های ذاتی آن نمی توان رسید. برد بسیار زیاد این پهپاد که 1700 تا 2000 کیلومتر عنوان شده، دیگر موضوعی است که باید به عنوان یک ویژگی مهم به آن اشاره کرد.

نکته مهم اینجاست که متخصصان کشورمان از همان ابتدای راه صنعت پهپاد، در تحریم دولت ها و صنایع خارجی قرار داشته و با اتکا به توان داخلی موفق به توسعه و تولید بیش از 500 فروند از انواع مختلف هواپیماهای بدون سرنشین در این سال ها شده اند.

البته الگوبرداری از طرح های موفق و مطرح خارجی نیز در برخی پهپادهای جدید ایرانی مشهود است که به عنوان یک راه حل میانبر پذیرفته شده در طراحی محصولات، مورد قبول است اما توسعه زیرسامانه های مختلف حتی موتور و تولید انبوه آنها در داخل کشور به انجام می رسد که سبب سرپا ماندن صنعت پهپاد در کشورمان حتی با وضع تحریم های شدیدتر در چند سال اخیر شده است.

بنابراین به جرأت می توان گفت جایگاه جمهوری اسلامی ایران در این صنعت نه تنها در منطقه بلکه در دنیا بسیار بالا بوده همانگونه که افتخاراتی نظیر تصویربرداری طولانی مدت و عبور از روی ناوهای هواپیمابر و ناوشکن های نیروی دریایی آمریکا و پایگاه های این کشور در زمان اشغال عراق در چند سال گذشته نیز اثبات عملی این جایگاه بوده است.

 رفتار نتانياهو از تهديد ايران براي اسرائيل خطرناك‌تر است

 

به گفته گلدبرگ، پس از انتخاب شدن فلسطين به عنوان عضو ناظر در سازمان ملل، اوباما در جمعي خصوصي گفت "اسرائيل نمي‌داند كه منافعش‌ در چه چيزي است". وي همچنين در مورد تصميم نتانياهو به ادامه شهرك‌سازي‌ها گفته است: نتانياهو دارد اسرائيل را به سوي انزواي كامل بين‌المللي مي‌برد.

 

به اعتقاد اوباما، اگر دولت كوچك اسرائيل كه در منطقه‌اي نه چندان مهمان‌نواز تشكيل شده، تنها دوست و متحد خود – آمريكا – را از دست بدهد، نابود خواهد شد. ايران تهديدي كوتاه مدت براي اسرائيل است، اما رفتار مقامات خود اسرائيل در بلند مدت دولت اسرائيل را تهديد مي‌كند.

 

گلدبرگ در مقاله خود در مورد نظر اوباما پيرامون موضوع فلسطين اظهار مي‌دارد: اوباما معتقد است نتانياهو سياستمداري بزدل است اما رهبري بلامنازع در اسرائيل است كه با اين حال تمايلي به استفاده از سرمايه سياسي در جهت پيشبرد طرح سازش و توافق با فلسطين ندارد.

 

اين روزنامه‌نگار نزديك به كاخ سفيد همچنين از تمايل جان كري به از سرگيري روند سازش اشاره ‌مي‌كند اما خاطرنشان مي‌كند كه اوباما اشتياق كمتري نسبت به اين موضوع دارد. باراك اوباما نتانياهو را گرفتار لابي شهر‌ك‌نشينان در اسرائيل مي‌داند كه به هيچ عنوان تمايلي به گرفتن ژست‌هاي سازشكارانه در برخورد با فلسطينيان ندارد و به همين دليل تلاش ديپلماتيك از جانب رئيس جمهور آمريكا در چنين شرايطي چندان هوشمندانه نيست.

 

وي در پايان اين نكته را از جانب اوباما يادآور مي شود كه اسرائيل در رأي‌گيري بعدي سازمان ملل بيش از پيش خود را منزوي خواهد ديد.

 

گفتني است جفري گلدبرگ روزنامه‌نگار مشهور و با سابقه آمريكايي نزديك به مقامات كاخ سفيد و با سابقه فعاليت در واشنگتن پست، جروزالم پست، نيويوركر، نيويورك تايمز، بلومبرگ، نشريه آتلانتيك و ... است.

 

 موشک های نظامی ساخته شده اند تا مواد منفجره را به محل هدف برسانند و پس از اصابت، با انفجار حاصله آن را از بین ببرند. این محموله در بخشی از موشک که اصطلاحاً به آن سر جنگی(کلاهک جنگیWarhead-) گفته می شود قرار می گیرد.


در موشک های بالستیک قدیمی و برخی از موشک های بالستیک فعلی، سر جنگی ثابت است یعنی موشک در مرحله نهایی حرکت، به همراه کل بدنه خود به سمت زمین می آید. در حالی که در موشک های جدید، سرجنگی جدا شونده است بدین معنی که بخش مربوط به محموله انفجاری پس از مرحله اوجگیری از موشک جدا شده و به سمت زمین حرکت می کند.

خانواده موشک های بالستیک ایرانی که بیشترین تعداد آنها را نمونه های گوناگون شهاب تشکیل می دهند از انواع این سرجنگی ها بهره مند هستند که هر یک مربوط به عملیات خاصی است. از اینرو در این گزارش بیشتر به بررسی کلاهک های جنگی موشک های بالستیک از نسل شهاب می پردازیم.

این کلاهک ها صرف نظر از ثابت یا جدا شونده بودن، دستکم از سه منظر قابل بررسی و مقایسه هستند: وجود قابلیت هدایت، خصوصیات شکلی و نوع محموله جنگی.

در صورت جدا شونده نبودن، وجود قابلیت هدایت و تصحیح مسیر برای کلاهک بستگی به خود موشک دارد. عمده موشک های بالستیک با استفاده از سامانه کنترل بردار رانش راهبری(کنترل) می شوند بنابراین پس از اتمام سوخت و خاموش شدن پیشران، قابل هدایت و راهبری نیستند.

سرجنگی های جدا شونده نیز معمولاً ‌فاقد هدایت هستند و از اینرو به صورت ذاتاً‌ پایدار طراحی می شوند تا پس از ورود مجدد به جو و ایجاد نیروهای آیرودینامیکی بر اثر حرکت روی بدنه به سمت زمین جهت گرفته و به مختصات انتهایی مسیر حرکت خود برسند. برخی از کشورها نظیر هند برای ساخت کلاهک هایی که در قوس نزولی مسیر پرواز قابل  هدایت باشند تلاش کرده اند.

از آنچه در ظاهر پیداست، می توان نتیجه گرفت سرجنگی های موشک های بالستیک ایرانی از نسل شهاب و نمونه های توسعه یافته از روی آن از نوع هدایت شونده با سطح آیرودینامیکی نیستند و در صورتی که از موتورهای راکتی کوچک واکنشی به عنوان راه حل معمول در پرتابه های خارج از جو(یا سایر راه های ممکن)  در آنها استفاده نشده باشد این کلاهک ها پس از خاموش شدن پیشران موشک و طبعاً پس از جدایی از بدنه موشک قابل تصحیح مسیر نیستند.

تنها موشک بالستیک کوتاه برد فاتح-110 با توجه به بهره مندی از بالک های کنترلی روی سرجنگی، تا انتهای مسیر قابل هدایت و راهبری است. برخی از نمونه های فاتح به نظر می رسد دارای سرجنگی جدا شوند باشند هر چند که برای موشکی در این رده، چنین چیزی مرسوم نیست.


موشک کوتاه برد فاتح-110


از نظر ظاهری، اولین انواع سرجنگی های شهاب، مخروطی ساده بودند که بعدها با دو نوع دیگر، تنوع یافتند. نوعی که در اینجا آن را «سه مخروطی» می نامیم با دو بخش مخروطی که اولی زاویه بیشتری دارد شروع شده و به واسطه یک حجم استوانه ای با طول قابل توجه به بخش مخروطی سوم می رسد. این ترکیب به نظر می رسد امروزه معمول ترین ترکیب هندسه ظاهری کلاهک های جنگی موشک های بالستیک کشور است زیرا علاوه بر خانواده شهاب، در موشک های قیام و سجیل-1 و 2 و عاشورا و قدر-1 و قدرF نیز دیده می شود.

نوع دیگر که آن را «دومخروطی» می نامیم، با یک حجم مخروطی از دماغه شروع شده و به واسطه یک حجم استوانه ای کوتاه به بخش مخروطی انتهایی می رسد.


انواع شکل ظاهری سرجنگی از سمت راست، دو مخروطی، سه مخروطی و مخروطی ساده


تحلیل های کارشناسان خارجی در باره این سه نوع طرح کلاهک بسیار جالب است. آنها با استفاده از نرم افزار های تحلیل دینامیک سیالات محاسباتی(CFD) و مکانیک پروازی، با فرض یک توزیع جرم همگن در داخل کلاهک که از نوک دماغه شروع شده و تا طول های مختلفی نزدیک به انتهای آن ادامه یابد شبیه سازی هایی را اجرا کرده و به این نتیجه رسیده اند که نوع سه مخروطی از دو نوع دیگر ضریب نیروی مقاوم(درگ) کمتری دارد؛ نوع دو مخروطی از دو نوع دیگر پایداری بیشتری دارد و بیشترین حجم محموله در شرایط ثابت در این نوع قابل انباشتن است. البته خواص دو نمونه جدیدتر به هم نزدیک تر است تا به نمونه قدیمی تر از سرهای جنگی موشک های شهاب.



سه نوع کلاهک روی سه نسل از موشک شهاب


هر چند در این تحلیل ها از فرضیات ساده کننده هم استفاده شده است اما با توجه به یکسان گرفتن عوامل تأثیرگذار مختلف برای هر سه نوع، می توان به این نتایج توجه و اعتماد نسبی کرد.

می دانیم سرجنگی موشک های دوربرد از جو خارج شده و پس از طی بخش قابل توجهی از مسیر خود در خارج از آن مجدداً به جو بازگشته و به سوی هدف سرازیر می شوند. در این شرایط و با توجه به نبود هدایت، کلاهک پایدارتر مناسب تر است پس منطقی خواهد بود که در نسل های جدید شهاب، قیام و سجیل خبری از نوع مخروطی ساده نباشد. خصوصاً با توجه به کم بودن ضریب نیروی مقاوم این طرح کلاهک، رسیدن موشک سجیل به سرعت تا 12 ماخ(بیش از 4000 متر بر ثانیه) در هنگام اصابت به هدف ممکن شده است.


موشک دوربرد سجیل با کلاهک سه مخروطی


همچنین برای رسیدن به بردهای بالاتر یا بهینه شدن خواص موشک می شود می توان مقداری از جرم سرجنگی کم کرد. شاید از اینرو باشد که سر جنگی موشک قیام حدود 750 کیلوگرم است.


موشک میانبرد قیام-1


بنابراین متخصصان کشورمان با بهره گیری از طرح های موجود و اجرای محاسباتی که با استفاده از اَبَررایانه، ماه ها به طول می انجامد، اقدام به بهسازی طرح کلاهک موشک های کشورمان کرده اند.


موشک دوربرد قدرF


از طرفی این سؤال مطرح می شود که چرا نوع سه مخروطی تنها در یک نسل از خانواده شهاب بکار رفته است؟ یک پاسخ منطقی می تواند مأموریت خاص این نمونه از موشک شهاب باشد. در واقع همیشه لازم نیست یک سرجنگی بسیار سنگین حمل شود و برای انهدام برخی اهداف، چنین کلاهکی مطلوب است. با نگاهی به انواع محموله های جنگی کلاهک ها این موضوع روشن تر می شود.

از نظر ماهیت عملکردی سر جنگی، دسته بندی از نظر منفرد یا غیر منفرد بودن آن صورت می گیرد.
کلاهک منفرد، نوع معمول و پایه کلاهک هر موشکی است. این سرجنگی بسته به مأموریت تعریف شده برای آن می تواند انفجاری شدید، ترکشزا، آتشزا و ... باشد که در موشک های بالستیک عموماً از نوع انفجاری شدید است.

جرم سرجنگی منفرد نسل های اول موشک شهاب-3 که در کلاهک مخروطی ساده جا داده شده اند از نوع انفجاری شدید بالغ بر 1000 کیلوگرم تی-ان-تی است که محوطه ای به شعاع بیش از 1500 متر را به طور کامل تحت تأثیر قرار می دهد.

نوع دیگر، کلاهک «چندگانه» یا «مجتمع» است که در واقع از کنار هم قرار گرفتن تعدادی کلاهک کوچکتر حاصل شده است و پس از جدا شدن کلاهک اصلی از موشک و در زمان مطلوب، این کلاهک های کوچک از سرجنگی اصلی جدا شده و با فاصله گرفته از هم به نقاط مختلفی برخورد می کنند. به طور معمول کلاهک های مجتمع، از سه تا 14 کلاهک کوچکتر تشکیل می شوند.

سرجنگی «خوشه ای» را می توان نوعی از کلاهک ها مجتمع دانست که از تعداد زیادی بمبچه(بمبلت) تشکیل شده اند. این نوع سرجنگی برای پوشش دادن یک منطقه نسبتاً وسیع که اهدافی با مقاومت کم در آن پراکنده شده اند مناسب است. البته بمبچه های سرجنگی خوشه ای موشک های بالستیک با بمب های خوشه ای معمولی که از هواپیماها رها می شوند ممکن است تفاوت های ابعادی داشته باشند. برخی منابع خارجی تعداد بمبچه های این سرجنگی را 1400 عدد اعلام کرده اند. 

نوع دیگری از سرجنگی های موشک های ایران، «بارانی» نامیده شده است. این کلاهک نیز از تعداد زیادی بمبچه تشکیل شده اما فرایند عملکرد آن با خوشه ای متفاوت است به طوریکه پس از رسیدن به سطح زمین این مهمات به صورت شعاعی به اطراف پراکنده می شوند. در گزارش «کلاهک بارانی شهاب؛ تلفیقی مقتدرانه از رویش و ریزش» این نوع کلاهک را معرفی کرده بودیم.

گفتنی است کلاهک تعدادی از موشک های شهاب در رزمایش اخیر پیامبر اعظم که به سمت پایگاه هوایی شبیه سازی شده دشمن شلیک شدند از نوع خوشه ای یا بارانی بوده است. این دو نوع، بهترین سرجنگی برای انهدام هدف هایی مانند هواپیما که برخی در سطح یک فرودگاه پراکنده شده و برخی زیر آشیانه ها قرار دارند به شمار می رود.

در پایان باید گفت بهبود موشک های بالستیک کشور تنها منحصر به افزایش برد از 300 کیلومتر در شهاب-1 به 2000 کیلومتر در قدر و عاشورا و ... و بهبود دقت نبوده است بلکه بهینه سازی خصوصیات عملکردی و عملیاتی با تغییرات اجزای مختلف نیز در دستور کار بوده مثلاً استفاده از سوخت جامد، آن هم دو مرحله ای در موشک دوربرد و سریع سجیل که خواب را از چشم صهیونیست ها ربوده، حذف بالک در موشک میانبرد قیام-1 که تنها با وجود یک سامانه کنترلی فوق مدرن ممکن شده و آن را به کاندیدای مناسبی برای توسعه یک نمونه زیردریایی پرتاب تبدیل کرده و همچنین انواع کلاهک های مختلف که هریک برای طیفی از مأموریت ها کارایی بهینه دارند از دیگر جلوه های رشد و بالندگی در صنعت موشک های بالستیک ایران است که بخش زیادی از بازدارندگی تسلیحاتی کشور پس از جنگ تحمیلی مدیون این موشک ها است.

 آرون شوارتز چندی پیش از ایران حمایت کرده بود و همچنین از حملات سایبری آمریکا علیه ایران، باراک اوباما و جنگ‌افروزی‌هایش شدیدا انتقاد کرده بود، به طرز مشکوکی جان سپرد.


 آرون برنامه‌نویسی را از کودکی شروع کرده بود و در نوجوانی هنگامی که تنها 14 سال سن داشت یکی از پدیدآورندگان نسخه اولیه آر.اس.اس (RSS) بود. کمی بعد در دانشگاه استنفورد پذیرفته شد، اما هنوز یک سال بیشتر نگذشته بود که از ادامه تحصیل انصراف داد و در وبلاگ خود نوشت: (به نظرم محیط دانشگاه چندان علمی نیامد و بیشتر بچه‌ها ابداً به تحصیلشان اهمیت نمی‌دادند.)

بعد از این مرحله، شوارتز به پایه‌گذاری شبکه اجتماعی ‪و خبری رِدیت کمک کرد که در نهایت در سال ۲۰۰۶ توسط کُنده نَست، ناشر بزرگ بین‌المللی، خریداری شد

آرون شوارتز پس از این دوره موفقیت، تمام وقت خود را به مبارزه سایبری اختصاص داد و خیلی زود به جمع فعالان مدافع آزادی اینترنت و مخالف سانسور در فضای مجازی پیوست و شرکتی را تأسیس کرد که حوزه فعالیتی آن مبارزه علیه سانسور اینترنتی بود. شوارتز در سال ۲۰۱۱ به اتهام دستبرد به سیستم‌های رایانه‌ای دولتی و سرقت اسناد تحت حفاظت در شهر بوستون آمریکا بازداشت شد.

تنها دو سال بعد، پلیس فدرال ایالات متحده آمریکا (اف بی آی) بار دیگر آرون شوارتز را مورد بازجویی قرار داد. اتهام او این بار هک کردن سامانه دولتی دادگاه فدرال و انتشار اینترنتی میلیون‌ها سند این دادگاه بود.

آرون شوارتز در سیزدهم مهرماه  ۱۳۸۸، پرونده دادگاهی خود را از طریق اینترنت منتشر کرد که در آن تنها نام مأموران و اطلاعات شخصی خود را قلم گرفته بود. بر اساس این پرونده اتهام او انتشار غیرقانونی ۱۸ میلیون صفحه سند به ارزش تقریبی ۱.۵ میلیون دلار بوده است. آرون از این پرونده به عنوان سند افتخار یاد می‌کرد و درباره‌اش نوشت: (همان‌طور که امیدوار بودم، نتیجه واقعاً دلچسب از آب درآمد)

شوارتز علاوه بر تحصیلات نیمه‌تمام در دانشگاه استنفورد، یک دوره تکمیلی در زمینه فساد سازمانی در مرکز اخلاق دانشگاه هاروارد نیز گذرانده بود.

آرون شوارتز در جلسه سال گذشته بازپرسی همه اتهام‌ها را رد کرده بود و قرار بود ماه آینده دوباره در دادگاه حاضر شود.

مجله «پی‌سی‌ورلد»، فهرست اتهام‌ها علیه آرون شوارتز را به حدی دانسته بوده که در صورتی که زنده می‌ماند و دادگاه رأی به محکومیتش می‌داد، تا ۳۵ سال زندان و یک میلیون دلار جریمه در انتظارش می‌بود.

نکته جالب در خبر خودکشی این نابغه 26 ساله که فعالیت‌های او نشان دهنده نشاط ، هیجان و روحیه بالای او بود ، انتشار هماهنگ و برنامه‌ریزی شده تمام رسانه‌های خبری مطرح خارجی و فارسی زبان وابسته به غرب بود.


مرگ مشکوک نابغه اینترنتی طرفدار ایران

مرگ مشکوک نابغه اینترنتی طرفدار ایران

مرگ مشکوک نابغه اینترنتی طرفدار ایران

با نگاهی کوتاه به تیتر‌ها و متن خبر خودکشی آرون در شبکه‌ها و سایت‌ها متوجه می‌شویم که به مخاطبان اینگونه القاء می‌شود که آرون دچار افسردگی و اختلال روانی شدید بود.

در حالی‌که ما در گذشته شاهد چنین سیاست‌هایی بوده‌ایم، چنانکه کسانی منتقد به سیاست‌های آمریکا و اسرائیل باشند بعد از مدتی ناگاه دچار افسردگی شدید می‌شوند و او را بعد از مدتی در خانه شخصی خودش حلق آویز پیدا می‌کنند.

حال اگر این اتفاق در کشور ما می‌افتاد پای تمامی نهاد‌ها، انجمن‌های حقوق بشری و رسانه‌های خبری به این مساله باز می‌شد و با پوشش و پیگیری گسترده، و از طریق ارتباط با اعضای خانواده وی و کارشناسان دم دستی خود این خبر را پوشش می‌دادند.

چه بهتر که رسانه‌های مستقل و انجمن‌ها و نهادهای غیر وابسته حقوق بشری، مرگ مرموز این خبر را پیگیری و پوشش دهند تا نحوه مرگ این نابغه مانند افراد دیگری همچون ادواردو آنیلی و ده‌ها نفر دیگر دفن‌ و به فراموشی سپرده نشوند.

 

 مستند "شكارچي در دام" روايتي است كه در آن سربازان گمنانم امام زمان(عج) بار ديگر قدرت خود را به رخ دشمنان قسم خورده كشيده و جاسوس اعزامي سيا را به دام انداختند.

 
‌جاسوسی یکی از مصادیق بارز اقدام علیه امنیت ملی یک کشور بوده و به صورت سازمان یافته و فراملی سعی در سرقت اطلاعات حیاتی یک کشور دارد.
 
هر چند جاسوسی قدمتی دیرینه در تاریخ کهن ایران اسلامی دارد ولی به عمر همین اقدام زشت، بودند و هستند کسانی که از کیان و شریعت کشورشان دفاع کرده و این مهم بعد از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی به اوج خود رسیده است به طوری که در مستند "شکارچی در دام "به گوشه‌ای از اقدامات پیروزمندانه سربازان گمنام امام زمان‌(عج) اشاره شده است. 
 
در این مستند ماجرای دستگیری جاسوسی تشریح شده  که شرح مکتوب آن گویای این مطلب است.
 
"متی والوک" مجری طرح جدیدی سازمان جاسوسی آمریکاست که با هوشمندی سربازان گمنام امام زمان(عج) به سرنوشت دیگر جاسوسان این حلقه گرفتار می‌شود. 
 
 
 لازم به ذکر است؛ قبل از وی نیز بسیاری قصد داشتند که از طرق مشابه در کشورمان دست به اقدامات جاسوسانه بزنند. که "استفان ریموند" متولد 1967 با تابعیت آمریکایی و "مارک آنتونی وندیار" متولد 1958 با تابعیت آفریقای جنوبی از جمله آنها هستند. 
 
این دو جاسوس وابسته به سازمان اطلاعاتی آمریکا CIA هستند که در لباس پژوهشگران حوزه محصولات بیوتکنولوژی وارد کشورمان می‌شوند و آنها می‌دانند که ایران بیش از یک دهه است که دستاوردهای مهمی را در این حوزه بدست‌ آورده است. 
 
این دو نفر از طریق حضور و حتی برگزاری همایش‌های علمی در کشورمان با هزینه خود اقدام به شناسایی نخبگان علمی کشورمان در حوزه بیوتکنولوژی کرده و اسامی آنها را در اختیار سرویس جاسوسی آمریکا قرار می‌دادند.
 
مهره سوم CIA "فیصل" نام داشته و مردی مراکشی تبار است که در حوزه IT تحصیل کرده و با ورود به ایران قصد دارد تا نخبگان علمی حوزه طراحی و ساخت نرم‌افزار و سخت‌افزارهای رایانه‌ای را شناسایی کرده و درصد پیشرفت آنها را به دستگاه‌های اطلاعاتی آمریکا ارائه دهد، قرار بود وی در تهران شرکتی پوششی راه‌اندازی کند که در واقع پایگاه غیررسمی اطلاعاتی برای جاسوسی‌هایش باشد. 
 
"هریو ماچروزا"، مهره‌ی دیگری است که دارای تابعیت یکی از کشورهای شرقی آسیا بوده و سعی داشت در پوشش فعالیت‌های علمی در ایران اطلاعات محرمانه و ذی‌قیمتی را از برنامه‌های هسته‌ای کشورمان جمع‌آوری کند و آنها را در اختیار سرویس‌های جاسوسی غرب قرار دهد.
 
مهره بعدی حلقه سازمان جاسوسی آمریکا یعنی سیا "داگلاس فرناندز" متولد 1962 و با تابعیت مالزیایی است. 
 
این فرد که یک مسیحی مالیزیایی‌تبار است برای کسب اعتماد هموطنان در کشور، خود را به نام "علی عبدرانی" معرفی می‌کند. 
 
حوزه فعالیت‌های وی علاوه بر رصد دستاوردهای هسته‌ای کشورمان شامل جمع‌‌آوری اطلاعات پیرامون پروژه‌های نظامی ایران نیز می‌شد. 
 
او می‌دانست که قطار پیشرفت کشور در حوزه‌های علمی در حال شتاب گرفتن است و همین موضوع موجبات اعزام وي توسط سازمان جاسوسی آمریکا به ایران را فراهم کرده است. 
 
شگرد وی برای برقراری ارتباط با هدف‌هایش که اسامی آنها را در اینترنت پیدا کرده، ترتیب دادن یک قرار کاری در داخل ایران است تا با پوشش همکاری‌های تجاری، دانشمندان کشورمان را مورد شناسایی و تخلیه اطلاعاتی قرار داده و حتی اسامی بعضی از آنها را به منظور حذف فیزیکی و ترور در اختیار ترویست‌های غربی قرار دهد، اما با هوشیاری سربازان گمنام امام زمان(عج) همانند چند فرد قبلی که مدتی تحت نظر و رهگیری دستگاه اطلاعاتی کشورمان بودند شناسایی و دستگیر می‌شوند تا ماموریتی که مي‌رفت موجبات آسیب در ساختارهای حفاظت شده کشورمان ایجاد کند، اجرایی نشده پایان یابد. 
 
اما بازگردیم به جاسوس اصلی این مستند که "متی والوک" نام داشته به عنوان فرستاده ویژه سیا در ایران فعالیت می‌کرد. ‌
 
همه چیز با یک ایمیل کاری آغاز شد، ایمیلی که از شما دعوت می‌کند با ورود به یک پروژه مهم تحقیقاتی صاحب به اصطلاح شغلی پردرآمد شوید. 
 
متی والوک در این خصوص می‌گوید "از سال 2008 بود که با راه انداختن یک سایت کاریابی به نام (این جی آر) تونستم با شرکت‌های مهم اروپایی قراردادهایی را ببندم و نیروهای متخصص را هم متقابلا برای آنها معرفی کنم،در دسامبر 2009 شخصی که خودش رو "استیون لوگانو" معرفی کرد از طریق ایمیل رسمی کمپانی (پریزما) با من ارتباط برقرار کرد و گفت که قصد همکاری دارد،در دیدارهای اول من با او، متوجه شدم که اسم واقعی او "استیو لوگانو" نیست و اون یک افسر ارشد اطلاعاتی CIA است که قصد اجرای یک پروژه بسیار گسترده اطلاعاتی رو در ایران دارد".
 
هدف او آشکار است، "متی والوک" مجری طرح جدید سازمان جاسوسی آمریکا CIA سیا برای نفوذ در لایه‌های نخبه کشورمان است تا از این طریق اطلاعات ذی‌قیمتی را از پیشرفت‌های علمی ایران به دست آورد، اما همانند سایر مهره‌های گرفتار شده این حلقه که ذکر آنها رفت در چنگال عقاب‌گونه سربازان گمنام امام زمان(عج) گرفتار آمد.
 
"متی والوک" جاسوس سازمان اطلاعاتی آمریکا در مدتی قریب به یکسال اطلاعات ارزشمندی را پیرامون ایران و وضعیت علمی آن جمع آوری کرده و عازم پاریس می‌شود تا با افسر ارشد CIA دیدار کند. 
 
 
پاریس، ژانویه 2010
 
لابی یکی از هتل‌های پاریس محل اولین جلسه توجیهی جاسوسی اعزامی با افسر ارشد آمریکایی است. 
 
"متی والوک" در این خصوص می‌گوید: "بعد از ملاقات پاریس هر وقت به لوگانو زنگ می‌زدم می‌گفت قطع کن و فقط با ایمیل با من تماس بگیر، در آخرین ایمیل‌های که به من داد گفت وقت آن است که با کسانی که آنها را در ایران شناسایی کردي ارتباط نزدیکتر بگیری و حتی اگه لازم باشه به ایران هم بری، من هم با یکی از آنها که تونسته بودم بیشتر جذبش کنم هماهنگی‌های لازم را انجام دادم".
 
در ادامه شخصی ایرانی که فریب جاسوس‌بازی "متی والوک" را خورده است توضیح می‌دهد: " توی شرکت‌های نرم‌افزاری کاری می‌کردم به عنوان تحلیل‌گر، به عنوان راه‌اندازی سیستم‌های نرم‌افزاری، یه ایمیلی برای من اومد، ایمیلی که برای من اومد نوشته بود یک فرصت استخدامی و کاملا انگلیسی بود و توضیح داده بود که اسمش "متی والوک" و یه شرکتی هست توی اسلواکی، توی قلب اروپا، شرکت کاریابی بین‌الملی هستیم".
 
الف.ش که از ماهیت جاسوس مآبانه "متی" بی خبر است و از سوی دیگر با وعده‌های وسوسه‌کننده او مواجه شده سعی می‌کند همکاری‌اش با او را بیشتر کرده و در زمینه شناسایی نخبه‌های علمی و صنعتی کشورمان با او حداکثر تعامل را داشته باشد. 
 
این شخص در ادامه می‌افزاید:"کاری که توضیح داده بود این بود که در مرحله اول، در وهله اول اینها یه نفر رو می‌خوان به عنوان محقق در زمینه IT، ولی نوشته بود برای اینکه ما نفر در واقع مورد نظرمون رو انتخاب کنیم، ما چند مرحله مصاحبه داریم، یکسری مصاحبه روی اینترنت داریم که از طریق نرم‌افزار "اسکایپ" انجام می‌شد، یکسری مصاحبه بین بین 10 الی 15 نفر، بعد از این‌ها ما 5 نفر رو انتخاب می‌کنیم، 5 الی 6 نفر رو انتخاب می‌کنیم، می‌آئیم تهران باهاشون مصاحبه می‌کنیم توی تهران، اونایی که از مصاحبه دوم هم قبول شدن 1 الی 3 نفر رو می‌ریم اسلواکی ان جی ار ساوشن. اس کی یا همون اسلوک بود،می‌تونی به سایت ما مراجعه کنید و همه اطلاعات درباره شرکت ما و همچنین کارای ما رو ببینی، گفت من 2 ماه بعد بیایم ایران و اینجوری با شما مصاحبه خواهد کرد". 
 

تهران آوریل 2010
 
"متی" وارد ایران می‌شود و روی سوژه‌های خود متمرکز می‌شود، سوژه‌های که قرار است آنها را تست کرده و پس از تایید آنها را به "استیو لوگانو" افسر آمریکایی معرفی کند. 
 
"متی والوک" در ادامه می‌افزاید: "برای رد گم کردن چند بار به الف.ش گفتم فقط تو مورد تائيد ما نیستی و قرار  که با چند نفر دیگر هم ارتباط برقرار کنیم، اما به این نتیجه رسیده بودم که وعده‌های مالی و تحصیلی که به اون داده بودیم خیلی روی او تاثیر گذاشته بود و این موضوع یک پوئن مثبت برای ما بود، چرا که حالا می‌توانستم او را به لوگانو معرفی کنم".
 
"متی والوک" در ادامه می‌گوید:"فقط به فکرم این بود که می‌تونیم در واقع همکاری، اگه من رو انتخاب بکنند می‌تونم ادامه تحصیل بدم، می‌تونم کاری کنم، پول خوبی در بیاورم، به این مسائل فقط فکرم مشغول بود، ایشون بعدا یک تستی به من داد، تست هوش بود، تست هوش ریاضی بود، کاملا اشکال ریاضی بود، گفت 20 دقیقه وقت داری اینو پر کنی و توی این بیست دقیقه با مترجم من رفت پایین، گفت ما میریم خیابان قدم بزنیم برگردیم، رفتن و درست سر 20 دقیقه اومد و اون تست هوش رو از من گرفت، از من تشکر کرد، گفت من این نتایج رو می‌برم به اسلواکی و در اسلواکی من اینها رو در واقع با کارفرما در میان می‌گذارم اگر شما یکی از موارد باشید به شمار خبر میدم، دعوتنامه می‌فرستیم، تشریف بیارین".
 
"متی" به اسلواکی باز می‌گردد تا این خبر خوش را به استیو لوگانو اطلاع دهد، اما وی تماس‌های او را پاسخ نداده و پس از مدتی با ایمیلی به وی دستور راه‌اندازی سایتی جدید با عنوان "یونیک سالوکشن را می‌دهد تا فاز دوم پروژه شناسایی سوژه‌های تایید شده کلید بخورد. 
 
"متی والوک" در این رابطه می‌افزاید:"لوگانو اسم یک استاد دانشگاه ایرانی را به من داد و گفت از طریق عاملی که پیداش کردم باهاش ارتباط بگیرم، اون هم به سرعت".
 
این فرد یکی از پژوهشگرانی است که ابتدا فریب وعده‌های متی والوک جاسوسی اعزامی CIA را می‌خورد اما با روشنگری‌های به هنگام و توجيه‌اش نسبت به دامی که قرار بود در آن گرفتار شود به موقع از این راه باز می‌گردد. 
 
پژوهشگر مذکور خود در این زمینه می‌گوید: "اواخر سال 90 ایمیلی از طرف "متی" نماینده شرکت یونیک سالوشن برای همکاری دریافت کردم، بعداز چند بار تماس ایمیلی و تلفنی قرار شد در کشور اسلواکی با همدیگر قرار مصاحبه داشته باشیم، اولش اعتماد نکردم چون طرف خارجی بود، معلوم نبود و چکاره‌س، بعدها "متی" از طریق فردی که توی تهران مقیم بود دوباره با من تماس گرفت که این بار اعتماد کردم چون این فکر کردم شرکت سالوشن یک شرکت معتبر و توی تهران نمایندگی دارد".
 
الف.ش ادامه می‌دهد: " این آقای "متی" سریعا برگشت جواب داد توی ایمیل به من که یکی از این نفرات رو ما روزمه‌شو رو همونطور که می‌دونید تو رو پیدا کرده بودید و ایشون به نظر ما گزینه مناسبیه، ما باهاش در ارتباط بودیم و اولش تمایل نشون داد که بیاد ولی با توجه به اینکه من یک اتفاق ورشی برام افتاد و 3 ماه توی بیمارستان خوابیدم ارتباطم قطع شد الان هر چقدر زنگ می‌زنم یا اینکه در واقع ایمیل می‌زنم جواب نمیده، ببین می‌تونی اینو برای ما هندل کنی، این خیلی مهم برای سرمایه‌گذاری که بیاد در واقع اسلواکی، میتونی باهاش صحبت کنی، توضیح بدی این پروژه، یه پروژه بین‌المللی پژوهشی هیچ مشکلی نداره و ایشون فقط میان در واقع تو اسلواکی، ما هزینه‌هاشو میدیم، ویزاشو میدیم، دعوتنامه، همه کاراشو انجام می‌دیم بعد بابت این کار حق و حقوقی هم بهشون می‌دیم".
 
براتسلیوا-اسلواکی سپتامبر 2011
 
 "متی" در ادامه توضیح می‌دهد: "پس از برگشتن من به اسلواکی لوگانو با من سریعا تماس گرفت و گفت براتسلیوا جای خوبی نسبت، باید جلسه توی اتریش برگزار شود."
 
پژوهشگر فریب خورده ادامه می‌دهد: " اوایل سال 90 رفتم اسلواکی، اونجا بود که برای اولین بار با این‌ها ملاقات کردم نمی‌دونستم، اما مثل اینکه "متی" با افسر اطلاعاتی آمریکا که اسمش لوگانو بود قرار گذاشته بودند که محل ملاقات را از براتسلیوا به وین نقل بدهند نهایتا من و "متی" و اون افسر اطلاعاتی آمریکا در وین همدیگر رو ملاقات کردید."
 
کار آنها منحصرا تکنولوژی صنایع غذایی نبود، آنها کم کم از این طریق سعی داشتند که راه را برای ورود به عرصه علمی ایران باز کرده و در ادامه با دانشمندان و پژوهشگران هسته‌ای کشور نیز ارتباط بگیرند".
 
"متی" اینگونه توضیح می‌دهد: "بعد از برگزاری موفق این جلسات در وین لوگانو افسر ارشد اطلاعاتی آمریکا به من گفت با دو تا استادهای دانشگاه ایران که در دانشگاه‌های مهمی تدریس می‌کنند ارتباط بگیرم. این دو نفر در پروژه‌های هسته‌ای ایران هم فعال بودند."
 
و در ادامه پژوهشگر مورد نظر می‌افزاید:" اون افسر اطلاعاتی به من گفت که شرکتی که در آن کار می‌کند به دنبال استخدام متخصص‌های ایرانی در حوزه‌های مختلف فنی است، می‌خواد که آنها را در پروژه‌های بهداشتی و صنایع غذایی استفاده کند، از من خواستند که من به متخصصان ایرانی در حوزه‌های مکانیک را شناسایی کنیم اطلاعات مربوط به تلفن- ایمیل-موفقیت شغلی، رزومه‌های کاریشان مراجعه کنم این اطلاعات را به متی بدهم،قرار بود این افراد را انتخاب کند لیست نهایی را به من بدهد تا من هم با اون‌ها ارتباط اولیه برقرار کنم، همین که یک جلسه‌ای رو بگذارم تا این افراد ایرانی با متی با همدیگر یک ملاقاتی داشته باشند".
 
رابط "متی" و پژوهشگر می‌گوید: " گفت که اصلا نمی‌خواد با کسی صحبت کنی، بذار من بیام ایران، خودم میام ایران مشخص می‌کنم، توی آگوست یعنی توی شهریورماه، تو رو آموزش می‌دم که چه جوری مصاحبه کنی، تیم تو تشکیل بدی آقای ... فقط به عنوان یه محقق باشه کار کنه".
 
پژوهشگر فريب‌خورده می‌افزاید: "لوگانو افسر اطلاعاتی آمریکا در این جلسه 4 تا اسم از متخصصان ایرانی را به من داد که برای شروع با آنها ارتباط بگیرم. یکی‌شان پرسنل سازمان انرژی اتمی بود، 3 تای دیگه هم  در پروژه‌های نظامی و هسته‌ای مشغول بودند وقتی به ایران اومد در لابی یکی از هتل‌ها ما همدیگر و دیدیم، بعد از آن بود که نیروهای وزارت اطلاعات با من در ارتباط گرفتند طی صحبت‌های که شد من تازه اونجا بود که فهمیدم ماموریت واقعی اون افراد چی است".
 
"متی‌" ادامه می‌دهد: "استیو لوگانو در دیدار آخر که قرار بود و بعدش من به ایران برگردم پرسشنامه‌‌ای را به زبان فارسی و انگلیسی به من داد و گفت حتما باید این پرسشنامه‌ها پر شونو حتما برای او ارسال بکنم، لوگانو بعد از این ماجرا مرا به هنری افسر اطلاعاتی که متمرکز روی برنامه هسته‌ای ایران بود معرفی کرد، من هم قرار بود اطلاعات را به او بدهم،رفتار هنری با استیو خیلی فرق می‌کرد، صحبت‌های او آشکارا نشان می‌داد که اون قصد حذف فیزیکی بعضی از دانشمندان ایرانی را دارد و یا حداقل می‌خواهد موقعیت کاری و اجتماعی آنها را به خطر بیندازد، هنری حتی گاهی حرف از ترور دانشمندان ایرانی هم می‌زد."
 
17 آگوست 2012 "متي" با پرواز دوبی به تهران می‌آید اما این اقامت با اقامت‌های قبلی‌اش در تهران فرق دارد، چرا که حالا سربازان گمنام امام زمان(عج) که مدت‌ها تحرکاتی این چنینی را زیر نظر داشته‌اند مستقيما او و ملاقات‌هایش را مورد رهگیری قرار می‌دهند."
 
الف.ش تصریح می‌کند: "یکی از مطالبی که دوباره شک کردم این بود که من وقتی فهمیدم که هیچ پروژه‌ای نداره این آدم و درواقع دنبال مصاحبه با یک سری افراد و درست کردن تیم بدون پروژه است احساس کردم که این کارش اصلا یک کار علمی نیست، و کار فراعلمی دارد انجام می‌دهد و دنبال یکسری مقاصد دیگری هستش، بهش پیشنهاد دادم خب آقا اصلا می‌خوای کار کنیم با هم !!! بیا با هم یک شرکت بزنیم شرکت بازرگاني بزنیم که اصلا استقبال نکرد، یعنی من دیدم که اصلا از این همه، یعنی من متوجه شده بودم که این در واقع اصلا نمی‌خواهد کار کنه!!!یا کاری اصلا وجود نداره یا دنبال یکسری اهداف دیگه‌ايه و همچنین از مدل رفتارش و مدل صحبت‌هایش و اینکه همیشه مثل اینکه یک ترسی در وجودش بود من احساس کردم که این آدم‌ می‌تونه جاسوس سرويس‌هايي برای اطلاعاتی باشد، که به علیه کشورمان دارن کار می‌کنند، و وابسته به جایی باشد مثلا  CIA یا جاهای دیگه سرویس‌های جاسوسی جاهای دیگه متصل است به این‌ها باشد که دیگه تصمیم‌ گرفته بودم که بعد از اینکه رفت هیچگونه همکاری باهاش نداشته  باشم. چون احساس کردم ... نمی‌خواد باهاش همکاری کنه".
 
حالا دیگر پایان راه این جاسوس چشم آبی فرا رسیده، "متی" که قراره شامی را در یکی از هتل‌های تهران با الف.ش و پژوهشگر دانشگاهی کشورمان  می‌گذارد تا بتواند آخرین دستوار استیون لوگانو افسر اطلاعاتی CIA را در پوشش سوالاتی علمی با آنها در میان بگذارد یا حضور به موقع سربازان گمنام امام زمان(عج) مواجه شد و نقشه‌اش ناکام ماند."
 
پژوهشگر دانشگاه كشورمان می‌افزاید:" وقتی به ایران اومد در لابی یکی از هتل‌های تهران ما همدیگرو دیدیم بعد از اون بود که نیروهای وزارت اطلاعات با من ارتباط گرفتند و طی صحبت‌هایی که شد من از ماهیت واقعی اون افراد مطلع شدم".
 
 "متی والوک" خود اینگونه توصيف می‌کند:"منتظر شام بودم که در اتاق به صدا دراومد، درو که باز کردم نماینده سرویس اطلاعاتی ایران رو دیدم که تقریبا تمام ماجرا را می‌دونست و من با دیدن این صحنه چاره‌ای جز تسلیم و  اعتراف نداشتم".
 
پژوهشگر تکمیل می‌کند: "خدا رو شکر می‌کنم که این نقشه‌ها نقش بر آب شد و این‌ها نتوانستند بدهد نشان برسند، الان که دارم به اون روزها به اون جلسات، روزهای که داشتم و صحبت‌ها فکر می‌کنم تازه دارم متوجه می‌شود که چطور در یک جاسوس‌بازی آمریکایی گرفتار می‌شوم، خدا را شکر می‌کنم که اون نقشه‌ها به جایی نرسید و اون‌ها نتوانستند به هدفشون برسند".
 
"متی" با ابراز ندامت تاکید می‌کند: "من می‌دانم که به وسیله فعالیتم موقعیت برخی از ایرانی‌ها را به خطر انداختم و برای این کار هم بسیار متاسفم چرا که کورکورانه به ماموران سیا اعتماد کردم و تا به خودم اومدم دیدم من هم یک عامل اطلاعاتی شدم که دارم برای آنها کار می‌کنم من خیلی متاسفم و امیدوارم با اطلاعاتی که در اختیار وزارت اطلاعات ایران قرار دادم مانع فعالیت دوباره خرابکارانه آمریکا علیه مردم ایران باشم".
 
و اما کلام آخر جاسوس اعزامی سیا به ایران پس از ماه‌ها جاسوسی این است:" من از ملت ایران واقعا عذر می‌خواهم".
 
این تهدید و شیوه جدید جاسوسی غرب بر ضد کشور با هوشیاری قشر دانشگاهی کشور و عملکرد به موقع وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران خنثي مي‌شود. 
 
 اما لازم به ذکر است پژوهشگران و دانشمندان متعهد میهنمان در برخورد با این دست از ارتباطات مشکوک در اولین فرصت موارد را با افراد امین دستگاه اطلاعاتی در میان بگذارند. 
 
 
 
منبع : باشگاه خبرنگاران 

 


migyrkiq7eaykh1fbkp.jpg 

لطفا خودتان را معرفی بفرمایید. 

نیازی به معرفی نیست. کتاب‌های درسی خودشان حسابی این جانب را معرفی کرده‌اند. همه فکر می‌کنند نامم چوپان است و فامیلم دروغگو. 

 این دستگاه چیست که توی بقچه پیچیده‌اید؟ 

دستگاه پخش صوت. در دوران پست‌مدرن، ما دیگر از نی‌لبک استفاده نمی‌کنیم. گوسفندها هم به سرودهای تند غربی عادت کرده‌اند و سر حال که باشند، حرکات موزون هم می‌کنند. مثل حالا. ببینید چه دنبه‌ای تکان می‌دهند. سگ‌مان هم گاهی اوقات می‌زند زیر ‌آواز و ما را از خماری درمی‌آورد. تصمیم داریم در صورت امکان، دستگاه «اکو» هم بیاوریم تا گوسفندانی که در دور دست مشغول چرا هستند، از موسیقی بی‌نصیب نمانند. 

 می‌بینم موبایل هم دارید. لابد کسانی که گوسفند زنده می‌خواهند، با این تلفن همراه تماس می‌گیرند. 

خیر در دوران پیشامدرن ما ناچار بودیم برویم سر کوه، دست‌مان را دور دهان‌مان لوله کنیم و فریاد بزنیم آی گرگ... آی گرگ... این کار، هم وقت‌مان را می‌گرفت و هم نیرومان را. حالا با این تلفن همراه شماره‌های مختلفی را می‌گیریم و داد می‌زنیم آی گرگ... دیگر لزومی ندارد بالای کوه برویم. 

 حالا واقعا گرگی هم وجود دارد یا مردم را سر کار گذاشته‌اید؟ 

از این کار لذت می‌بریم و خوش‌خوشان‌مان می‌شود. نمی‌دانید چه کیفی دارد وقتی مردم به کمک می‌آیند و می‌بینند از گرگ خبری نیست. 

 پس بی‌خود نیست که به شما می‌گویند چوپان دروغگو. لابد آب هم قاطی شیرتان می‌کنید؟ 

اشتباه به عرض‌تان رسانده‌اند، ما شیر قاطی آب‌مان می‌کنیم. 

 وقتی الکی داد می‌زنید «آی گرگ»، سگ‌تان چه عکس‌العملی نشان می‌دهد؟ 

اوایل مثل قرقی از جا می‌پرید و می‌دوید که پاچه‌ی گرگ را بگیرد، اما دندان‌اش به هوا اصابت می‌کرد. 

 حالا چه کار می‌کنید؟ 

حالا وقتی داد می‌زنیم «آی گرگ»، سگ‌مان چانه‌اش را روی دست‌های‌اش می‌گذارد و می‌گوید: «بخواب، حال نداری.» 

 حالا اگر واقعا گرگ به گله بزند چه کار می‌کنید؟ مردم که دیگر حرف شما را باور ندارند. 

یک کاریش می‌کنیم. شاید با آقا گرگه کنار آمدیم. کافی‌ست یک خرده سبیلش را چرب کنیم. 

 چه جوری؟ 

اینش دیگر به خودمان مربوط است. 

یادداشتی طنز از زنده‌یاد عمران صلاحی 

g7xe20xy7acc8f1i0mlm.jpg

برای اولین بار در ایران ، تابلوی بزرگی از یک رئیس جمهور آمریکا در یکی از مهم ترین معابر شهری تهران ، نصب شد! 

در این تابلوی چند ده متری ، تصویری از باراک اوباما در کنار شمر بن ذی الجوشن ترسیم شده است که مجموع تصویر و نوشته های زیر آن ، تداعی گر ماجرای امان نامه شمر به حضرت ابوالفضل(ع) در روزهای قبل از عاشوراست که البته توسط حضرت ، رد شد. 

در نوشته اول ، که به سبک زیر نویس شبکه بی بی سی فارسی و "سرخط خبرها"ی آن طراحی شده ، شمر در سال ۶۱ هجری می گوید:" با ما باش ، در امان باش." و در نوشته دوم نیز ، اوباما در سال ۲۰۱۳ میلادی همان جمله را تکرار می کند و می گوید: "با ما باش در امان باش.

این تابلوی بزرگ ، در انتهای بلوار کریم خان و مجاورت میدان ولی عصر(عج) تهران نصب شده است. 

b9dgyr9vm63irwwnlc.jpgb6tv4g69nttsj6qsy3d.jpgcgk3n66x2rw4mqhwqkpw.jpg

 

 انتخاب "جان کری" به عنوان وزیر امور خارجه آمریکا و کنار گذاشتن "هیلاری کلینتون" به سوژه‌اي جدي براي القاء تغيير در رويكرد سياست خارجي دولت جديد اوباما در قبال ايران و موضوع اسرائيل تبديل شده است به نحوي كه رسانه‌هاي مطرح و جريان ساز غربي تلاش مي‌كنند با پيش كشيدن سوابق و مواضع جان كري از نشانه‌هاي تغيير در رويكردهاي اوباما در قبال ايران و تلاش براي گشودن باب مذاكره با ايران سخن بگويند

به نظر مي‌رسد تبليغات گسترده براي جان كري و آنچه رويكرد «گفتگو مدارانه» وي در رسانه‌هاي غربي و بعضي از رسانه‌هاي اصلاح طلب داخلي خوانده مي‌شود، صرفا با هدف تبليغاتي صورت گرفته است تا هم امريكا ژست گفتگو مداري را بصورت تمام كمال براي خود حفظ كند و در واقعيت امر تغيير در رويكرد خود در قبال مردم ايران كه ندهد هيچ، بر تحريم‌ها و اعمال محدوديت‌ها نسبت به مردم ايران بيافزايد. موضوعي كه اين روزها و همزمان با بحث‌هاي مختلف پيرامون رويكرد متفاوت جان كري در سياست خارجي شاهد آن هستيم. از تصويب بودجه براي تقابل با نفوذ ايران در امريكاي شمالي تا تصويب تحريم رسانه‌هاي ايراني بر روي سرويس‌ دهنده‌هاي ماهواره اي.

شايد يكي از مهمترين تحليل‌ها در اين زمينه و با هدف تبليغ براي گفتگو مدار نشان دادن وزير امور خارجه جديد امريكا را مجله معروف "فارین پالیسی" در شماره اخیر خود منتشر كرده باشد كه اطلاع از آن براي مخاطبان خالي از لطف نخواهد بود: 

 

در صورت تایید پست جدید سناتور جان کری به عنوان وزیر امور خارجه آمریکا، یکی از اولین موضوعاتی که او قرار است از میز کار خود حذف کند "مسئله برنامه هسته‌ای ایران" است.

کری این موضوع را قبلا نیز مورد بحث قرار داده است. ما این مطالب را در سایت ویکی لیکس قبلا مطرح کرده ایم به گونه ای که چارچوب مشروح رویه دیپلماتیک کری را به صورت گسترده ای به تصویر می کشد. در این اسناد طبقه بندی شده او چگونگی رهیافت خود را درباره این موضوع توضیح داده است.
 
اولین سند مرجع مربوط به گفتگوی او در تاریخ فوریه ۲۰۰۵ با مایکل بارنیر وزیر امورخارجه فرانسه است. کری به بارنیر گفت که گفتگوهای او با کشورهای منطقه او را متقاعد کرده است که ایران همچنان به یک برنامه تسلیحاتی هسته ای ادامه خواهد داد، اما او قبول دارد که هیچ گزینه جایگزین خوب دیگری به غیر از مذاکره وجود ندارد.
 
گرچه او گزینه نظامی را حذف نکرده است اما به اعتقاد او این گزینه بسیار دشوار است. وی در عوض از تحریم های سازمان ملل متحد که دیرزمانی است اعمال شده و هر چند گاه یکبار تشدید می شود به عنوان یک جایگزین نامبرده است.
 
او که هنوز از شکستش از انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۰۴ دلگیر است، اظهار داشت که در صورت انتخاب او به عنوان وزیر امور خارجه آمریکا قصد دارد با صاحب منصبان کنونی قدرت و همچنین با سایر افراد ذی نفوذ در داخل حکومت ایران ارتباط برقرار کند. ۵ سال بعد کری این فرصت را پیدا کرد تا ارتباطاتی را که عنوان کرده بود با برخی از افراد درون حاکمیت برقرار کند. او در یکی از ملاقات های خود با حمد بن خلیفه آل ثانی، امیر قطر ابراز داشت که علائمی که از پشت صحنه در واشنگتن برای تهران ارسال شده، بدون پاسخ مانده است.
 
از نظر او ایرانیان برای اینکه در این زمینه صحبت کنند واهمه دارند. «برداشت ما این است که لازم است تا راهی را برای گشودن باب گفتگو با ایران بیابیم.» براساس گزارش ها آل ثانی پیشنهاد کرد که در این زمینه نقش واسطه را ایفا کند و در ادامه از جان کری پرسید که چه پیامی را می خواهد به رئیس جمهور ایران منتقل کند.
 
در پاسخ سناتور کری گفت «ایالات متحده آمریکا این مباحث را به طور جدی دنبال می کند و درصدد بوده است تا مبنای جدیدی را برای رابطه با ایران بر اساس منافع مشترک و الزامات قانونی آژانس بین المللی انرژی که از طرف ایران رعایت می شود، برقرار کند.» این منافع مشترک شامل مبارزه با قاچاق مواد مخدر، طالبان و تجارت غیر قانونی است.
 
سناتور جان کری که در آن زمان ریاست کمیته روابط خارجی مجلس سنا را برعهده داشت به امیر گفت که او نگران است که ایران هنوز بر این باور است که با آمریکای سال ۱۹۵۳ که به سرنگونی دولت ایران کمک کرد، روبرو است. کری به آل ثانی گفت که ایالات متحده آمریکا خواسته‌های ایران به عنوان یک بازیگر منطقه ای را به رسمیت می شناسد و آمریکا می خواهد در این زمینه گفتگو کند تا مشخص شود که این قدرت منطقه ای ایران چه مسائلی را دربرمی گیرد.
 
البته این گفتگو تقریبا سه سال قبل صورت گرفت. با اینکه از آن زمان تا کنون تحولات زیادی روی داده است، در این زمینه پیشرفت اندکی حاصل شده و به همین دلیل صبر واشنگتن رو به اتمام است. دیدگاه های کری ممکن است از آن زمان تاکنون تغییرات زیادی کرده باشد اما او هنوز احتمالاً با آنچه که به آل ثانی ابراز داشت پایبند است: «تداوم این مسیر مناقشه برانگیز غیرعاقلانه است.»
جمعه 22 دی 1391برچسب:, :: 9:27 :: نويسنده : سروش افشار

 

haman1

haman2

haman3

haman4

haman5

haman6

haman7

image

haman کیک هامان

 

این کیکی است که مصادف با روز 13 فروردین در اسراییل پخته میشود . روز 13 فروردین در ایران روز طبیعت است و پناه بردن به دامن طبیعت سنتی است ایرانی . اما تاریخچه 13 فروردین چیست ؟ چرا در مورد منشا این رسم چیزی نمیدانیم ؟ فقط بعضی های میگویند که 13 فروردین نحس و است نباید در خانه ماند . اما چرایش را نمیدانند .

 اما همین 13 فروردین در اسراییل به جشن پوریم مشهور است . کیک هامان که نماد وزیر ایرانی خشایارشاه است در این روز تکه تکه شده و خورده میشود . هامان وزیر خشایارشاه در 2600 سال پیش بود که به همراه حدود 75000 ایرانی دیگر در عرض 3 روز قتل عام شدند . با کمی مطالعه در تاریخ اقوام و ملل ، دلیل منفور بودن صهیونیست و صهیونیسم را میشود درک کرد . قومی که انواع ستم ها را به ملتها کرده اند و در بزرگداشت جنایتهایشان جشن های آنچنانی هم برگزار میکنند . پیشنهاد میکنم در مورد منابع تاریخی و علت کشته شدن 75000 هزار ایرانی در 2600 سال پیش حتما مطالعه کنید تا بدونید که به کدامین گناه کشته شده اند ؟

فلسطینیها و لبنانیهایی که توسط اسراییل کشته میشوند نیز مصداق بارز هولوکاستی هستند که به روش موذیانه ای به تدریج در حال انجام است .

 

 

مطالب مرتبط :

http://mydandelions.loxblog.com/post/22

http://mydandelions.loxblog.com/post/15 

 

 شاید روزی قابل تصور بود که ترکهای عثمانی همان ماهیت سلطه جویانه خود را بازیابند ... پس از ورود اسلام به ایران و بعد از نبردهای تاریخی ایران و روم در منطقه آناتولی ، عثمانی بود که در ظهور پیدا کرد و تمام تلاش خود را برای برهم زدن معادلات جهانی که تحت کنترل ایران و روم بود به کار گرفت ... تقابلی که نه تنها ریشه در حسادتهای مادی داشت ، نمودی آشکار از رویارویی مسلمانان در قالب دو روح جدا گانه تحت لوای برنامه های تفرقه افکنانه بود ... ایران قدرتمند و شیعی از یک سو و عثمانی تازه پا به عرصه قدرت جهانی گذاشته و سنی از سوی دیگر ...

 


 

این سودای قدرت طلبی و دنیا دوستی برادران مسلمان اما فریب خورده ما در دولت عثمانی سابقه ای دیرینه دارد ... متاسفانه ترکیه علی رغم تمام اعداهایی که دارد از همان ابتدا تحت نفوذ و سلطه غربی ها بوده و همان جایی رفته که آنان برایش برنامه ریزی کرده بودند ... از انقلابهای فرهنگی و عقیدتی گرفته تا انقلابهای سیاسی در ساختار اجتماعی ترکیه ، تحت نفوذ و تساط کامل غربیها بود ... این برنامه ها نزدیک به یک قرن به طول انجامید ولی انگار ارزشش را داشت برای این همه صبر و تلاش ... نتیجه این برنامه های غربیها را به وضوح می توان در احوالات این روزهای عثمانی های متوهم دید ...

 

ا این تفاسیر خیلی هم بیراه نیست که امروز هم ترکیه همانند گذشته تاریخی خود می خواهد با توسل به غربیها ، خود را قدرت بلامنازع منطقه و بالاتر از ایران ببیند ... این با باز هم ترکیه بازی خورد ... وسوسه های آمریکا به بهانه دفاع از حیثیت دولت نا مشروع اسرائیل ، دلیلی شد واهی که ترکیه پیشنهاد نسب موشکها و سامانه پر هزینه پاتریوت را در مرزهای مشترک خود با سوریه ، به آمریکا و کشورهای اروپایی بدهد ...

سامانه پاتریوت

این احوالات ترکیه در خصوص چنگ زدن به هر چیز ممکن برای پشت سر گذاشتن ایران در منطقه ، انسان را یاد روزهای دیوانگی صدام می اندازد ... یادمان هست که ایران اسلامی یک سو بود و تمام دنیا هم در سوی دیگر ... حالا خوب بنگرید : در این میان آلمان بود که پا پیش گذاشت و چند سامانه سپر دفاع موشکی پاتریوت را به همراه چن صد نفر از نیروهای نظامی و متخصص در این زمینه را به ترکیه فرستاد ... بعد از آن هلند داوطلب ارسال تعدادی دیگر از این موشکها به ترکیه شد ... بعد از این دو کشور هم آمریکا آمادگی خود را برای کمک به ترکیه در جهت حفظ منابع ملی خود ، اعلام کرد !!! ... حالا بماند که تمام این تحرکات در قالب حمایت ناتو از کشورهای عضو خود صورت می گیرد ... همان ناتو که در خیلی از موارد در بسیاری از مناطق دنیا خود مسئول کشتار مردمان بومی آن سرزمینهاست ، چیزی شبیه آنچه این روزها در پاکستان و افغانستان و ... مشاهده می کنیم ...

شاید نادان ترین تحلیل گر سیاسی هم این را می فهمد که ترکیه در حال اجرای بازی از پیش تعیین شده آمریکا و اسرائیل در منطقه است ولی چطور این عثمانی های مغرور خود را به نادانی زده اند جای تعجب دارد ... همان بازی های همیشگی و قدیم ، فقط در لباس جدید ... ترسناک نشان دادن جمهوری اسلامی برای منطقه ... فروش سلاح به کشورهای همسایه ایران و منطقه به بهانه دفاع از خود در برابر ایران ... ایجاد جنگ و نزاع بین کشورهای منطقه و ... تنها چیزی که از این تفرقه افکنی ها به سبک انگلیسی ها ، عاید غرب می شود دست یابی به قدرت برتر و پایین نگه داشتن کشورهای مورد اشاره و جبران شکستهای اقتصادی خود از طریق فروش لوازم جنگی و جانبی جنگی به کشورهای فریب خورده است ... و متاسفانه ترکیه هم از این قاعده جدا نیست ، یعنی هیچ سعی نکرد که خود را جدا سازد ...

شاید این بازی قسمتی از برنامه ای است که اسرائیل متوهم تر از ترکیه ، سالهاست در سر می پرواند و آنهم حمله به ایران است ...!!!

حمله به ایران

البته این مسئله و مطرح کردن آن بیشتر شبیه جوک سال است ... چگونه اسرائیلی که این همه ادعا دارد در زمینه تسلیحات نظامی و دفاعی ، نتوانست جلوی بچه موشک های ایرانی حماس را بگیرد ؟ ... حتی نتوانست وجبی وارد خاک فلسطین شود در این نبردهای اخیر ... اسرائیلی که حتی قادر به مقابله با فرزند خلف ایران یعنی حزب الله لبنان هم نیست چه رسد به پدر قدرتمند و با ایمان حزب الله یعنی جمهوری اسلامی ایران ...

خود اسرائیل و آمریکا هم می دانند که هر گونه فکر تجاوز به حریم امن جمهوری اسلامی ایران به قیمت نابودی کامل اسرائیل و محو شدنش از روی نقشه جهان می انجامد ولی خوب دنیا طلبی و خوی استکباری بد جور کور و کرشان کرده است ... این وسط هم کشورهایی بازی خورده و فریب خورده مثل کبکی که سرش را در برف کرده مشغول پیشبرد برنامه های شان هستند ... دریغ از اینکه فقط مترسکی هستند در دست اسرائیل و آمریکا برای چپاول داشته هایشان ...

 

 این عکس مربوط به شرکت انگلیسی نشنال جئو گرافیک میباشد.

 

این موضوع باعث خشم بسیاری شده که چرا یک عکاس باید جان یک انسان را فدای یک عکس کند؟

جمعه 8 دی 1391برچسب:, :: 9:28 :: نويسنده : سروش افشار

 


*اسکن‌ ايگل چه نوع پهپادي است؟
براساس اطلاعات بدست آمده از مشخصات پهپاد اسکن‌ايگل در فضاي مجازي و  وب‌سايت‌هاي اينترنتي، 
اسکن ایگل، هواپيمايي کوچک، کم هزینه، پر استقامت و غيرمسلح است که توسط شرکت اینسیتو، از زیرمجموعه‌های شرکت بویئنگ، طراحی و ساخته شد. این پهباد بر اساس نوعی نیاز بازرگانی طراحی و ساخته شد. در ابتدا هدف ا‌ز طراحی این پهباد کمک به ماهیگیران برای شناسايي مناطق ماهیگیری بود.

 

 

طراحی و توسعه

اسکن‌ایگل محصول مشترک اینستو و بوینگ است. فناوری پیشرفته این پهباد به عنوان سامانه‌ایی هوایی که بدون سرنشین و قابل حمل بسیار موفقيت‌آمیز بوده است. از این پهباد برای گشت‌زنی در میدان نبرد استفاده می‌شود و از آگوست 2004 این پهباد مورد استفاده ارتش آمریکا در عراق بوده است.

اسکن ایگل دارای یک دوربین هوشمند ثابت بسيار سبک است و بر روی هواپیما نصب می‌شود؛ این پهباد می‌تواند تا 100 کیلومتر برد ارتباطي خود را با مرکز حفظ کند و بیش از 20 ساعت به پرواز ادامه دهد. طول بال هواپیما در حدود 10 فوت است و تا 75 گره دریایی هم سرعت دارد. 


 

این پهباد پیشرفته برای استقرار و راه‌اندازی نیازی به باند ندارد. در واقع، این پهباد برای پرواز از یک پرتابگر استفاده می‌کند.

در سال 2009، بویئنگ و اینستو اعلام کردند که مدل عقاب شب را طراحی کرده‌اند که نوعی مدل تغییر یافته اسکن ایگل است. این مدل جدید دارای دوربین عملیات در شب نيز است.

در آگوست 2010 شركت بوئینگ اعلام کرد که برای کنترل اسکن دیگل از ایستگاه‌های کنترلی راه دور دست به برنامه‌ریزی‌هایی زده است.

در جولای 2011، تیمی از طراحان اسکن ایگل و یک پهباد دیگر برای تحقیق و بررسی در مورد نوع جدیدتری از این سامانه دست به یک پروژه تحقیقاتی مشترک زدند.

مشخصات فني پهپاد Scan Eagle

استقامت پروازی: 24 ساعت

سقف پرواز: 19500 فوت

حداکثر سرعت افقی: 80 گری دریایی

سرعت کروز: 48 گری دریایی

نیروی محرکه: موتور 2 زمانه. 1.4 کیلووات؛ 1.9 اسب بخار

سوخت: گازوئیل

سیستم ردیابی: جی پی اس

وزن سازه خالی: 13.1 کیلو گرم.

حداکثر وزن در زمان پرواز: 20 کیلو گرم.


 

سابقه عملیاتی

این پهباد در سال 2005 وارد ارتش آمریکا شد؛ به غیر از ارتش آمریکا، استرالیا در حال حاضر نیز از این پهباد استفاده می‌کند، در سال 2008 نیز کانادا اعلام کرد از این پهباد برای عملیات خود در افغنستان استفاده مي‌كند.

اين پهپاد از آوريل 2009 تا سال 2011 بیش از 500 هزار ساعت پرواز داشته است.

30 آذر 1391برچسب:, :: 18:46 :: نويسنده : سروش افشار
بازنده جنگ 8 روزه غزه که بود؟ ایهود باراک چرا استعفا داد؟ این گزارش به سوابق و جنایت‌های ایهود باراک و دلایل استعفای وی و بازتاب‌های آن خواهد پرداخت.

 

 

 



ادامه مطلب ...
صفحه قبل 1 2 3 4 5 صفحه بعد
پيوندها